دوستان عزیز در هیئت تحریریه شهروند
گزارش تظاهرات علیه جنگ را که در تاریخ ۸ مارچ با عنوان “علیه جنگ یا دفاع از جمهوری اسلامی” در نشریه شما به چاپ رسیده بود در نهایت ناباوری خواندیم و سعی کردیم در مقابل آن سکوت اختیار کنیم، اما نظرات چند تن از افراد جامعه ایرانی ما را بر آن داشت که به اختصار نکاتی را گوشزد کنیم. متأسفانه نکاتی که در این گزارش از نظر نویسندگان این نامه نادرست، غیراصولی و غیرحرفه ای است آنقدر زیاد است که اگر قرار باشد به همه ی آن پرداخته شود کار به درازا می کشد، به همین دلیل ما فقط به چند نکته به عنوان مثال اشاره می کنیم تا شاید توجه شما عزیزان را به بازخوانی این گزارش جلب کند.
۱ـ اولین مسئله که در این گزارش با اصول حرفه ای روزنامه نگاری مغایرت دارد این است که گزارشگر نه فقط خود یکی از بازیگران این داستان است، بلکه قهرمان و قاضی آن نیز هست. در این که گزارشگر در شب ساخت بخشی از پلاکاردهای تظاهرات به محل دفتر اتحاد صلح کانادا آمد و مدتی را به بحث و مزاح با دیگران صرف کرد و بعد هم در روز تظاهرات به کار تهیه همین گزارش مشغول بود بحثی نیست، اما اینکه این میزان از درگیری ایشان را یکی از بازیگران این تظاهرات می کند یا نه باشد به عهده ی قضاوت دیگران.
۲ـ گزارشگر می نویسد که ده دوازده دقیقه ای در دالان های کلیسا گم شده و وقتی به محل گردهمایی رسیده که جلسه پایان یافته و بعد نتیجه می گیرد که کل این جلسه ده دوازده دقیقه بیشتر نبوده. مشکل می توان پذیرفت که گزارشگر که خود فرد فعالی است، نداند که جلسه ی تصمیم گیری برای چنین تظاهراتی در چهارچوب کمیته ی برگزاری و با شرکت اعضای کمیته گرفته می شود و نه در فراخوانی باز برای کمک به نوشتن شعارها و ساختن پلاکاردها. گم شدن گزارشگر نیز نشانه ی اولین حضور او در دفتر اتحاد صلح است چرا که این دفتر در ۹ سال گذشته در همین مکان از این کلیسای کوچک قرار داشته. روال کار اتحاد صلح کانادا و ائتلاف ضدجنگ تورنتو این است که وقتی تصمیم به برگزاری تظاهراتی گرفته می شود از افرادی که در لیست حامیان آن هستند برای کمک و همکاری در جریان تظاهرات دعوت می کند و قبل از شروع کار حدود ۱۵ دقیقه افراد شرکت کننده را که معمولا یکدیگر را نمی شناسند به هم معرفی می کند و خلاصه ای از موضوع تظاهرات و برنامه ی آن را شرح می دهد.
۳ـ ذکر اینکه خانم شعله خلیلی نایب رئیس کنگره ی ایرانیان کانادا هستند، اما به شهروند می گویند که در ظرفیت شخصی آمده اند بسیار جای تأسف است. خانم خلیلی مثل بسیاری دیگر از فعالان جامعه ی ایرانی در سازمان ها و گروه های متفاوتی فعالیت دارند و این حق مسلم ایشان و یا هر فرد مشابه دیگری ست که خود را در ظرفیتی که مناسب هر عمل می دانند معرفی کنند. به میان کشیدن نام کنگره ی ایرانیان که از قضا خانم نیاز سلیمی، هم به شهادت شما “فعال با سابقه ی ائتلاف” از مدیران اجرایی آن هستند، غیرلازم و مغرضانه است. در صحبت تلفنی با گزارشگر، خانم خلیلی تأکید کرده اند که ایشان سالها قبل از تأسیس کنگره ی ایرانیان کانادا از حامیان حرکت های ضد جنگ بوده و در اکثر تظاهرات اعتراضی شرکت داشته اند.
۴ـ در رابطه با عنوان مطلب “علیه جنگ یا دفاع از جمهوری اسلامی؟” که حتی قضاوت کسی را که بدون قصد خواندن نشریه را ورق می زند برمی انگیزد باید سئوال کرد که چه کسی از میان سخنرانان این برنامه از جمهوری اسلامی دفاع کرده است؟ خوب می دانید که اگر مثالی در کار نباشد این اتهامات صرفاً جهت بدنام کردن گروهی فعال شناخته شده است و بس.
۵ـ در همان شب کذایی، سخنرانی در روز تظاهرات و حتی گردانندگی برنامه به همه ی ایرانیان حاضر و مشخصا آقای رضا رئیس دانا و همسر ایشان خانم شهین نوروز پیشنهاد شد که به دلایل شخصی نپذیرفتند و در نهایت خانم سلیمی پذیرفتند که سخنران ایرانی تظاهرات باشند که ایشان هم در روز تظاهرات انصراف دادند که بدون هیچ سئوالی از جانب برگزارکنندگان پذیرفته شد. این پیشنهادات در شرایطی انجام گرفت که به غیر از خانم سلیمی هیچ یک از برگزارکنندگان از دیگر ایرانیان حاضر در دفتر ائتلاف شناختی نداشتند و صرفا باور به شفافیت و دمکراسی دلایل این دعوت بودند.
۶ـ ذکر نام آقای رضا رئیس دانا که همچون دیگر ایرانیان شرکت کننده از جمله شخص گزارشگر به دعوت خانم نیاز سلیمی به این جلسه آمده بودند و ایشان را در جبهه ی نظرات گزارشگر قرار دادن نیز مسئله ی قابل توجهی است. در مورد نگاه به زعم گزارشگر”معنی داری” که آقای رئیس دانا به ایشان انداخته اند نمی شود نظری داد، اما ذکر اینکه آقای رئیس دانا “یکی از زرنگی های معمول کمونیست ها را” به کار می گیرد، قطعاً جای سئوال دارد. باید از گزارشگر پرسید که “زرنگی معمول کمونیست ها” چگونه است و از چه قماشی است؟ آیا شما آگاهید که با ذکر چنین صفتی به آقای رئیس دانا و کلاً به کمونیست ها توهین می کنید؟ آقای رئیس دانا به حمایت از حرکتی اعتراضی دعوت شده و در یک فضای آزاد و با شعوری کافی و عقل سلامت اختیار دارد که بپذیرد یا بحث کند، قانع شود و یا قانع کند و چنانچه تفاهم حاصل نشود راه خود را جدا کند. “اعمال زرنگی خاص کمونیستی” خارج از گزینه های ذکر شده است و وصله ای است غیراصولی، غیرشفاف و غیردمکراتیک که حداقل به آقای رئیس دانا نمی چسبد. آقای رئیس دانا با خانم سلیمی مشورت کردند که آیا امکان آوردن شعارهایی غیر از شعارهای ائتلاف و اتحادیه وجود دارد یا نه و پاسخ این بود که صددرصد هر شرکت کننده ای حق دارد که شعار مطلوب خود را با خود بیاورد. تنها محدودیت این است که برگزارکنندگان نمی توانند آرم خود را روی شعارهایی که به امور داخلی کشورها می پردازد، بگذارند و همین هم شد.
۷ـ در آخرین پاراگراف شرح شب کذایی گزارشگر می نویسد که “به نظر می رسد یک قدم به سمت مثبت برداشته ایم. هرچه باشد کلی شعار ضد جمهوری اسلامی قاطی پلاکاردها کرده ایم و به خوردشان داده ایم… تا آنجا که نویسندگان این نامه به یاد می آورند در فرهنگ ما شایع است که سه طایفه در خطاب به خود از ضمیر “ما” استفاده می کنند، شیخ و شاعر و شاه. حال اینکه گزارشگر به چه قصدی از این ضمیر استفاده کرده چندان مهم نیست اما اینکه از غفلت دیگران استفاده کرده و با احتمالاً “زرنگی خاص کمونیستی” به زعم ایشان به “خوردشان” داده اند جای تأسف دارد، اگرنه به جهت لاف گزاف حداقل به حرمت زبان روزنامه نگاری.
۸ـ گزارشگر در ذکر تعداد شرکت کنندگان نیز رعایت امانت را نکرده و تعداد را حدود ۲۰۰ نفر ذکر کرده. تعداد شرکت کنندگان حداقل پنج، شش برابر این تعداد بوده اند و اگر کوچکترین شکی وجود داشته باشد می توان به تصاویر تظاهرات در سایت برگزارکنندگان مراجعه کرد. گزارشگر ضمناً مجموعه ی شرکت کننده را غریب می خواند و این شبهه را ایجاد می کند که تا به حال مراسمی از این قبیل را از نزدیک ندیده است. هر کسی که حداقل یک بار در تظاهرات عمومی شرکت کرده باشد می داند که در این حرکت ها از هر گروه و طبقه ای شرکت می کنند. “حزب اللهی” خواندن گروهی که از اعضای مساجد هستند نیز برچسب غلط و توهین آمیزی است. عنوان حزب اللهی که از لبنان وارد ایران شده به گروهی اطلاق می شود که با ادعای گرایشات مذهبی به نیروی سرکوبگر مخالفان ایدئولوژی خود تبدیل می شوند. چنانچه گزارشگر از فعالیت های این چنینی این افراد آگاهی داشته، می باید مثال بیاورد وگرنه به فروترین لایه ی فرهنگی و زبان جامعه غلتیدن و هر محجبه یا ریش داری را نیروی سرکوبگر خواندن با موازین حقوق بشر مخالف و توهین آمیز است.
همانطور که در شروع ذکر شد پرداختن به همه ی نکات مندرج در این گزارش از حوصله ی این نامه بیرون است ولی امید است که با جلب توجه شما عزیزان به این چند مثال نگاهی دیگر به این گزارش بیندازید.
در پایان لازم است که چند کلمه ای در معرفی ائتلاف ضد جنگ تورنتو که یکی از نویسندگان این نامه، نیاز سلیمی، از بنیانگذاران و اعضای اولیه ی آن است بیان شود.
از سپتامبر سال ۲۰۰۱ در واکنش به ماجرای حمله به برج های اقتصادی نیویورک، مسلمانان آمریکا هدف توهین و آزار بسیاری از جانب آمریکاییان خشمگین قرار گرفتند. در اغتشاش و جنونی که اکثراً عامدانه توسط دولت وقت آمریکا، مطبوعات خودفروخته و گروه های ذینفع ایجاد و تشدید می شد، هر روز در حاشیه ی اخبار خبر از توهین، حمله، دستگیری، شکنجه و حتی قتل مسلمانان به گوش می خورد اما کسی جرأت مقابله با خشم افسارگسیخته اقلیتی دردمند و اکثریتی ناآگاه را نداشت. در همان ماه های اول این فاجعه گروهی در نیویورک، جرأت کرده و تحت عنوان “نه به تروریسم و نه به اسلام ستیزی” اعتراض به رفتار غیرقانونی با مسلمانان را شروع کردند. این جنبش به زودی گسترده شد و در شهرهای دیگر آمریکا و کشورهای دیگر از جمله کانادا گروه هایی را با اهداف مشابه گرد هم آورد. در همین دوران و با شروع حمله به افغانستان و متعاقباً عراق جنبش های ضد جنگ نیز تشکیل شدند و طبعاً مخالفت با اسلام ستیزی را هم جزو دستور کارشان قرار دادند چرا که ملت هر دو کشور مورد هجوم، مسلمانان محسوب می شدند.
طبیعی است که از شروع شکل گیری این سازمان ها، از جمله ائتلاف ضد جنگ تورنتو گروه ها و جمعیت های مسلمان به آن بپیوندند و این جریانات را مدافع حقوق و حامی خویش بدانند.
لازم به یادآوری است که در آن تاریخ نه بحثی از ایران و شرایط ایران در این سازمان ها مطرح بود و نه حدس زده می شد که ده سال بعد از این تاریخ ممکن است روزی ضرورت سازماندهی برای مسئله ایران به وجود بیاید. در طول سال هایی که گذشت ائتلاف ضد جنگ از پیوستن حدود ۸۵ سازمان و گروه مختلف از جمله اتحادیه کارگری، تعداد بیشماری از سازمان های طرفدار حقوق بشر و عدالت اجتماعی، جریانات سوسیالیستی، گروه های دانشجویی و طبعاً چندین مسجد و گروه اسلامی و همه غیر ایرانی تشکیل شده فعالیت های بسیار کرده و در تظاهرات متعددی که سازمان داده گاه چهل تا پنجاه هزار نفر شرکت کننده داشته است.
مساجد به عنوان سازمان هایی که دارای منابع مالی هستند همیشه گروه هایی را برای حمایت از موضوع تظاهرات با اتوبوس های کرایه ای مدرسه به مکان تظاهرات می آورند و این روند چه در تظاهرات برای عراق و یا لبنان و فلسطین به همین منوال بوده است و در نتیجه برای آنان که به صلح در مفهوم فراگیر آن معتقدند و از آن حمایت می کنند عجیب نیست ولی برای کسی که برای اولین بار در چنین تظاهراتی شرکت می کند طبیعی است که به خطا گمان کند که این “حزب اللهی ها” از عوامل جمهوری اسلامی اند و با برنامه ی قبلی به آنجا آمده اند.
ماحصل کلام، آنچه ما را به نوشتن این نامه واداشت مسیری است که اینگونه مقالات در پیش گرفته و لطمه ای است که به ارزش های روزنامه نگاری وارد می آورد. انتظار هر انسان آزاداندیشی از نشریات معتقد به دمکراسی و پیشرفته رعایت اصول و معیارهای روزنامه نگاری است که گزارشگر مقاله ی ذکر شده در شماره ۱۳۷۶ شهروند در رعایت آنها غفلت کرده است.
hame ja sandiskhora hazeran., be jai raftane be tazahorate zed jang ( ke jangi dar kar nist) az sarvare gramyton( rahbare farzanatoon) bekhaid ke az koshan va shekanje kardan mardom e khodeshon dast var daran
من و چندی از دوستان در حمایت از مسائل حوقق بشر در ایران و همچنین حمایت از هر گونه عدالت اجتماع دیگر تا جایی که توانمان اجازه داده شرکت کردیم. آقای آرش عزیزی همیشه بدون غرض راجع به تظاهرات نوشته و به نظر من شما هم اصل چند گفتاری را در مورد آقای عزیزی مراعات نکردید.
Sometimes A Picture Speaks Louder Than Words. We shall thank your site for attaching the very clear photo with ”nice IR flag” that indicates to the readers who were the real organizers and pay masters of this so called ”anti-war show”.