شاپور بختیار؛ مرغ توفانی که در ظلمت پرواز می کرد

 حمید شوکت تاریخ نویس و پژوهشگر پرکار پیشقدم و راهگشای روش های نوین در تاریخ نگاری، در ۱۳۲۷ در تهران به دنیا آمد و سال ۱۳۴۶ به آمریکا رفت. او هنگام شرکت در مبارزاتی که برضد جنگ ویتنام شکل گرفته بود به جریان سیاسی چپ پیوست و به عضویت سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا و کنفدراسیون جهانی درآمد. شوکت در آستانه‌ی انقلاب به ایران بازگشت و در پایه‌ریزی جبهه دموکراتیک ملی شرکت کرد و مدتی عضو هیئت تحریریه نشریه‌ی آزادی، ارگان آن تشکیلات بود. او در بازگشت به اروپا چندی با نشریه‌ی نامه جمهوری‌خواهان همکاری داشت و نخستین کتابش که “زمینه‌های گذار به نظام تک‌حزبی در روسیه شوروی” نام داشت، بیش ازسی سال پیش منتشر شد. محرک او در نوشتن این کتاب، ریشه‌یابی در باورهای تئوریک و تفکر استبدادی و انحصارطلبانه سوسیالیسم اردوگاهی بود که بر اندیشه و کردار چپ سنتی در ایران تاثیری غیرقابل انکار باقی گذاشته بود. کتاب دیگر شوکت که چند سال بعد با نام “سال‌های گم‌شده، از انقلاب اکتبر تا مرگ لنین” انتشار یافت، ارزیابی همه‌جانبه‌تر نویسنده پیرامون چگونگی شکل‌گیری و رشد اندیشه‌های انحصارطلبانه و استبدادی در مارکسیسم روسی و نقش لنین در پایه‌ریزی و تکوین آن به شمار می‌رود.

او در بررسی تاریخ جنبش چپ ایران با چهار تن از رهبران این جنبش (مهدی خانبابا تهرانی، ایرج کشکولی، کوروش لاشایی، محسن رضوانی) به گفت‌وگو پرداخت. اقدام به این نوع گفت‌وگوها و انتخاب این روش در ارائه و بازبینی رویدادهای تاریخی، بیانی ویژه و قالبی نو در طرح مسایل اجتماعی به شمار می‌آید که انجام آن در ایران نخستین بار به ابتکار حمید شوکت صورت گرفته است. حاصل این گفت‌وگوها که بیست و پنج سال پیش در کتابی با عنوان نگاهی از درون به جنبش چپ ایران آغاز شد، بررسی گوشه‌هایی از تاریخ جنبش چپ از زبان رهبران آن و تصویر آرمان و توهمی است که سرنوشت

جلد شهروند 1521

جلد شهروند ۱۵۲۱

کوشندگان این جنبش را رقم زده است.

او علاوه بر این، کتابی نیز پیرامون تاریخ جنبش دانشجویان ایران نوشته است که با نام کنفدراسیون جهانی، از آغاز تا انشعاب انتشار یافت. این کتاب، تاریخ جنبش دانشجویی ایران در خارج از کشور از سال‌های پس از جنگ دوم جهانی تا آستانه‌ی انقلاب ایران است

کتاب دیگر حمید شوکت “در تیررس حادثه” (زندگی سیاسی قوام السلطنه) است که توسط نشر اختران در تهران انتشار یافت. و اخیرترین پژوهش او با نام پرواز در ظلمت (زندگانی سیاسی شاپور بختیار) است.

با او درباره همین کتاب گفت و گو کرده ام!

کتاب تازه ی شما از منظر فرم و شیوه ی نوشتاری، بهترین کار پژوهشی تان است، علاوه بر امتیارهای اثر به دلیل دقت پژوهشی، کار از لحاظ اجرایی نیز روان و بی عیب است، این آیا به خاطر این سی سال کوشش شما در امر نوشتن کارهای در همین زمینه است، یا برای این کتاب تمهید ویژه ای به لحاظ شیوه نوشتن تدارک دیده اید؟

– من میان فرم و محتوا، همواره به فرم تمایل دارم و گمان می کنم اگر در نوشته ای فرم زیبایی نداشته باشد به محتوای آن زیان می رساند.

هنگام نوشتن زندگانی سیاسی شاپور بختیار پی بردم که او از پل والری با احترام زیاد یاد می کند و او را شاعر محبوب خود می خواند. بختیار بویژه به فرم در آثار او علاقه ی خاصی نشان می دهد. برای این که بدانم در واقع دلیل این شیفتگی و علاقه بختیار به او چیست، به مطالعه ی آثار والری پرداختم و متوجه شدم که بختیار به دقت والری را خوانده و به درستی گفته است، اگر نوشته ای از لحاظ شیوه ی نوشتاری نوشته ی خوبی نباشد در هر موضوع و ژانری که باشد ارزش خواندن ندارد.

 

شما به بسیاری از مقوله های زندگی و روزگار سیاسی و اجتماعی و جنبه های عدیده ی کوشش های فردی و جمعی بختیار پرداخته اید، اما به نظر می آید که این پردازش هنگام که به ایل بختیاری می رسد پر رنگ تر می شود و سهم بیشتری پیدا می کند، نظر خودتان چیست؟

– با این که از لحاظ حجم این بخش، از زمره ی بخش های بلند کتاب نیست، اما شما راست می گویید. این گمان بیشتر پرداخته شدن به بخش ایل بختیاری به نظر من هم قابل تأمل است. به نظر می رسد خواننده رابطه ی مستقیمی در این بخش با زندگی سیاسی بختیار نمی بیند. از سوی دیگر به دلیل زندگی و بسیاری خصلت ها و خصوصیات بختیار که به ایل و تبار او باز می گردد، شناخت در حدِ نیاز این پژوهش را می بایست فراهم می کردم.

 

بختیار همه ی مخاطرات پذیرش نخست وزیری را به جان می خرد و این مقام را می پذیرد. این کار بختیار تا چه میزان نتیجه ی خصوصیت های سوسیالیستی و آزادیخواهانه ی اوست، و تا چه میزان تاثیر از خصلت های خان زادگی و ایل و تباری او دارد؟

– بختیار آن گونه که خود می گوید از سر آزادیخواهی و امید به نجات ایران این مقام را پذیرفت. شجاعت و بی باکی او که نشان از تبار ایلیاتی اش دارد، در این تصمیم موثر بوده است. او هنگام تحصیل در فرانسه نیز با پیوستن به ارتش فرانسه و عضویت در نهضت مقاومت آن کشور این شجاعت و باور به آزادی و انسانیت را نشان داده است. هر چند تنها نمی توان تبار ایلی او را معیار تصمیماتش قرار داد چرا که کسانی چون کریم سنجابی نیز ایلیاتی بودند اما بسیاری از خصوصیات بختیار را نداشتند.

اما مهمتر از این طرح پرسشی بود که بختیار با پذیرش مقام نخست وزیری به میان کشید. این پرسش همچنان یک پرسش اساسی باقی مانده است که پیش روی روشنفکران و سیاست ورزان ایرانی قرار دارد، آن هم نقش دین در دولت است. اهمیت طرح این پرسش به مراتب فراتر از تنها عقاید سیاسی و یا تبار ایلی او به شمار می آید، چنانکه این پرسش نزدیک به چهار دهه پس از پایان دولت مستعجل بختیار همچنان به قوت خویش باقی است.

حمید شوکت (چپ) در دفتر  حسن زرهی

حمید شوکت (چپ) در دفتر حسن زرهی-عکاس سعید حریری

 

نیروها، افراد و احزاب عرفی و تحصیل کردگان ایرانی در اروپا و امریکا چه نقش و تاثیری در پیوند دین و دولت در ایران داشته اند؟ بویژه نقش جبهه ی ملی و کسانی مانند مصدق و سنجابی و دیگران را در این راستا چگونه می بینید؟

– متاسفانه در این خصوص روشنفکران و احزاب عرفی از پیشینه و کارنامه ی خوبی برخوردار نیستند. نامه ی سران نهضت مقاومت ملی که بختیار از بنیان گزاران آن بود، به رهبر دینی مانند آیت الله بروجردی که شهرت به عدم دخالت در سیاست داشت، و تقاضا از او برای دخالت در سیاست، یکی از همین شوربختی های برخی از ایرانیان تحصیل کرده در اروپا بود.

مشکل جبهه ی ملی و شخصیت های سیاسی سرشناس ما شاید از این جا سرچشمه گرفته باشد که ما به سازش سیاسی بهایی نمی دهیم. اگر به حوادث و وقایع پس از کودتای ۲۸ مرداد در ایران توجه کنیم می بینیم که هر وقت، امکان مشارکت سیاسی اپوزیسیون فراهم آمده بود، جبهه ملی این امکان را نادیده گرفت. سازش در ایران همیشه تا حد خیانت تقبیح شده است.

اما در عرصه ی اندیشه به راحتی سازش می کنیم. روشنفکران سکولار و احزاب دارای خط و ربط عرفی نباید در همکاری با نیروهای مذهبی دست از باورها و معیارهای خود بردارند.

شاید بر اثر همین سازش های نادرست است که مثلن حزبی چون حزب ایران به عنوان مهمترین حزب جبهه ملی یکی از شرایط عضویت اش می شود مسلمانی و بعد که برخی خرده می گیرند آقایان از سر لطف زرتشتی ها را هم به واجدان شرایط عضویت می افزایند، و غافل می مانند که ایران یهودی و مسیحی و بهایی هم دارد و تکلیف این بخش از ملت و حتی کسانی که تمایلات غیر دینی دارند چه می شود؟

 

ما تقریبن از مشروطه تا به امروز با معضل در هم آمیزی دین و دولت رو در رو هستیم، گاه هم کسانی مانند قوام و یا بختیار و پیش از آن برخی روشنفکران و سیاست ورزان مشروطیت نسبت به این ترکیب هشدار می دادند که یا نشنیدیم و یا اگر شنیدیم در امر سیاست ورزی های خویش به کار نبستیم، چرا ایرانیان موفق نمی شوند برای گره آمیختگی دولت و دین راه برون رفتی بیایند؟

– پاسخ این پرسش را نمی دانم! اما اگر به کتاب نگاه کنیم، می بینیم که جبهه ی ملی در وجدان تاریخی ما به عنوان نیرویی اهل مدارا و مصالحه در ایران شناخته می شده است. اما در کتاب شما می بینید که هر بار بخت مدارا و مماشات در ایران پس از کودتا پیش می آمده همین جبهه ی ملی معروف به این ویژگی به بهانه های مختلف از مصالحه سر باز زده است. رهبران جبهه ی ملی یا به دلیل ترس از نام و اعتبارشان و یا بی اعتمادی به حکومت شاه همیشه از مصالحه سر باز زده اند. بختیار و خلیل ملکی هر دو به این دو موضوع به صراحت اشاره کرده اند و پرسیده اند اگر این وجهه ی ملی و ترس ناشی از به نتیجه ی مطلوب نرسیدن همچنان با آدمها و شخصیت های مهم این مملکت بماند، چگونه می شود امید به برون رفت از بن بستی داشت که ملت و مملکت گرفتار آن هستند؟

جبهه ی ملی نیرویی ست که نقش و نفوذ بسیاری در سیاست و سرنوشت ایران داشته و کمتراز مشکلات و کمبودهای سازمانی و سیاسی و تاکتیکی و یا حتی استراتژیکی خویش انتقاد کرده است. بختیار به روشنی می گوید که برخی از مخالفت ها در جبهه ملی با اصلاحات شاه، هم ناشی از باورهای دینی بود، و هم منظرملاکانه و ارباب و رعیتی که در برخی از رهبران جبهه ی ملی دیده می شد. کما این که در پیوند با حق رای زنان، جبهه ملی در مصوبات کنگره خود آن را مشروط به همخوانی با شرع مبین می دانست.

حمید شوکت در دفتر شهروند

حمید شوکت در دفتر شهروند

 

یکی دیگر از ویژگی های سازمان ها و گروه های سیاسی در ایران که در کتاب شرح شده حضور لات ها و چاقو کشان و کسانی است که هنگام که در کودتا مورد استفاده ی نیروهای طرفدار کودتا قرار می گیرند، به شدت تقبیح می شوند، اما در جای دیگرهنگامی که این عناصر در خدمت روحانیان و اپوزیسیون در می آیند نادیده گرفته می شوند، درباره ی این بخش از کتاب لطفا بیشتر توضیح بدهید؟

– شاید دلیلش این باشد که ما از چگونگی رابطه اوباش با نیروهای اپوزیسیون بی خبربودیم. در جریان پژوهش برای این کتاب بود که به این امر و زیر و بم هایش پی بردم.

آیت الله زنجانی در جریان گفت و گویی با حسین شاه حسینی عضو شورای مرکزی جبهه ی ملی، گفته بود: کار مخالفان حکومت تنها با تکیه به فکل کراواتی ها پیش نمی رود، در نتیجه باید از این گونه افراد و نیروها کمک بگیریم. او در نهایت از طیب حاج رضایی می خواهد که به مخالفان حکومت بپیوندد. طیب به دستور احمد صدر حاج سید جوادی دادستان وقت تهران از زندان آزاد می شود، به دیدار زنجانی و الهیار صالح می رود و بدین ترتیب در شورش پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ به صفوف مخالفان حکومت می پیوندد.

ابوالحسن بنی صدر، که روزگاری عضو جبهه ملی بود، نیز در نامه ای به آیت الله زنجانی که در واقع پیامی به آیت الله خمینی است، می نویسد، آیت الله خمینی باید توجه کند که یک طلبه ی ساده سگش به صد تا دکتر و مهندس فرنگ رفته و تحصیل کرده می ارزد!

و یا همین آقای بنی صدر نیز نخستین کسی است که پس از انقلاب می گوید “تحصیل و درس خواندن زن در صورتی که مواضع شرعی رعایت شود” مانعی ندارد. سخنی که پیش از او تا آن زمان از روحانیان نامدار شنیده نشده بود. و یا نامه ی سه ماده ای آقای سنجابی به آیت الله خمینی در پاریس که بر خلع سلاح نیروهای عرفی در برابر روحانیت واقعیت بخشید. و یا پیش از سروش و دیگران این ناصر پاکدامن، عضو هیئت دبیران موقت سازمان دانشگاهیان ایران، است که خواهان پاکسازی دانشگاه ها شده بود.

 

نظرتان درباره ی راهکارهایی برای مبارزه با چنین افکاری علاوه بر کارهایی مانند کتاب شما و روشنگری های این گونه، چیست ؟

– من پاسخ این پرسش را نمی دانم برای این که راستش به چنین پرسشی فکر نکرده ام و اگر هم فکر می کردم چه بسا به جوابی نمی رسیدم، اما شاید بشود به یک صورت عام برای تبعید و روشنفکر تبعیدی از این سخن آنا هارنت یاری گرفت که می گوید: زندگی روشنفکری چون بالا رفتن از پلکانی بدون نرده و تکیه گاه است.

 

در موضوع رابطه ی بختیار و صدام حسین و ماجرای جنگ ایران و عراق بحث و نقل های متناقضی هست. در کتاب هم به روشنی در این باره داوری نمی شود. این که همسر او می گوید بختیار با تعجیل به عراق رفت تا مانع حمله ی صدام حسین به ایران شود، و به او هشدار داده بود که در صورت حمله ی او، مردم از میهن خویش دفاع می کنند و این به سود خمینی است، هم گره چندانی از ابهامی که در این باره هست باز نمی کند. نظر شما چیست؟

– بختیار در جایی به روشنی می گوید که میان صدام حسین و آیت الله خمینی، صدام را ترجیح می دهد. نمونه ی دیگر کمک هایی ست که از عربستان، عراق و امارات متحده عربی برای سرنگونی جمهوری اسلامی دریافت کرده است. کوشش بختیار برای دریافت کمک از آمریکا نیز درهمین زمینه قابل طرح است.

چرا نام کتاب را “پرواز در ظلمت” نهادید؟

– بختیار خود را برمبنای شعر دکتر غلامعلی رعدی آذرخشی(“من مرغ توفانم نیندیشم ز توفان/ موجم نه آن موجى که از دریا گریزد”)”مرغ توفان” نامید. او خود را موجی خواند که از دریا نمی گریزد و مرغ توفانی که از روبرو شدن با دشواری ها هراسی به دل راه نمی دهد. پس می توان گفت که او مرغ توفانی بود که در ظلمت پرواز می کرد.

برای تهیه کتاب پرواز در ظلمت در تورنتو می توانید به کتابسرای بامداد ۱۰۷۲۰ خیابان یانگ مراجعه کنید.