نزدیک به هفده ماه پیش، زمانی که بشار اسد نخستین گزارش های دستگاه های امنیتی خود را در مورد احتمال قیام مردم سوریه دریافت می کرد، اگر ذره ای درایت و هوشمندی سیاسی داشت و بویژه اگر پا روی پوست خربزه ای که حکومت آخوندی جاهلانه زیر پایش انداخت نمی گذاشت و با طناب پوسیده ی آن به ته چاهی که امروز نومیدانه در آن دست و پا می زند نمی رفت، شاید این امکان و بخت را می داشت که سرنوشت دیگری برای خود رقم بزند و دستکم مانند علی عبدالله صالح، دیکتاتور پیشین یمن، از گردباد هولناکی که او را به سوی نابودی می برد جان سالم بدر برد.
حدود یک ماه پیش از آن، در ماه فوریه ۲۰۱۱، پس از سرنگونی زین العابدین بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر، بشار اسد در مصاحبه با یک روزنامه انگلیسی، با اعتماد به نفس کاذب و بریده از واقعیت گفته بود که شرایط سوریه با تونس و مصر تفاوت دارد و مردم سوریه پشتیبان نظام حاکم برخود هستند!
منشأ آن اعتماد به نفس کاذب و بریده از واقعیت چیزی جز پشتگرمی به وعده های پشتیبانی همه جانبه ی حکومت آخوندی نبود و همان اشتباه محاسبه موجب افتادنش به چاهی شد که امروز حتی با وزنه ی سنگین حمایت های چین و روسیه، راهی برای بیرون آمدن از آن نمی توان تصور کرد. با آن اشتباه محاسبه، بشار اسد ثابت کرد که از درایت سیاسی بهره ای ندارد، نه مردم خود را می شناسد، و نه از ماهیت واقعی آخوندهای حاکم بر نظام ولایت مطلقه فقیه آگاهی دارد.
شاید ظاهر موفقیت آمیز سرکوب مردم ایران که با ابزارهایی چون کهریزک، کشتار و شکنجه سر درلاک خود فروبرده بودند، در اشتباه محاسبه بشار اسد نقش داشت و او خام طمعانه پنداشت که با حمایت حکومتی که به چنین موفقیتی دست یافته، خواهد توانست هر مخالفتی را در نطفه خفه کند. به احتمال بسیار زیاد، لاف زنی ها و رجزخوانی های حکومت آخوندی در بزرگ نمایی آنچه که سرکوب موفقیت آمیز تظاهرات چندین ماهه ی مردم ایران می پنداشت، در این اشتباه محاسبه بی تأثیر نبوده است.
امروز نیز، به احتمال قوی، هنگامی که بشار اسد به پشت سر می نگرد و به سرنوشت سیاهی که به مصداق: “خودکرده را تدبیر نیست” برای خود رقم زده می اندیشد، جز افسوس و ندامت احساس نمی کند.
روند رویدادهای خونین سوریه نشانگر نزدیک شدن به مراحل پایانی است و حتی در میان حامیان اصلی حکومت بشار اسد – حکومت آخوندی، چین و روسیه – هم کمتر می توان کسی را یافت که توهم امکان بقای او را داشته باشد.
در این زمینه، در هفته جاری دیمیتری مدودف نخست وزیر روسیه، سوریه را از فهرست کشورهای دارای اوضاع بغرنج اجتماعی- سیاسی به فهرست کشورهای واقع در شرایط حالت فوق العاده یا در حالت درگیری مسلحانه – بخوانید درحال فروپاشی – منتقل کرد. این بندبازی سیاسی آقای مدودف را گفته ی دیگر او، به نقل از “رادیو فرانسه”تکمیل می کند که می گوید: «وضع این کشور [روسیه] درباره ی بحران سوریه با مواضع امریکا و انگلیس در این باره، آن گونه که گفته می شود، فاصله ی چندانی ندارد و همه ی ما بر این نکته پافشاری داریم که بدترین حالت در سوریه برپایی جنگ داخلی است».
نخست ویر روسیه این سخنان را هنگامی می گوید که جنگ داخلی تمام عیاری در سوریه جریان دارد، بخش های بزرگی از کشور از کنترل رژیم بشار اسد، ارتش جنایتکار و نیروهای امنیتی و لباس شخصی مزدورش خارج شده و ارتش در عین سردرگمی و درماندگی مطلق، مردم دومین شهر بزرگ کشور و پایتخت اقتصادی آن یعنی حلب را توسط توپ و تانک و هلی کوپتر و هواپیما بمباران می کند.
به گزارش “رادیو آلمان”، سازمان عفو بین الملل بیانیه ای در مورد سوریه منتشر کرده است. در بخشی از این بیانیه آمده است: «گروه های دولتی و شبه نظامی دولت بشار اسد به سوی مردان جوان، کودکان و حتی پیران شلیک کرده اند… بعضی کشته شدگان در حلب به هیچ وجه در تظاهرات شرکت نداشته اند و تنها نظاره گر درگیری ها بوده اند و مأموران دولتی در سوریه اعضای خانواده کشته شدگان را مجبور می کنند بگویند عضو خانواده شان توسط تروریست های مسلح کشته شده اند».
درهمین حال، به گزارش العربیه: «مخالفان بشار اسد برای تشکیل دولت موقت در قاهره گرد هم آمدند». دولت ترکیه هم لحن جدی تری به خود گرفته و احمد داود اوغلو وزیر خارجه آن می گوید که اگر نیروهای دولتی سوریه شهروندان سوری که به مرزهای ترکیه می گریزند را هدف حمله قراردهند، ترکیه نسبت به چنین اقدامی واکنش نشان خواهد داد.
حکومت نابخرد آخوندی که بازنده ی اصلی این روند است نیز در عین تکرار یاوه گویی های بی محتوا، سرانجامِ سیاه خود را در آیینه رویدادهای سوریه می بیند و اگر سران آن و بویژه مقام معظم رهبری شب ها خواب در چشم داشته باشند، باید به آنان مدال بی خیالی داد!
درعین حال، شاید این بی خوابی های شبانه آخرین فرصت برای بازبینی خطاهای فاحش گذشته و درس گرفتن از آن ها با زمزمه ی مطلع این قصیده ی شیوای خاقانی باشد: «هان ای دل عبرت بین …»!
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.