شهروند ۱۲۴۴ پنجشنبه ۲۷ آگوست ۲۰۰۹
کجای باران را بگیریم نریزد
اشکی برای این گاز های اشک آور نمانده برادر
خونی برای ریختگی در جوبهای جنوب کمی شرق
آیین مرده خوری در اجرای شهری
نعش های باد کرده ی ته “استخر شاه” شاهدند
مرده های ما را بالا کشیده اند
و خبر همیشه ی لال مونی لای خبر گیر
و خبر گیر خبردار میدهد با هر آروغ که میزند بوی خون
مثل ابری پاره می شود چرت خیابان مدام از راه بندان و بگیر و ببند
گریه ام ضجه تر از این حرف هاست
و شبیخون تر از این شب ها اذان صبح ماست
حرف طفره می رود از راه پیمایی می دود دونده ست
شکستنش در صدا جیغ و اوجش اوووف کشنده ست
من ما
ما ایران
با همه ی جنب و اضلاعش
ما زخم
زخم خانگی
من ما
ما مردمیم و دمیم و رام دارام دارام
طبل و توپمان پر
دستمان خالی از تفنگ گلوی پر گلوله ی ماست
من ما
ما ایران
ما زخم
زخم خانگی
و همیشگی خیانت از کسب و کار و بازار و دار
غل غل در این غلغله بی کاری کاری تر از این حرف هاست
کجایش را بگیریم نریزد
اشکی برای این گازهای اشک آور نمانده برادر
خون ما را به لوله های گاز بسته اند
غل غل خون جوشیده برای صبحانه ی فردا
این جانب ایران
صدای انقلاب:
اُنقلاب اِنقلاب
اِنقیلاب اَنگلاب اَنجلاب
اِنگلّاب اینگییییلاب
اینگیلاب اِنقلاب