شماره ۱۲۱۱ ـ پنجشنبه ۸ ژانویه ۲۰۰۹

۱

همیشه وقتی باد

بازی می کند با برف

می ریزد روی تن

سفید پوشت می کند

به یاد غزه باش.


۲

هوای ما زمستانی است

بوی باروت نمی دهد

پس این همه اشک

چرا منفجر می شود در دریاچه سکوت.


۳

در گذر از مرز آرامش

تیغ ها را و

تیغه ها را تیز تر کن

غزه رویای خانه را دارد

ستاره می ترکاند

تا پس اش گیرد.


۴


پا می گذارم روی دوش

می چکانم از چشم ، خشم

آرامش به دوست می دهم

و ماشه شعر را می جهانم

تا غزه قانون دیوارهای دژ باشد.


۵

به روی غزه می بارد خنجر

و خلاصه

قو می کشد و مرغابی

تا قانون مد، مقاومت

تغییر کن

در جذراین جهان،

بلاهت، سفاهت، حماقت

سه قانون جزیره نشینند.


۶

میان غزه و تو

فقط یک پل است

که سالم مانده است

سوزن بپاش روش

اینجا زمستان است

به شکست صبرجهان بکوش

این شعر، دعات می کند.

۷


در قدیم کفش های کهنه را کافر می گفتند**

روی دروازه ها می نشاندند

تا هر که بدیدار می آید

برمسافات رفته

چشمی برقصاند، پایی بچرخاند

و داخل شود

در غزه هزار دروازه ویران

کفش های تصرف را فحش می دهد.


۸


در خرابه ایی که خواب از آن گریخته

خاکم را

تقدیم تو نمی کنم

خواه به خاطر ابروی غزه باشد و

خواه

خال کوچک گوشه لب آزادی.


۹


نیمه منست

مقاومت می کنم

همسر توست

ساکتش نکن

تا سالمان را غزه ننامیم

هیچ فصلی را

به سفره نشستن دعوت نمی کنیم

خواه آرزوست خواه آرمان

همین را مرزبان خانه

در غزه

می خواند.


۱۰


در قدیم دهکده ایی بود

نامش غزه

نارنجستانهاش غزه

و داربست تاکهاش غزه

ونام تکاتک مردمش

که اندک هم نبودند غزه

عصر امروز

شهریست

نامش غزه

نام تفنگ و راکت هاش غزه

و نام عمومی مردمش

که بیشتر از پیش شده اند

مقاومت غزه.

باکفشهای سوراخ شده از گلوله

سکوت را فتح می کنم.


*غزه نام شهری سمبولیک است

که مردمش در این جهان بی رحم به مقاومت مشهورند.

* نقل از یک متل کهن عرب