شماره ۱۱۹۱ ـ ۲۱ آگوست ۲۰۰۸
شهروند کوشیده است همه ساله در کنفرانس های سالانه بنیاد شرکت کند و با گزارش و مصاحبه و عکس و خبر موضوع های مطرح شده در کنفرانس را در اختیار خوانندگانش بگذارد تا جمع گسترده تری از دستاوردهای جنبش زنان بهره مند شوند. امسال از سوی شهروند همکارانم پروین کوه گیلانی از دفتر دالاس و فرح طاهری از دفتر تورنتو در این کنفرانس حضور داشتند.
زحمت تهیه گزارش را همچون دو سال گذشته، همکارم خانم کوه گیلانی مدیر دفتر دالاس به عهده گرفته بود. بی گمان اگر خوانندگان شهروند بدانند که خانم کوه گیلانی با کمترین امکانات و نیروی کمکی مسئولیت خطیر انتشار شهروند در دالاس را به عهده دارند و بسیاری از کارها را که نیاز به کار تیمی و گروهی دارد خود به تنهایی در دفتر دالاس انجام می دهند، دیرکرد این گزارش را بر ما خواهند بخشید، ضمن آن که خوشبختانه موضوع های مطرح شده و نحوه ارائه و پرداختن به آنها در کنفرانس جنبه خبری صرف ندارد که اگر در لحظه خوانده و شنیده نشود از اهمیت آن کاسته شود.
بنیاد پژوهش های زنان به سال۱۹۹۰ توسط خانمها گلناز امین، هما سرشار و افسانه نجمآبادی پا به هستی گذاشت. بعدها خانم سرشار و نجم آبادی همکاری شان را با بنیاد قطع کردند و خانم گلناز امین به عنوان مسئول بنیاد تاکنون که نوزدهمین سال است، در برگزاری کنفرانس های سالانه بنیاد به همراه کمیته های محلی و مشورتی کوشا بوده است. بنیاد هر ساله مجموعه سخنرانی های ارائه شده را به صورت کتاب منتشر می کند که این کتاب ها به عنوان اسناد قابل ارجاع در جنبش زنان نقش چشمگیری دارند.
بنیاد با برنامه های منظم و سالانه خود میعادگاه زنان کوشنده ایرانی در عرصه های مختلف در سراسر جهان شده است. هر ساله گروهی از زنان از سراسر گیتی در طول سه روز کنفرانس جمع می شوند تا ضمن گوش سپردن به سخنرانانی که دانش و دستاوردهایشان را در اختیار جمع می گذارند، خود نیز به شناسایی کوشش های یکدیگر بپردازند و تجاربشان را رد و بدل کنند و با دستی پر به شهرشان بازگردند و این تجارب و دستاوردها را به دیگر زنان محل سکونتشان که امکان شرکت در کنفرانس را نداشته اند، منتقل کنند. راز موفقیت بنیاد نیز در همین است که محدود به سخنرانان و شرکت کنندگان نمی شود و مخاطبینش در سراسر گیتی پخش و چشم انتظارند.
سنت هر ساله بنیاد تاکنون این بوده است که یک زمینه برای کنفرانس انتخاب می کند و سخنرانی ها بر محور آن زمینه ارائه می شود تا پس از پایان کنفرانس شرکت کنندگان بتوانند نظرهای گوناگون درباره یک موضوع را بسنجند و مستدل تر و آگاهانه تر روی آن موضوع نظرمند شوند.
تم امسال کنفرانس “نیازهای مبرم زن ایرانی در دوران کنونی” بود که در این رابطه سخنرانی ها و میزگردهایی که در این سه روز کنفرانس ارائه و برگزار شد موضوع های زیر را مورد بررسی و کنکاش قرار داد: بررسی گرایش های مختلف جنبش زنان در داخل و خارج از ایران و چگونگی پاسخگویی آنها به این نیازها، موانع موجود برای رسیدن و برآوردن این نیازها از نگاه گرایش های متفاوت، تاثیر متقابل فعالیت های زنان در داخل و خارج از کشور و ارزیابی و پاسخگویی به این نیازها، نقش وابستگی طبقاتی، قومی، سنی، مذهبی و گرایش جنسی در بیان و برآوردن این نیازها، چگونگی انعکاس این نیازها در ادبیات داخل و خارج از ایران و نیازهای مبرم نسل جوان زنان ایرانی در داخل و خارج از ایران.
همچنین دو میزگرد برای این کنفرانس در نظر گرفته شده بود:
“تاثیر شرایط فعلی جهان بر موضوع جنسیت و حقوق زنان در خاورمیانه چیست؟” و “گرایشات و راهبردهای مختلف مبارزاتی در جنبش زنان کدام است؟”
بنیاد به رسم قدردانی، هر ساله یک زن را به عنوان بانوی برگزیده سال انتخاب می کند و در روز اول کنفرانس، ضمن مراسم ویژه ای که معمولا با نمایش فیلمی به منظور معرفی کوشش های علمی/ اجتماعی/ سیاسی/ ادبی بانوی برگزیده است، لوح سپاس را به او تقدیم می کند. امسال به جای یک نفر، مادران خاوران* به عنوان زنان برگزیده سال انتخاب شده بودند و از این زنان که بی گمان در بازسازی درست تاریخ نقش خواهند داشت و با پایداری شان نگذاشته اند بخشی از مبارزات آزادیخواهانه مبارزان سیاسی در ایران با توطئه سکوت به فراموشی سپرده شود، قدردانی شد. این انتخاب از جمله انتخاب هایی بود که تقریبا نظر همگان نسبت به آن یگانه بود و روی آن تایید گذاشتند، چرا که پیش از این اتفاق افتاده بود که در برخی سالها نسبت به انتخاب زن برگزیده سال اختلاف نظرهایی بروز کند.
از آن جایی که عملگرایی به نوعی با خود تقلیل گرایی می آورد، پرداختن به مسائل تئوریک جنبش زنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است که بنیاد سعی می کند برای این مهم امکانی فراهم آورد و ضمن این که بخشی از کنفرانس را به کوشاگران جنبش زنان و بازتاب تجاربشان اختصاص می دهد، با دعوت از آکادمیسین های مسائل زنان بر روی کار تئوریک و نقش آن در جنبش زنان تاکید می گذارد.
از اخیرترین تجربه برای اثبات این مسئله که عمل گرایی صرف به جنبش زنان در دراز مدت ضربه می زند و به نوعی تقلیل گرایی را دامن می زند، می توان از کمپین یک میلیون امضاء نام برد، که در مقطعی تمام پتانسیل برخی از تشکل های زنان را به خود اختصاص داد و انحلال پاره ای از تشکلات زنان را که می بایست روی کارهای تئوریک و ریشه ای متمرکز می شدند به دنبال داشت که نتیجه اش تولید و بازتولید همان رفتار و فرهنگ زن ستیز و تایید سیستم ارزشگذاری حاکم بر دنیاست، منتها با اندکی جرح و تعدیل.
برای برخورد دقیق و ریشه ای با مسائل و معضلات زندگی زنان می بایست علل تاریخی، سیاسی، اجتماعی پدیده زن ستیزی و این که چرا ساختار دنیا هرمی ست و چرا زنان در راس این هرم که در آن سیستم ارزشگذاری دنیا تعیین می شود محلی از اعراب ندارند، بررسی شود و با کار عملی و مداوم این مسئله را به درون جامعه برد و در این زمینه فرهنگ سازی شود. به همین دلیل در جنبش زنان کار عملی و تئوریک لازم و ملزوم یک دیگرند و حذف هر یک به ضعف و یا بی عملی جنبش زنان منجر می شود.
در حالی این مطلب را می خوانید که شاهد تازه ترین دسته گلی که قانونگذاران جمهوری اسلامی به آب داده اند هستیم. تصویب زن ستیزانه ترین “لایحه حمایت از خانواده” که به شنیع ترین شیوه ای حقوق زنان را نادیده گرفته و بر چند همسری، بی حقوقی زنان در امر طلاق، صیغه، عدم به رسمیت شناختن حق اشتغال برای زنان مهر تایید زده و آنان را آسیب پذیرتر و تنهاتر در برابر قوانین ارتجاعی قرار داده است.
به راستی اگر گذراندن این گونه قوانین با حمایت ضمنی و یا انفعال از سوی مردم (زن و مرد) روبرو نمی شد، آیا اینان باز هم می توانستند به تصویب چنین قوانینی دست برنند؟
ظاهرا جماعتی با این سیستم ارزشگذاری که به طور “طبیعی” برای آنها بنا بر مذهب و سنت و عرف حقوق بیشتری قائل است، مشکلی ندارند و با سکوتشان چنین قوانین ظالمانه ای را تایید می کنند.
همراهی و همدلی جامعه با مبارزات جنبش زنان تنها در گرو آگاه سازی و فرهنگ سازی است و در این امر سهل انگاری، ساده نگری و عملگرایی صرف ضربه سنگینی به جنبش زنان خواهد زد.
معتقدم در این مبارزه نابرابر اگر مردان روشن و آزاده و حقوق بشردوست در کنار جنبش زنان در راه احقاق حقوقشان قرار می گرفتند، و نیز زنان بیشتری به برابری حقوقشان در برابر قانون معتقد بودند و این نابرابری را امری عادی و طبیعی نمی شمردند، جمهوری اسلامی هرگز نمی توانست در حق مادران و خواهران و همسران و دوستان و خویشان آنان چنین ظلمی را روا دارد. به همین دلیل جنبش زنان هم به کار عملی و هم به کار تئوریک نیازمند است.
از خانم گلناز امین، کمیته مشورتی و نیز کمیته های محلی که موجب شده اند بنیاد پا به نوزده سالگی بگذارد، تشکر می کنیم. و نیز کوشش همکاران عزیزمان پروین کوه گیلانی و فرح طاهری را قدر می دانیم که ما را در جریان یکی از مهمترین رخدادهای تشکل های زنان ایرانی گذاشته اند.