گاهشماری ایرانی
همچنانکه در بخش یکم این گفتار آمد در هر ماه سال دست کم یک جشن هست. مناسبت این جشنهای ماهانه چنین است که هر روزی از ماه که نام آن روز با نام ماه یکی شود جشن گرفته میشود. نامهای این دوازده جشن چنین است:
فروردینگان (فروردین روز یا نوزدهمین روز فروردین ماه)، اردیبهشتگان (اردیبهشت روز یا سومین روز اردیبهشت ماه)، خردادگان (خرداد روز یا ششمین روز خردادماه)، تیرگان (تیر روز یا سیزدهمین روز تیرماه)، امردادگان (امرداد روز یا هفتمین روز امردادماه)، شهریورگان (شهریور روز یا چهارمین روز شهریورماه)، مهرگان (مهر روز یا شانزدهمین روز مهرماه)، آبانگان (آبان روز یا دهمین روز آبان ماه) ، آذرگان (آذر روز یا نهمین روز آذرماه) ، دیگان (اورمزد روز، دی به آذر روز، دی به مهر روز و دی به دین روز ماه دی که برابر است با روزهای یکم، هشتم، پانزدهم و بیست و سوم دی ماه)، بهمنگان (بهمن روز یا دومین روز بهمن ماه) و سرانجام اسفندگان (اسفند روز یا پنجمین روز اسفندماه).
به جز دی ماه (که همانگونه که دیده میشود چهار روز به نام دیگان جشن گرفته میشود) ماه های دیگر سال هر کدام یک جشن ماهانه دارند. اما جدا از جشنهای ماهانه جشنهای دیگری در ماههای گوناگون سال به چشم میخورد که بیشترین این جشنها در ماه نخست سال یعنی ماه فروردین گرد آمده است: نوروز، زادروز زرتشت، سیزده به در و فروردینگان.
در بخش یکم این نوشتار از نوروز گفتم و اکنون نگاهی بیاندازیم به دیگر جشنهای ماه فروردین.
زادروز زرتشت
زرتشتیان ششمین روز فروردین ماه یعنی خرداد روز فروردین ماه را زادروز سپنتمان زرتشت، پیامبر و فرزانه ایرانی میدانند و آن را گرامی میدارند. این که به راستی این ششم فروردین زادروز این اندیشمند است یا نه، نمیتوان صد در صد بر آن پای فشرد، زیرا بر سر زمان زرتشت درهم ریختگی و ناسازگاری چند هزاره میان پژوهشگران هست چه برسد به روز زاده شدن وی. با این همه پیروان دین بهی از دیرباز به گونه ترادادی (سنتی) این روز را روز زاده شدن پیامبر خود میدانند.
«سیزده به در» سیزدهمین روز فروردین ماه است که از دیدگاه گاهشماری تیر روز از تیرماه میشود. پژوهشگران درباره ریشه این جشن دیدگاه یک سانی ندارند. برخی آن را جشنی کهن میدانند و برخی آن را جشنی عوامانه و برآمده در چند سده گذشته. اما من برآنم که این جشن نیز با آب در پیوند است. از آنجا که سیزدهمین روز ماه تیر روز است و تیر نام ستاره تیشتر یا باران است میتوان گفت که فراخورد (مناسبت) این آیین که در آن روز مردم به دشت و دمن میروند بزرگداشت آب است. این که در این روز مردم سبزه را به آب روان میسپارند نشان از همین نکته دارد.
وارون آن چه درباره بدشگونی (نحسی) سیزده به در گفته شده، در آیینهای ایرانی سخنی از بدشگونی نیست و شاید از همین رو است که برخی پژوهشگران این جشن را جشنی تازه تر میدانند. دیگر پژوهشگران با آوردن نمونههایی از فرهنگ دهخدا واژه «در» را در «سیزده به در» به چم و معنای دره گرفته اند و گفته اند که سیزده به در روزی بوده که مردم پس از گذراندن نوروز در روز سیزدهم به دره و دشت میرفتند و روز را به شادی میگذراندند. این آیین به باور من با جشن «یاپراگ» (برگ به ترکی) کردهای باشنده در ترکیه که آن هم در تیرروز انجام میشود نزدیکی دارد.
جشن فروردینگان و پیوند آن با فروردین و فرهوشی
فروردینگان که به آن فرودگ هم گفتهاند روزی است ویژه یادبود فروهرهای درگذشتگان. خود فروردین ماه نامش را از فروهر یا فرهوشی گرفته است. فروهر از دو بخش «فرا» و «وهر» به چم پیشرفت و پیشرونده است. این واژه در گاتاهای زرتشت نیامده است و باوری پیشزرتشتی آریایی است ولی در اوستای تازه تر بارها و بارها به کار گرفته شده است. برای نمونه در فروردین یشت که سیزدهمین یشت در اوستای جوان است نام بیش از ۳۵۰ تن برده شده و فروهای آنها ستوده شده است.
فروهر نگاره اهورامزدا نیست
در چند سال گذشته نگاره فروهر همچون نمادی برای مبارزه با فرمانروایی زمامداران ایران به کار رفته است. بسیاری (و شگفتا بسیاری از ایرانیان حتی) نگاره فروهر را نگاره اهورامزدا میدانند. این نگاره که بیگمان از دیدگاه گرافیکی همانندیهایی با نگارههای آشوری دارد پیکره پیرمرد بالداری را نشان میدهد که چنبره (حلقه)ای را در دست دارد و کمربندی به دور کمر بسته است. استاد فرهنگ مهر در کتاب باارج خود درباره فلسفه زرتشت مینویسد:
«در اوستا از شش ابزار شناسایی و یا توانایی بالقوه در آدمی که شکل دهنده شخصیت فرد هستند سخن رفته است. چهارتای آن در گاتهاست و دوتای دیگر در اوستای جوان تر. چهار ابزاری که در گاتها از آنها نام برده شده است من (منش یا خرد)، دئهنا (وجدان یا دین)، اهو (هستی) و خوارنه (فره) است. دو ابزار دیگر که در اوستای جوانتر به آن افزوده شده بئهئودا (بینش، درک یا فهم) و فرهوشی یا فروهر است… به باور اوستای جوان فروهر برعکس دئهنا همیشه خوب و پاک برجا میماند. در اوستا هیچ اشارهای به فرهوشی بدکاران نشده. در حالی که درباره دئهنای بدکاران سخن رفته است. استنباط من این است که فرهوشی بدکاران اصلاحناپذیر برای همیشه آنان را ترک میکند و بدون آلودگی به منشاء فرهوشیها میپیوندد. فرهوشی ممکن است پرتوی از هستی اهورایی در موجودات باشد… در یشتها از فرهوشی حیوانات هم سخن رفته است در حالی که دئهنا تنها در انسان وجود دارد. فرهوشی را میتوان درخششی از هستی دانست که خوب آمده است، خوب میماند و خوب به سرچشمه بازمیگردد…»
درباره این که چرا گاتاها نامی از فروهر نمی برد دکتر مهر بر این باور است که زرتشت نمیخواست در دین یکتاپرستی او خدشهای وارد شود. او سپس با اشاره به نزدیکی های جهان مثلی افلاطون با «مینوگ» زرتشت می نویسد:
«دستور دالا، فرهوشی را ایده یا فرم یا مثال در فلسفه افلاطونی، «ژنی» در بین رومیان، «کا» در میان مصریان کهن، «اتمان» در دین برهمن میداند. در عین حال هشدار میدهد که با ذکر شباهت نباید موارد اختلاف بین آنها را نادیده گرفت. مثلا در دین برهمن هر انسانی خوب یا بد «اتمان» دارد که تا موقع مرگ با وی میماند. ولی در سنت زرتشتی تنها فرهوشی مردمان خوب با آنان میماند… زرتشتیان روز فروردین از ماه فروردین را به بزرگداشت روان درگذشتگان اختصاص میدهند… اما آنچه مسلم است نگاره منسوب به فروهر تصویر اهورامزدا نیست. زیرا اهورامزدا نامحدود است. شکل و تصویر ندارد.»
به هر رو در فروردینگان زرتشتیان بر سر مزار درگذشتگان میروند و عود و کندر آتش میزنند و گل و گیاه و میوه و شمع و لرک lork بر سر مزار میگذارند. لرک از هفت میوه خشک فراهم میشود مانند انجیر، خرما، توت… لرک را در آیینهای سدره پوشی و گواگیران (ازدواج) و دیگر جشنها نیز به کار میبرند.