سرانجام پس از ۱۴ ماه اجی و مجی و لاترجی سیاست بازان، جلیل خان و کاترین خانم توانستند دو مرتبه با وساطت محلل محبوب منطقه جناب رجب خوش دست، آشتی کنند. و این طور که از قراین پیداست خیلی خوش گذشته! چون ناظران خیلی بی طرف این بار بر خلاف دفعه های قبل، ضمن زدن چند بشکن خارج از عرف رایج “دیپ ملاتیک” اعلام کردند شیرینی ما یادتون نره. ضمنا گفته شده که کوتاه آمدن خانواده عروس خانم، و قر و قمیش های کاترین جان هم مثل ذغال خوب بی تاثیر نبوده.
می گویند مذا قرات با تمبک زدن داود اوغلو و قرهای اصولی و آواز خوانی کاترین خانم شروع شد: تتق تق تق تتق دنبکی رو باش/اون سید علی عینکی رو باش/ برو تو کار این نظام لوطی/ اینم پیشکش تو حسین باراکی/ قرش میدم و قرش میدم / لوله نفتو ولش میدم/ پیچ و تاب خوشگلش میدم/ وال استریتو جرش میدم/ جرینگ جرینگ جرینگ رد کن دی دام دُم /اگه میخوای بری تو کار اتم/ دلینگ دینگ دل دلینگ تار و کمونچه/ منم شیرین تر از نقل و کلوچه/اگه نفت نداری بزن به کوچه…
خلاصه پس از این مذاقِره ی شیرین تر از عسل، خوش و بش کاترین خانم و جلیل خان پشت درهای خیلی بسته شروع می شود و انعام پدر و مادر داری نیز به جیب رجب خوش دست و بقیه سورچرانان حرفه ای می رود.
جلیل خان: سلام کتی جون
کاترین: سلام جی لی جونم، خب بگو دیگه
جلیل خان: من روم نمی شه تو بگو
کاترین: نه تو بگو، آخه تو اروپا رسمه که می گن: همیشه حاج آقا فِرست، یعنی اول حاج آقا…
جلیل خان: ایول، من می گم از حجاب تو شروع کنیم، اجازه میدی باهاش عکس بگیرم؟
کاترین: آخه دیدم دفعه ی قبل حسین بازجو فتوشاپش کرده بود، گفتم ایندفه خودم فتوشاپش کنم، اگه ایراد داره بگو جی لی جون.
جلیلی: نه کتی جون خدا مرگم بده…
کاترین: اوا خدا نکنه، چون اگه تو بمیری ما از نون خوردن می افتیم. جی لی جون تو که غریبه نیستی خانواده شما لامصب یه حسن خدادا داره که اگه از ما دریغ بشه سر زمستونی همه بیچاره می شیم، حالا ما هیچی، حسین سیا دراز هم تو انتخابات امسال ینگه دنیا به گا… میره
جلیل خان: می دونم کتی جون، اتفاقا بابام میگه ما بخیل نیستیم بزار همه یه لقمه از این طلای سیاه بخورن.
کاترین: پس بابات قبول کرده؟
جلیل خان: آره، بابام همه شرط و شروط رو قبول داره، فقط ایرادش اینه که هیچوقت حرفی از اون یارو نباشه
کاترین: کدوم یارو؟
جلیل خان: همون بدترکیب ، مرده شورِش رو ببرن
کاترین: سرکوزه رو میگی؟
جلیل خان: نه بابا، اون اکبیری رو میگم
کاترین: حسین دراز خودمون یا اون یارو چینی که ماهی تابه خورده تو صورتش؟
جلیل خان: نه کتی جون منظورم اون اسمش مبره، گوشِت تو بیار نزدیک…
کاترین: آها بشر آلاخون والاخون رو میگی، خیال کردم منظورت پوتین خله ست
جلیل خان: یواش تر کتی جون اسمش رو نبر، ضمنا بابام میگه بد نیس اجازه بدین چن تا از اونا هم تو باغ خونه مون داشته باشیم
کاترین: وای نه جی لی جون اونا اگه بترکه شر بپا میشه، به بابات بگو دلش میخواد دلار مث سابق بشه هفت تومن؟ دوست داره یه عالمه هواپیما داشته باشه از مال سلطان حسن کچل برونئی خوشگل تر؟ میخواد کشتی کشتی گندم و میوه براش بفرستیم تا دیگه مجبور نباشه آت و آشغالای چینی از اون یارو چش تنگه بخره؟
جلیل خان: ببین کتی جون ما آبرو داریم، آدمای اسم و رسم داری هستیم، خیلی افت داره که این مارگیر هندی از اونا داشته باشه ما نداشته باشیم
کاترین: وای جی لی جون من خیلی می ترسم
جلیل خان: از چی می ترسی کتی جون؟
کاترین: از این “اسماعیل” قلدره، می ترسم بهتون حمله بکنه و همه کارا خراب بشه
جلیل خان: پس صداشو درنیارین و اقلا اجازه بدین داخل مملکت پزشو بدیم
کاترین: این شد یه حرفی، به شرطی که نزنین زیرش ها
جلیل خان: باشه قبوله، هواپیما و گندم و دلار هفت تومنی هم یادتون نره
کاترین: باشه بزن قدش
جلیل خان: چیزه یعنی جیزه
کاترین: منتظر چی هستی؟ اگه قبول داری مرد و مردونه بزش قدش دیگه
جلیل خان: من از خدامه، ولی آخه مصافحه یعنی دست دادن با نامحرم حرومه
کاترین: پا دادن چطور؟!
جلیل خان: اوخ جون