شهروند۱۱۴۹
رضا مریدی اولین کانادایی ایرانی تبار است که توانسته به نمایندگی مجلس استان انتاریو برسد
این باید خبر خوشی برای ایرانیان باشد. بعد از جنجالی که بر سر طرحهای اتمی ایران بهپا شده و جنجال دیگری که سفر محمود احمدینژاد در رسانههای غربی بهپا کرد، خبر انتخاب یک ایرانی به نمایندگی مجلس میتواند مایه غرور و مباهات باشد و تلخی سختیها و مرارتهای مهاجرت را با امید به داشتن نماینده ای که به زبان آنها حرف میزند، و سابقه فرهنگی و تاریخی آنها را میشناسد شیرین کند. برای ایرانیان که به تاریخ و گذشته فرهنگی خود میبالند، به رسمیت شناخته شدن نمادهای این تاریخ و فراهم شدن امکانات لازم برای بزرگداشت آنها میتواند یکی از کارهایی باشد که یک نماینده ایرانیتبار در مجلس انتاریو آن را دنبال میکند. نوروز یکی از این نمادها و شاید مهمترین آنها باشد. اگر ما و فرزندانمان بتوانیم روز نوروز را به جای رفتن به مدرسه و اداره، با خانواده و در کنار سفره هفتسین جشن بگیریم و این یک روز تعطیلی در یک سال برای ما شناخته شده باشد این دستاورد خوبی برای یک نماینده «ایرانیتبار» در پارلمان استان انتاریو خواهد بود.
ولی ۳۶۴ روز باقیمانده چه میشود؟ آیا مسائل و مشکلاتی که ما به عنوان «کاناداییهای ایرانیتبار» در طول سال با آن مواجهیم با مشکلات مهاجران از چین، لبنان و یا مکزیک متفاوت است؟ آیا رنج و نگرانیهای آن مادر اروپاییتباری که یک خانواده تکسرپرست را اداره میکند و برای فراهم کردن اساسیترین نیازهای فرزندش مانند مسکن، خوراک و بهداشت باید به چند کار نیمهوقت با حداقل دستمزد مشغول شود و سرانجام برای سیر کردن شکم فرزندش به موسسات خیریه متوسل شود با مسائل آن مهاجر ایرانی، آفریقایی یا هندی که مجبور به انجام کارهای کمدرآمد شده و فرزندانش وضعیت مشابهی پیدا کردهاند با هم متفاوت است؟
ما در جامعه ای زندگی نمیکنیم که در آن یک اقلیت یکدست (مثل اعراب شهروند اسرائیل، یا ترکهای مقیم بلغارستان) بتوانند برمبنای هویت قومی نمایندگانی را به مجلس بفرستند که مدافع منافع آن اقلیت باشد. کانادا و مخصوصا انتاریو جامعهای است که از دهها اقلیت قومی و نژادی ترکیب شده و تکیه بر سیاست قبیله ای برای تامین منافع اعضای این جوامع به ظاهر متفاوت راه به جایی نخواهد برد. رنگ پوست و زبان مادری و قد و وزن اعضای این جوامع ممکن است ظاهرا متفاوت باشد ولی همه در یک جامعه زندگی و کار میکنیم و مسائل و مشکلات یکسانی داریم.
سیاست قبیله ای در جامعه مدرن و چندفرهنگی کانادا و انتاریو راه به جایی نمیبرد و برای مشارکت سیاسی باید در زیر چتر احزاب سیاسی فعالیت کرد. برای انتخاب حزب سیاسی باید به برنامهها و کارنامههای آن حزب مراجعه کرد و صرف نامزد شدن یک ایرانی از طرف آن حزب نمیتواند حمایت بی قید و شرط ما را به دنبال داشته باشد. سابقه حزب لیبرال نشان داده که حزبی نیست که به دنبال رفع مشکلات اساسی شهروندان مانند فقر و نابرابریهای اجتماعی باشد. استفان دیان رئیس فدرال حزب لیبرال اخیرا در جمع روسای شرکتهای بزرگ وعده داده که مالیات این شرکتها را حتی بیشتر از رقمی که محافظهکاران وعده کرده اند کاهش خواهد داد. دالتون مکگینتی رئیس حزب لیبرال انتاریو که به راحتی حقوق خودش و بقیه نمایندگان را چهل هزار دلار افزایش داد، وعده اضافه شدن فقط ۲ دلار به حداقل دستمزد را به چندین سال آینده حواله داده است. کارنامه حزب لیبرال چه در انتاریو و چه در سطح فدرال از این نمونه ها کم ندارد.
در انتها باز هم تاکید میکنم اگرچه انتخاب رضا مریدی به عنوان نماینده مجلس و کلا گسترش فعالیت سیاسی ایرانیان در کشور جدیدشان مایه خشنودی است، ولی آنچه مهمتر است زمینه ای است که این فعالیت در آن صورت میگیرد. حزبی که کارنامهاش چه در سطح استانی و چه فدرال پر از فساد مالی و «پارتی بازی» است و برای تحقق برابری اجتماعی قدمی برنداشته، شایسته حمایت ما نیست.