شماره ۱۱۹۹ ـ پنجشنبه ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸
شاعر و نویسنده روس در سال ۱۸۸۹ زاده شد. در بیست و یک سالگی، با نیکولای گومیلیف ازدواج کرد. اعدام نیکولای گومیلیف به جرم فعالیتهای ضدانقلابی و دستگیری تنها فرزندش بر شعرهای آخماتوا تاثیر بزرگی گذاشت. ژدانف دستیار استالین در گزارش به کمیته مرکزی از آنا به عنوان ِ «فردگرا» و «خانمی از طبقات ِ بالا که پیوسته میان ِ اتاق ِ خواب و نمازخانه در آمدوشد است» و «یک راهبه یا روسپی یا در واقع راهبه روسپی که روسپیگری را با دعا درهم میآمیزد» و «شعرش به کلی دور از خلق و متعلق به دههزار تن اشرافِ روسیه ِ قدیم است» یاد می کند. حکومت شوراها از لف فرزند آنا به عنوان گروگان استفاده می کند و او ناگزیر در سال ۱۹۵۰ مجموعه ای به نام درود بر صلح در مدح استالین به چاپ می سپرد. شعر آخماتوا گزارشی راستین از دوران تلخ استالین است.
در زندگی سه چیز را بیش از همه دوست می داشت
طاوس سفید
موسیقی کلیسا
و نقشه های پاره پوره آمریکا.
از بچه هایی که گریه می کردند خوشش نمی آمد
از مربای تمشک با چایی
و از هیستری های زنانه خوشش نمی آمد.
…و من،
چه می خواست چه نمی خواست،
زنش بودم
۱۹۱۱-۱۹۱۰
***
دست سردی سینه ام را می فشرد
با اینهمه سبک می روم
دستکش چپ را به دست راستم پوشیده ام
فکر پله قلبم را کرخت می کند
ولی می دانم که تنها سه پله است
نجوایی پائیزی در میان سپیدارها می خواندم
«خواهش می کنم با من بمیر
سرنوشت مرا گول زد،
سرنوشت تیره
سرنوشت ناپایدار و بدخیم»
گفتمش
«مهربانم
من نیز نومیدم
و امشب با تو خواهم مرد»
واپسین دیدار: کنار راه ایستاده بودم
خانه چون شرم سیاه بود
و تنها در اتاق خواب
شمع های روشن
زردی بی روحی را تصویر می کردند
۱۹۱۱