شهروند ۱۱۷۶ ـ ۸ می ۲۰۰۸

دوستی می گفت: غریق از آن سبب غرق نمی شود که در آب افتاده، علت غرق شدنش اینست که از آب در نمی آید.

چه تعداد از ایرانیان ـ کانادایی به حقوق قانونی خود در کشور کانادا واقفند؟

چه تعداد از این افراد تا کنون احقاق حق کرده اند؟

آیا ایرانیان مقیم کانادا به عنوان یک ملت از حقوق یکسانی در مقایسه با سایر ملیتهای مقیم این کشور کوسموپولیتن برخوردارند؟

آیا ارگانی برای کمک به ایرانیان ـ کانادایی در هنگام مواجهه با مشکلی که به تنهایی قادر به چالش با آن نیستند وجود دارد؟

آیا تشکیلاتی وجود دارد که سعی در حراست نام ایران، سنن مردمش و دستاوردهای تاریخی این کشور کهن نماید؟ تشکیلاتی که بتواند هماهنگی لازم را بین فعالانی که سالهاست در مورد این مسائل دل می سوزانند ایجاد نماید.

آیا ارگانی به فکر نسل دوم ایرانی های کانادایی که به علت گرفتاری های والدین با کشور خود و فرهنگ آن از دریچه خبری غریبان ناآگاه و غیر منصف آشنا می شوند و به جای سرافرازی از موهبت داشتن پیشینه تمدنی غنی و تاثیرگذار بر فرهنگ بشری شرمگین و خجل، دنباله روی اندیشه های ناصواب و گنگهای رنگارنگ می گردند، هست؟

چرا باید تلاش افراد دلسوز جدا از هم وکم قدرت، قاصر از رسیدن به اهدافی باشد که دور از دسترس نیست و نمونه های موفق زیادی در مقابل ما دارد؟

واقعیت اینست که این مسائل موضوع دلمشغولی بسیاری از ایرانیان کانادایی متعلق به هر نحله فکری، قومی و مذهبی بوده است و جسته و گریخته تلاشهایی در جهت حل این معضل صورت گرفته تا به آنجا که از سال ۲۰۰۵ گروهی مشخصاً به فکر تاسیس کنگره ایرانیان کانادایی افتادند. بدیهی است که این افراد تنها می توانستند مقدمات تشکیل کنگره متعلق به تک تک ایرانیان کانادایی را فراهم کنند و پیش زمینه ای را ایجاد نمایند تا افراد حقیقی و انتخابی که نماینده مردم هستند بنشینند و آنچنان که تشخیص می دهند این تشکیلات را به راه اندازند. در این مرحله هر کسی که بر این مهم دل می سوزاند باید گوشه ای از کار را بگیرد و خود را از گروه خرده گیرانی که تنها هنرشان داشتن نقش تخریبی در هر حرکتی برای اعتلای ملی است، جدا کنند، زیرا اکنون من و تو هستیم که این موج را به جلو می رانیم و هر کم وکاستی آن ناشی از کم کاری ما خواهد بود و لاغیر .

با توجه به آنچه گفته شد لزوم شرکت فعال هر ایرانی ـ کانادایی حساس نسبت به سرزمین ایران و علاقمند به ارتقای فرهنگ کانادا از طریق استغنای گوناگونی ملی آن، پیگیری تشکل این کنگره و شرکت در تصمیم گیری های آن که احتمالاً بر همه ایرانیان کانادایی تاثیر خواهد گذاشت ضروری به نظر می رسد.

باشد که ایجاد کنگره ای حقیقی، نه تنها مرکزی باشد برای کمک به حل مشکلات فراوان ایرانیان کانادایی که همه کم و بیش با آن آشناییم، از طرف دیگر تشکلی باشد برای تعمیم رسوم و دستاوردهای ستایش برانگیز این ملت کهن و آشنا ساختن نسل دوم ایرانیهای کانادایی و دیگر ملل با ایران واقعی، زیرا زمان آن فرا رسیده که آنانی که هنوز در آب دست و پا می زنند به دستاویزی خود را از غرق شدن نجات دهند.