شماره ۱۱۸۹ ـ ۷ آگوست ۲۰۰۸
امسال صدمین سالگرد کشف نفت در ایران است. از بیست و هشتم می سال ۱۹۰۸ میلادی(۵ خرداد ۱۲۸۷) که این طلای سیاه برای نخستین بار در شهر مسجد سلیمان کشف شد تاکنون، نفت، یکی از عوامل اساسی تعیین کننده اقتصاد بوده است. در عرصه سیاست، نفت عامل اصلی رابطه دولتها و شرکتهای نفتی بوده است. نفت موجب سرنگونی دولت مصدق شد و بعد از آن عامل تعیین کننده رابطه شاه با غرب شد. در انقلاب پنجاه و هفت نفت، موجب دخالت کشورهای بیگانه در سرنوشت و استقلال ایران شد. وقتی به تاریخ صد سال گذشته ایران نگاه می کنیم، هیچ چیز به اندازه نفت بر سرنوشت ایران تاثیر نگذاشته است.

همزمان با آغاز قرن بیستم، غرب به دنبال جانشینی برای ذغال سنگ بود تا انقلاب صنعتی خود را با سرعت بیشتری به پیش ببرد. آنها برای یافتن منابع جدید، با بادبان های برافراشته، دنیا را درنوردیدند تا به مقصود برسند. غرب، ایران را مورد گمانه زنی تحقیق و کاوش قرار داد و پی برد که ایران واجد چنین منابعی است. از این رو یک کارشناس زمین شناس به نام لوفتوس به ایران آمد و از قسمت های غربی و جنوب غربی ایران دیدن کرد. چشمه های خودجوش نفت و گاز و قیر طبیعی توجه او را جلب کرد. لوفتوس در بازگشت از ایران، مشاهدات خود را به رشته تحریر درآورد و توجه انگلیسی ها را به این منطقه جهان جلب کرد. این زمانی بود که ناصرالدین شاه بی کفایت، از سلسله قاجار بر مسند حکومت نشسته بود و با واگذاری امتیازات ریز و درشت به کشورهای قدرتمند چون روس و انگلیس، برای تامین مخارج سفرهای فرنگ، ابا نداشت. از وزیر او امین السلطان نقل شده زمانی که برای گرو گذاشتن بخشی از ایران برای تامین مخارج یکی از سفرهای شاه به فرنگ از دولت روس وام گرفت، در جواب یکی از همراهان خود که گفته بود، به حساب من، هر ایرانی را به یک قرآن فروختی! جواب داده بود: ساکت، اگر روسها ما را می شناختند اظهار غبن کرده و معامله را فسخ می کردند.

در چنین شرایطی، اولین نماینده شرکتهای خارجی که موفق به عقد قرارداد با شاه ایران گردید، “بارون رویتر” انگلیسی بود که بر اثر فشار همسایه شمالی ایران، روسیه، مجبور به فسخ قرارداد شد. سپس آلبرت هوتسن هلندی، امتیاز بهره برداری از منابع احتمالی نفت را در ایران به دست آورد که نتیجه ای به دنبال نداشت و به کشور خود بازگشت. در این هنگام جانشین ناصرالدین شاه یعنی مظفرالدین شاه برای یافتن مشتری برای نفت ایران، آنتوان کتابچی را به فرنگ می فرستد تا بتواند کسی را برای سرمایه گذاری در نفت ایران بیابد. آنتوان کتابچی رئیس کل گمرکات ایران بود که تبار گرجی داشت. کتابچی در لندن با کوته، منشی رویتر ملاقات می کند. او به وسیله کوته به فرد میلیونری معرفی می شود که اهل ریسک بود: ویلیام ناکس دارسی.

دارسی در شهر دوون انگلیس متولد شده و به استرالیا مهاجرت می کند. در آنجا یک معدن متروک را می خرد و کمی بعد معلوم می شود که مقادیر زیادی طلا در آن معدن است. این معدن باعث می شود که دارسی میلیونر شود و به انگلیس برگردد. وقتی که کتابچی پیشنهاد سرمایه گذاری در نفت ایران را به او داد با استقبال دارسی روبرو شد. در نتیجه دارسی منشی خود آن ماریوت را در سال ۱۹۰۱ به ایران می فرستد، تا با شاه ایران مذاکره کند. مظفرالدین شاه خیلی سریع قراردادی با آن ماریوت می بندد و به موجب آن قرارداد حق انحصاری اکتشاف و استخراج و پالایش نفت در سراسر ایران جز پنج ایالت شمالی به مدت ۶۰ سال به دارسی اعطا شد و در برابر، دارسی متعهد شد ۱۶ درصد از منافع خالص ملی خود را به دولت ایران بپردازد و در انقضای مدت ۶۰ سال تمامی دارایی شرکت بدون پرداخت هیچ گونه عوارضی به تملک دولت ایران درآید. دارسی یکی از مهندسان کالج لندن به نام جرج برنارد رینولدز را که قبلا در سوماترای اندونزی سوابقی در کار حفاری داشت، استخدام کرد. رینولدز در سال ۱۹۰۲ وارد ایران شد و در پاییز همان سال کار حفاری را شروع کرد. چاه سرخ در منطقه ای در کوهستان غرب ایران نزدیک به قصر شیرین فعلی، اولین نقطه برای کار حفاری بود. رینولدز و کارگران او با تلاش طاقت فرسا کار می کردند ولی حاصلی در بر نداشت. حفاری به مدت دو سال در منطقه چاه سرخ رینولدز را مایوس کرد و او به منطقه مامتین در حوالی رامهرمز کنونی، کار خود را ادامه داد. حفاری در مامتین هم نتیجه ای در بر نداشت. رینولدز و گروهش به منطقه رفتند. حیرت رینولدز هنگامی بیشتر شد که چشمه های خودجوش نفت و گاز را در منطقه مشاهده کرد و به این احساس قوی رسید که در این منطقه نفت وجود دارد. نزدیک به هفت سال و هزینه های بالغ بر ۳۰۰ هزار لیره، دارسی را مایوس کرد و طی تلگرافی از رینولدز خواست که به انگلیس برگردد. رینولدز با اطمینان به کار خود، به حفاری ادامه داد تا در ساعت چهار صبح بیست و هشتم می، برابر با پنجم خرداد ۱۲۸۷ رینولدز و همکاران از صدای عجیب چاه بیدار شدند. اندکی بعد نفت، با فشار زیاد در ارتفاع ۵۰ پایی فوران کرد. آنها به دور دکل حفاری حلقه زدند و شروع به رقص و پایکوبی کردند. بدین ترتیب عصر نفت در ایران آغاز شد و از آن زمان تاکنون عرصه سیاست و اقتصاد ایران با نفت درآمیخته شد و سرنوشت مردم ایران به نفت گره خورد و این گره روز به روز محکم تر می شود.