حزب حکمتیست یکشنبه ۸جون ۲۰۰۸  چهارمین مراسم بزرگداشت منصور حکمت را در یکی از اتاق های شهرداری نورت یورک برگزار کرد.برنامه با اسلاید شویی از مراحل مختلف زندگی منصور حکمت شروع شد.



شهروند ۱۱۸۲

حزب حکمتیست یکشنبه ۸جون ۲۰۰۸  چهارمین مراسم بزرگداشت منصور حکمت را در یکی از اتاق های شهرداری نورت یورک برگزار کرد.برنامه با اسلاید شویی از مراحل مختلف زندگی منصور حکمت شروع شد.

مینو همیلی پس از خوشامد گویی گفت: حزب کمونیست کارگرى ایران هفته اى که تولد منصور حکمت (۴ ژوئن – ١۵ خرداد) در آن قرار میگیرد را هفته منصور حکمت اعلام کرده است. این هفته قرار است هفته بزرگداشت دستاوردهاى زندگى کوتاه اما بسیار پربار منصور حکمت باشد.

او افزود: براى ما، کسانى که خود را متعلق به سنت تئوریک، سیاسى و اجتماعى او میدانیم تعلق به این سنت چیزى جز تلاش دائم براى تغییر دنیا براى آزادى و برابرى قطعى بشریت، یا آنطور که او گفت، براى بازگرداندن اختیار به انسان نیست. این یک تلاش و یک جدال دائم است و شناساندن منصور حکمت بخش لایتجزاى این تلاش است.

مینو همیلی در ادامه گفتگویی را که در ۲۶ دسامبر ۲۰۰۱ و در پالتاک بین منصور حکمت و یک مخاطب صورت گرفته بود، خواند. در این گفت وگو، پرسش کننده به حکمت گفت: گویا شما بین اعضا و هوادارانتان به بت تبدیل شده اید و به خود اجازه نمیدهند از شما انتقاد کنند. شما مانند هر انسانی امکان دارد اشتباه کنید.

منصور حکمت در مورد بت شدن و کیش شخصیتش پاسخ میدهد:

اولا خوشحالم که به عنوان یک آدم ۵۰ ساله توانسته ام مورد محبت با ارزشترین انسانهای آن مملکت بشوم. .. آن محبت را من دوست دارم و برای آن ارزش قائلم و فلسفه زندگی و دستاورد زندگی من است. اما اینکه آیا منصور حکمت در بین اعضای خود بت شده است؟ من اینطور فکر نمیکنم این تصویری است که بورژواها از کمونیست ها میدهند، برای اینکه بگویند امروز فلانی بت شده و فردا دیکتاتور میشود، علت مقدمه چینی ترور شخصیت این است. به محض اینکه کمونیستها نفوذ پیدا میکنند، تبلیغات فردی شروع میشود، و این به دلیل حاکمیت سازمانهای ضد کمونیستی در عرصه تبلیغی و افکار سازی جهان است.

سپس برنامه با سخنرانی حسین مرادبیگی(حمه سور) از رهبری حزب حکمتیست با عنوان "منصور حکمت و کمونیسم دخالتگر" ادامه پیدا کرد. او از انگلستان مهمان این برنامه بود.

وقتی بحث بر سر تغییر و نه تفسیر جهان  است، کمونیسم خود ابزار این تغییر است، کمونیسم جنبشی است برای تغییر وضع موجود. منصور حکمت و داستان زندگی او تجسم این درک از کمونیسم و دخالتگری این کمونیسم در تغییر وضع موجود بوده است.

سخنران در ادامه به "رابطه کمونیسم و  پدیده قدرت در جامعه" اشاره کرد و گفت: کمونیسم و حزب کمونیستی از طریق فعالیت تدریجی به قدرت نمیرسد... به قول منصور حکمت از طریق کاشتن درخت تبلیغ و ترویج و سپس سازماندهی، ما به قدرت نمیرسیم… مردم چقدر میتوانند صبر کنند… میخواهند زندگی کنند، رفاه داشته باشند، خوش باشند، معاشرت داشته باشند. اینجوری نیست که همچنان همراه ما می مانند… تشخیص درست شرایط، تشخیص مصاف هایی که جامعه بر سر آن قطبی میشود و اقدام به موقع، شم رهبری کمونیستی دخالتگر است وگرنه به تدریج به جامعه بی ربط میشوی. تازه وقتی هم نیرو جمع کردی مگر میتوانی به میل خود قیام کنی؟ مگر انقلاب دست ماست؟ اگر جامعه نخواهد وارد انقلاب شود، می آیند سرکوبت میکنند… کمونیسم اگر بخواهد به قدرت برسد باید به سنت تبدیل شود. سنت است که دوره چه انقلابی باشد چه نباشد باقی میماند. برای مثال سلطنت طلبان سنت دارند. شاه و حکومت سلطنتی سنت اینهاست. با آن خود را تداعی کرده و جبنش خود را بازتولید میکنند…. کمونیسم ما هم باید به سنت تبدیل شود … راه سنت شدن کمونیسم دوختن آن به تن جامعه و مربوط کردن آن به زندگی روزانه توده کارگر و مردم زحمتکش است. کمونیسمی دخالتگر که تاثیرش بر زندگی روزانه مردم قابل رویت باشد.

سخنران در ادامه به"کمونیسم دخالتگر و نقد سوسیالیستی  به جامعه سرمایه داری" پرداخت و گفت: جنگ بر سر اصول و عقاید و تئوری و خطوط فکری و سیاسی یکی دیگر از عرصه های نبرد و دخالتگری کمونیسم برای قدرت شدن در جامعه است. همینطور نقد سوسیالیستی تیز و روشن به سرتاپای جهان بورژوائی،  از سیاست و فلسفه و اقتصاد آن گرفته تا دمکراسی و مذهب و هنر و میدیا و سینما و اخلاقیات آن. مثل نقد مارکس، مثل نقد منصور حکمت در این دوره. در این مورد میتوان به کوهی از ادبیات که از منصور حکمت به جا مانده است، اشاره کرد. بیانی سوسیالیستی که صراحت، روشنی و تیزی سیاسی از آن میتراود.

حسین مرادبیگی در ادامه سخنرانی اش به "کمونیسم دخالتگر و طبقه کارگر" اشاره کرد و در این رابطه گفت: یک رکن دیگر دخالتگری کمونیستی وجود یک رابطه مداوم بین حزب کمونیستی و طبقه کارگر در جامعه است و از این طریق تاثیر گذاشتن بر مبارزات کارگران و بر جامعه. باید کاری کرد که طبقه کارگر کمونیسم را در میان آلترناتیوهای موجود در جامعه انتخاب کند. اگر کمونیسم قوی در میدان نباشد، کارگران خیلی ساده میروند دنبال احزاب محافظه کار و ملی و یا سندیکالیستی که فکر میکنند از حداقلی از دستمزد آنها دفاع خواهد کرد.

مرادبیگی در ادامه به"کمونیسم دخالتگر و مساله انسان" پرداخت و گفت: میگوئیم و تکرار میکنیم که مساله کمونیسم انسان است، که سوسیالیزم یعنی بازگرداندن اختیار انسان به انسان، در یک کلام میگوئیم ما کمونیستها از انسانیت دفاع میکنیم، در اینصورت  رابطه واقعی ما هم باید بر این مبنا استوار باشد. رابطه کمونیسم و انسان باید بر اساس محبت بنا شود در غیراینصورت یک جای کار اشکال دارد. احترام به حقوق مدنی انسان و به همدیگر، نگاهداشتن  حرمت همدیگر باید آن تصویری باشد که جامعه از کمونیستها میگیرد... باید مردم متوجه شوند و بگویند که اینها جامعه را با زور دیلم به جائی نمی برند، بلکه با قدرت گرفتن اینها انسانهای یک جامعه قدرت میگیرند. باید بگویند که اگر قدرت دست اینها باشد مردم به آزادی و رفاه و آسایش و امنیت واقعی دست خواهند یافت... ایجاد رابطه بر اساس محبت را باید چه در درون حزب و چه در جامعه تقویت کرد. وقتی میگوئیم اگر قدرت دست ما بود و یا دست ما باشد، دیگر کسی بی سرپناه نخواهد ماند، دیگر کسی از گرسنگی نخواهد مرد و یا مردم یک ذره خوشبختی خواهند داشت،  منظور خوشبختی خود و خانواده ات نیست، اینهم هست، اما فراتر از آن خوشبختی آدمهایی ست که آنان را نمی شناسی، خوشبختی کسانی است که حتی دل خوشی از تو ندارند، خوشبختی کسانی است که حتی یک ماه و یا چند هفته پیش با آنان سر مساله ای دعوا داشته اید. خوشبختی آدمهایی است که به اصلاح نژاد و قوم و رنگشان چیز دیگری است، آدمهایی که حتی با "قوم تو" جنگیده اند... دادن چنین تصویری از یک حزب کمونیستی دادن امکان انتخاب کمونیسم به طبقه کارگر و به جامعه است. یک حزب کمونیستی فقط که نباید جنگ کند باید کمک هم بکند. در این مورد متاسفانه کمبودهای جدی ای وجود دارد.

سخنران در پایان افزود: وقتی میگوئیم نوشته ها و آثار منصور حکمت را بخوانید، منظورمان افسانه سازی از منصور حکمت نیست، منظور این است که خواننده خود مستقیما از طریق نوشته های خود منصور حکمت، او را بشناسد. حکمت جامعه بورژوایی را از اقتصاد و سیاست و دمکراسی و فرهنگ و اخلاقیات آن را قبول ندارد اما برای جایگزینی آن در جامعه ای مبتنی بر یک دنیای بهتر آلترناتیو داده است. یادش برای همیشه عزیز و گرامی است.

در ادامه مصطفی یونسی از حزب حکمتیست کانادا در مورد منصور حکمت و رهبری سخن گفت و در این رابطه مروری کرد بررهبری در ایران تا انقلاب و زمان رسیدن "رهبری به خمینی برای نجات بورژوازی". او افزود: اگر کمونیست هستیم فقط از درد مردم نمی گوییم در تغییرات و تحولات جامعه باید حرف مشخصی داشته باشیم. او در پایان سخنان کوتاهش گفت: حکمت در مورد هر موضوعی در جامعه عقیده ی خاص خودش را داشت و این از خصوصیات یک رهبر واقعی است.

بخش دوم برنامه پخش سخنرانی اختتامیه منصور حکمت در کنگره سوم بود.

در پایان دسته گلی از طرف  حزب حکمتیست و حزب کمونیست کارگری عراق به سعیده رازانی مادر منصور حکمت اهدا شد.