در فضای شک و بدبینی سعادتی نخواهی یافت

 

کارگردان: مازیار میری

فیلمنامه : امیر عربی

فیلمبردار: محمدآلاد پوش

موسیقی: کریستف رضاعی

بازیگران: لیلا حاتمی، حامد بهداد، مهناز افشار، امیرآقایی، حسین یاری، هنگامه قاضیانی

 

خلاصه داستان:

 

یاسی(لیلا حاتمی) روز تولد شوهرش محسن (حامد بهداد)  به فکر تدارک مهمانی کوچکی با حضور دوستان مشترکشان  در منزلش واقع در سعادت آباد تهران است. در این مهمانی لاله (مهناز افشار) و شوهرش علی (امیر آقایی)  بهرام (حسین یاری) و همسرش تهمینه (هنگامه قاضیانی) حضور دارند. یاسی برای بهتر برگزار شدن این مهمانی دختر کوچکش را همراه پرستار بچه (مینا ساداتیان) روانه منزل او می کند. هر یک از این آدمها رازهایی دارند که به مرور و در اثر اتفاقاتی آشکار می شود..

نمایی از سعادت آباد

***

سعادت آباد از آن فیلم هایی است که در اثر خاطره فراموش نشدنی فیلم  درباره الی و حضور پر رنگ و مقتدرانه جدایی نادر از سیمین در داخل و خارج کشور کم رنگ ظاهر شد. فیلم قصد دارد با ضیافت شامی دوستانه به بهانه جشن تولد یکی از آنها به روابط شخصی و درونیات آنها راه پیدا کرده و جامعه ای را به تصویر بکشد که پنهان کاری، بدبینی و خیانت بخشی از عدم حضور اخلاقیات در آن جامعه می تواند باشد. پرداختن به این موضوعات اگرچه در سینما و ادبیات ایران و جهان تازگی  ندارد و از نمونه های خارجی آن می توان به فیلم هایی از سینمای نه چندان دور مثل: خسارت (لویی مال)، پستچی همیشه دوبار زنگ میزند(باب رفلسون)، پیشنهاد بی شرمانه(آدرین لی) و نزدیک تر (مایک نیکولز)  نام برد، اما در سینمای پس از انقلاب جز در مواردی اندک مثل شاید وقتی دیگر(بهرام بیضایی) مستقیما به  این موضوعات  اشاره نشد تا اینکه شوکران (بهروز افخمی) از اولین آثاری بود که بی پروا و با داستان و پرداختی قابل قبول  به موضوعات یاد شده که به هم مرتبط هستند انگشت گذاشت و جزو پرفروش ترین و جنجالی ترین فیلم های سینمای ایران هم شد، اما اصغر فرهادی پس از سال ها با فیلم چهارشنبه سوری که دارای فیلمنامه ای نسبتا قوی و با رعایت جزییات در قصه بود، توانست به زیبایی این موضوعات را در جامعه امروز به تصویر بکشد و با فیلم درباره الی آن را به اوج  و با جدایی نادر از سیمین بر نوک قله موفقیت بنشاند.

با این مقدمه به سعادت آباد برمی گردیم و روابط بین آدم ها را در این قصه مرور می کنیم. محور قصه یاسی و محسن هستند. زوجی که علیرغم تلاش زن، زندگی دلخواه عاطفی ندارند و یاسی به خاطر بی توجهی ها و سهل انگاری های همسرش مردد مانده که قضیه حامله گی دوباره اش را با او در میان بگذارد و یا اینکه بی سر و صدا خود را از وجود بچه با این بحران رابطه رها کند! اما خود محسن نیز گویا فقط نقش یک آدم درگیر تجارت و بی توجه به زن و زندگی را بازی می کند، چرا که در مواقع لازم مثل خلوت کردن یاسی با بهرام زیرکانه یاسی را مورد بازجویی قرار داده و خودش هم مخفیانه با پرستار دخترشان ارتباط برقرار می کند.

زوج بعدی علی و لاله هستند. علی شدیدا به همسرش علاقه مند و بدبین است. حتی نوع برخوردهای صمیمی لاله با دوستان مشترک مردشان هم به مذاق علی خوش نمی آید. لاله مخفیانه ویزای آلمان گرفته و سقط جنین کرده و علی با شکی که کرده سرسختانه در پی کشف حقیقت است.

زوج سوم بهرام و تهمینه، زوجی ثروتمند و در آستانه جدایی هستند. تهمینه صاحب شرکت تجاری است که پدرش به او واگذار کرده و با ازدواج دوم با بهرام در واقع او را نیز در موقعیت مالی خوبی قرار داده. رفتارهای  خاص و توجه محسوسش به یاسی برای تهمینه آشکار شده و به رابطه عاطفی آن دو در گذشته پی برده است و همین او را بیشتر آزار می دهد. این در حالیست که به این راز نیز پی می برد که بهرام مخفیانه دویست میلیون تومان از پول شرکت را به محسن داده که در واقع به خاطر یاسی بوده نه محسن.

با مروری بر آنچه از این سه زوج و روابطشان داشتیم، می توان به آشفتگی و بی ثباتی ارتباطات آنان پی برد. گویا هر کسی در حسرت قرار گرفتن در جای دیگریست. یاسی فکر می کند بهرام و تهمینه خوشبخت هستند، اما با کمی درد دل درمی یابد که آنها در آستانه جدایی هستند. بهرام هنوز دل در گرو یاسی دارد و این در حالی ست که یاسی به او توصیه می کند که حیف است زندگی اش را از هم بپاشد. لاله از توجه بی اندازه علی آزرده است و یاسی و تهمینه از کم توجهی شوهرانشان و این دایره حسرت همچنان در مورد هر یک از آنها در گردش است. در سکانس صرف شام  دو نکته به زیبایی از کار درآمده است. یکی موزیک ملایمی است که یاسی روشن می کند و بهرام با یک حس نوستالژیک به موسیقی گوش می کند و نیم نگاهی با احساس به یاسی می کند، طوری که نمایانگر ارتباط بین این دو در گذشته می تواند باشد. نکته دیگر شکستن لیوان یاسی و ریختن نوشابه در غذاست که بساط شام را به هم می زند و صحنه ای نمادین از زیبایی یک زندگی شیرین است که می تواند با یک اتفاق از هم بپاشد.

مازیار میری با سعادت آباد کار دشواری را با موفقیت انجام داده و در مقایسه با فیلم درخشانی چون جدایی نادر از سیمین به یک برتری دست یافته و آنهم اینکه در یک مکان بسته و با شش شخصیت تماشاگر را بدون خستگی و حس یکنواختی تا آخر فیلم همراه می کند. بازی های بازیگران بی کم و کاست دلچسب و روان است و هر کدام در انتقال حس های پنهان و درونی موفق عمل کرده اند به خصوص  هنگامه قاضیانی در نقش تهمینه و امیر آقایی در نقش علی. لیلا حاتمی مثل همیشه خوب است و حامد بهداد و حسین یاری نیز همان ویژگی های خاص خودشان را دارند و تنها استثنا مهناز افشار است که این بار یک پله از تمام نقش های ضعیف و متوسطی که داشته بالاتر رفته و در حد یک بازیگر خوب ظاهر شده است.

سعادت آباد تصویری از ویرانگری آدم هایی است که در فقدان اخلاق  و اصول اخلاقی در حال سقوط هستند و در برهوت صداقت به دنبال سعادتی هستند که فقط  می توانند تنها به  نامی از  آن  در محله ای اعیان نشین به نام سعادت آباد  دل خوش کنند.

* عارف محمدی فارغ التحصیل ادبیات فارسی و سینما از ایران و مددکاری اجتماعی از کالج جورج براون در کانادا است . به عنوان منقد فیلم با رسانه های ایرانی چون شهروند و رادیو زمانه همکاری داشته و بیش از ده سال است که برنامه تلویزیونی فیلم و سینما را تهیه و اجرا می کند. مستندسازی از دیگر فعالیت های او در زمینه سینماست.

Arefcinema@yahoo.com

www.newwaveartistic.com