نامه خوانندگان

غروب یکی از روزهای سرد پاییز ۸۴، علی مزروعی رئیس وقت انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران که به دعوت کیوان صمیمی بهبهانی در جلسه ماهیانه خوانندگان ماهنامه “نامه” در دارآباد شرکت کرده بود، یکی از جوانان حاضر در جلسه را به ماشین خود دعوت کرد تا به اتفاق به افطاری موسسه گل آقا بروند. آن جوان که از اعضای ستاد انتخاباتی مصطفی معین و یکی از حامیان پر و پا قرص تشکیل جبهه دموکراسی خواهی و حقوق بشر بود، در طی مسیر با بیان دلایلی سعی کرد مزروعی را متقاعد کند که سازماندهی فعالیت های مدنی برای دفاع از حقوق شهروندان ایرانی بهترین راهی است که اصلاح طلبان در دوره حذف شدن از حکومت می توانند در پیش بگیرند. جوان که آن روزها به تازگی قدم به فعالیت های مطبوعاتی گذاشته بود و با نگارش مقاله در روزنامه های اصلاح طلب سعی می کرد تداوم اصلاح طلبی را «گذار به جامعه مدنی» تبیین کند و تصور می کرد که مزروعی و اعضای مشارکت که معین را به عنوان کاندیدا در انتخابات آن سال معرفی کرده بودند، تمایل دارند به وعده خود مبنی بر تشکیل جبهه دموکراسی خواهی عمل کنند و بر پایه همین تصور، به مزروعی گفت که سازماندهی نهادهای مدنی و بالا بردن ظرفیت مطالبه گری ملت ایران می تواند اراده قضایی و امنیتی ارکان حکومت را تعدیل کند. مزروعی در ظاهر از پیشنهادات آن جوان استقبال کرد و در عین حال گفت شتاب در تشکیل جبهه دموکراسی خواهی نباید باعث اشتباه راهبردی شود.

اگرچه جبهه دموکراسی خواهی هیچگاه تشکیل نشد و حتی شخص مصطفی معین هم که با برگزاری جلسات هفتگی سعی می کرد به وعده انتخاباتی خود جامه عمل بپوشاند، تدریجا از تشکیل این جبهه منصرف شد و به کنج انزوا رفت، اما اصلاح طلبان هیچگاه به طور صریح دلیل این که چرا از ظرفیت سازی برای مطالبات ملت ایران طفره رفتند را حتی برای رای دهندگان به معین نیز بیان نکردند.

 

پس از کودتای سید علی خامنه ای و نظامیان وفادار وی در سال ۸۸ که با هدف سرکوب تمام عیار ملت ایران به وقوع پیوست، علی مزروعی نیز از ایران به بلژیک رفت تا به زعم خود راهی برای گشایش فضای سیاسی در ایران بیابد. وی این روزها در تحلیل های خود در گفت وگو با تلویزیون رسا وضعیت شش سال گذشته ایران را با عنوان “تسخیر جامعه مدنی” بررسی می کند و البته از رویکرد ضعیف اصلاح طلبان در سال های قبل از کودتای ۸۸ برای مهار این رویه سخنی بر زبان نمی آورد.

در ایام پس از برگزاری انتخابات مجلس نهم هم برخی از اصلاح طلبان در پیج های فیسبوک خود از التزام به جمهوری اسلامی می نویسند و بر این تاکید می کنند که تمایلی به تغییر ساختار سیاسی ایران ندارند و حتی برای اثبات پایبندی خود به خطوط قرمز حکومت ایران سفر کاسپین ماکان به اسراییل را که با هدف تبلیغ صلح و دوستی بین مردم ایران و اسراییل انجام شد محکوم می کنند.

نمی توان این مسئله را از نظر دور داشت که بسیاری از اصلاح طلبان اعم از آنهایی که به دلیل عدم تمکین به اراده ولی فقیه به زندان افتاده اند و یا آنان که در گوشه ای از فضای سیاسی ایران هنوز فرصت فعالیت دارند جزء پایه گذاران جمهوری اسلامی هستند. ترس اصلاح طلبانی چون سعید حجاریان که در دهه ۱۳۶۰ به کمک کارشناسان امنیتی روس وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را بنا کرد و یا هادی غفاری که نقشی بسزا در سلاخی معارضین خمینی در سی خرداد ۶۰ داشت، دوست ندارند که با سقوط خامنه ای و تغییر حکومت خانواده قربانیان تروریسم دولتی ایران امکان اقامه دعوی و پیگیری شکایات خود را پیدا کنند.  همین طور کسانی که طی سه دهه استقرار حکومت ولایی در ایران به عناوین گوناگون درآمدهای ملت ایران را در حساب های داخل و خارج از ایران خود ذخیره کرده اند و شریان های سیاسی اقتصادی را در دست گرفته اند از تغییر حکومت ایران، حتی به شکل مسالمت آمیز و با برگزاری رفراندوم با حضور ناظران بین المللی واهمه دارند؛ چرا که اگر در حکومت آینده ایران آزادی بیان به معنای دقیق کلمه محقق شود و رسانه های مردمی شکل بگیرند بسیاری از کسانی که در داخل ساخت سیاسی امروز ایران رقابت نمایشی را در دو قالب دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا ادامه می دهند مجبور می شوند توضیحاتی قانع کننده درباره دارایی های خود ارائه کنند.

با این احتساب می توان فهمید که چرا این روزها برخی از حامیان میرحسین موسوی در انتخابات ۸۸ که در لابی های هتل لاله و هتل استقلال تهران دور هم می نشینند، از موسوی انتقاد می کنند که چرا در بیست و پنجم خرداد ۸۸ همراه با ملت ایران راهی خیابان های پایتخت شد و خشم ولی فقیه را نسبت به خود و حامیانش برانگیخت.

 

با همه این ها مطالبات و بینش سیاسی ملت ایران اکنون دیگر بالاتر از آن است که اصلاح طلبان بخواهند یا بتوانند اعتراضات وسیع ملت ایران را بار دیگر به جریان اصلاح طلبی تقلیل دهند؛ چرا که بسیاری از آموزه های اسلام سیاسی برای فریب ملت ایران دیگر کارآمدی خود را از دست داده و حتی اگر دست های آلوده به خون و اموال ملت ایران بخواهند با تاکید بر “ملاک بودن خاتمی” ویترین پر زرق و برقی از ایادی حکومت که البته این بار به ادعای اصلاح طلبی خود افتخار می کنند بسازند، چشمان باز ندا آقا سلطان و نگاه آخر او هنگام بر زمین افتادن نخواهد گذاشت که وجدان های بیدار،  خواب آلوده شوند!