شهروند ۱۱۷۲ ـ ۱۰ اپریل ۲۰۰۸
۴۲۵۲۷ تن از شاغلان بخشهای دولتی و موسساتی که از محل مالیات مردم اداره می شوند در سال ۲۰۰۶ در انتاریو حقوقی بالاتر از ۱۰۰ هزار دلار دریافت کرده اند که این رقم نسبت به سال ۲۰۰۵ افزایش ۲۴ درصدی نشان می دهد.(۱)
این لیست بر اساس قانون انتشار حقوق مستخدمان دولت(۲) که در سال ۱۹۹۶ در دوران مایک هریس تصویب شد، هر ساله منتشر میشود و یک قدم مثبت در مورد نحوه هزینه شدن مالیات مردم است. در این لیست که به”لیست آفتابی” مشهور است اسامی افراد با سمت و حقوق دریافتی شان به طور رسمی اعلام می شود.
از یکسو مهاجران جوان و متخصص نیروی کار و مولد ثروت برای کانادا و استان انتاریو و تورنتو که بخش اعظم آن را مهاجران تشکیل می دهند قرار دارند، و از سوی دیگر میزان درصد پایین افراد رنگین پوست مهاجر و غیرمهاجر در لیست مدیران بالای ۱۰۰ هزار دلاری، نشانگر به دیده گرفته نشدن مشارکت آنهاست. این در حالی ست که هر ساله در روز ۲۱ مارچ روز جهانی مبارزه با نژادپرستی در کانادا و انتاریو به صورت رسمی برگزار میشود.
می شود در بخش خصوصی فرد موفقی بود و بالای ۱۰۰ هزار دلار هم درآمد داشت ولی حضور مدیران رنگین پوست مهاجر (غیر سفیدپوست اروپای غربی) در رده های سیاست گذاری و موسسات دولتی مبنای عملی بر صحت گفتار سیاست گذران کلان و رهبران احزاب سیاسی در برابری و عدالت اجتماعی است. در طول تاریخ بشر همیشه اقلیت های مهاجر در سرزمین های مختلف در بخش تجارت موفقیت های زیادی داشته اند که در تاریخ هر ملتی با آنان برخورد می کنیم. از مارکوپولو و کریستف کلمب گرفته تا مهاجران و بازرگانان موفق ایرانی که در دوره مشروطیت به کشورهای شمالی ایران رفتند و در دوران پهلوی به کشورهای جنوبی مانند کویت و در دوران جمهوری اسلامی به دوبی و غرب که نمونه های موفق فراوان در این زمینه وجود دارد. این حضور زمانی تثبیت می شود که نفوذ سیاسی مهاجران در رده های سیاست گذاری خرد و کلان با قدرت اقتصادی ترکیب شود.
این بحث مفصلی است که تخصص جامع تری را می طلبد و در حوزه من نیست. هر چند مدتی است که روی فساد مالی مدیران در کانادا مطالعه می کنم اما به همین مقدمه بسنده می کنم.
نکات زیر با مرور در لیست برای من قابل توجه بود:
۱ـ بر عکس آن جریانی که از حقوق های بالای بخش دولتی دفاع می کنند که نسبت به بخش خصوصی کمتر است به نظر من کارکنان بخش دولتی از مزایای بازنشستگی و امنیت شغلی بسیار بهتری نسبت به بخش خصوصی برخوردار هستند.
بسیاری از این افراد بعد از حضور در بخش دولتی و تضمین کردن حقوق بازنشستگی و برقراری ارتباطات کافی جذب بخش خصوصی می شوند. در حقیقت بخش دولتی یک پله برای صعود به موفقیت های بعدی شخصی است.
عموما سخت گیری بخش دولتی در مورد مدیران و کارآئی آنها نسبت به بخش خصوصی ـ که موفقیت شرکت با سرمایه سهامداران و مدیران اجرائی و تصمیم گیری رابطه تنگاتنگ دارد ـ بسیار کمتر و از فشارهای روانی کمتری برخوردار است.
۲ـ در بخش پزشکی اسامی مدیران مهاجر نسبت به بخش های غیر پزشکی بیشتر به چشم می خورد.
۳ـ بسیاری از این مدیران دارای کارت اعتباری اداره و موسسه دولتی هستند که هزینه های در ارتباط با کار را پرداخت می کند. متاسفانه کمتر کنترلی در این مورد می شود. نمونه های اخیر آن که آخرین آن هم نخواهد بود تام پارکینسون (۳) مدیرعامل شرکت برق “هایدرو وان” که بنابر گزارش حسابرس کل انتاریو مبلغ ۴۵ هزار دلار برای مصارف شخصی را از محل کارت اعتباری (کردیت کارت) شرکت داده بود. او چندین مرتبه هم با هلی کوپتر اداره برق به ویلای خود در منطقه موسکوکا رفته بود. در حالی که تمامی مشترکان برق انتاریو مبلغی بالای ۱۰ دلار هر ماه برای بدهی ۲۰ میلیارد دلاری اداره برق انتاریو می پردازند حقوق و مزایای تام پارکینسون برابر ۱.۶ میلیون دلار بوده است. وی در دسامبر ۲۰۰۷ استعفا کرد.
جیمز هانکینسون(۴) مدیر نیروگاه برق انتاریو رقمی برابر ۱.۴۸۰.۰۰۰ دلار حقوق و مزایا دریافت کرده است.
۴ـ یکی از جنجالی ترین بخش ها در لیست امسال تعداد ۱۴۰ نفر از مدیران و کارمندان عالی رتبه موسسه بخت آزمائی (انتاریو لاتاری) است که یکی از اعضای هیئت مدیره آن دانکن براون (۵) مبلغ ۳۶۴۸۲۵ دلار حقوق دریافت کرده است.
بروان بعد از انتشار گزارشات تلویزیون سی بی سی در مورد تقلبات گسترده و پرداخت جوایز بدون تحقیق کافی به مدعیان دارندگان شماره های برنده در موسسه بلیت بخت آزمائی که منجر به تحقیقات از طرف دولت استانی شد، مجبور به استعفا شد. وی رقمی برابر ۷۵ هزار دلار برای بازنشستگی خود از این موسسه دریافت کرده است.
یکی دیگر از مدیران این موسسه “جیمز وارن” بیش از ۳۰۰ هزار دلار دریافت داشته است. وی قبلا مدیر ارتباطات دالتون مک گینتی بوده است.
پیتر کورموس منتقد حزب ان. دی .پی می گوید:” مردم دریافت حقوق ۱۰۰ هزار یا ۲۰۰ هزار دلاری را توسط مدیران با سابقه درک می کنند، ولی اینکه یک مدیر ۶۰۰ هزار یا ۱.۵ میلیون دلار حقوق بگیرد قابل درک نیست. این پولها از جیب مالیات دهندگان داده می شود.”
الیوت منتقد حزب محافظه کاران (کانسرواتیو) می گوید:”ما مشکلی با حقوقهای بالا نداریم، بلکه موضوع ما در مورد کارآیی و ارزش خدماتی است که توسط این مدیران عرضه می شود. ”
دالتون مک گینتی نخست وزیر انتاریو ۱۵۸۰۰۰ هزار دلار حقوق دریافته کرده است که این حقوق به ۲۰۰هزار دلار در سال ۲۰۰۸ افزایش خواهد یافت، البته هزینه اجاره خانه و رفت و آمد مک گینتی توسط بودجه دولتی پرداخت می شود.
۵ ـ یک نکته قابل توجه در لیست تعداد ۳ لوله کش طرف قرارداد هیئت مدیره مدارس تورنتو هستند که بالای ۱۰۰ هزار دلار درآمد داشته اند.
در حدود ۱۰۰۰ کارمند شهرداری در این لیست قرار دارند در حالیکه ضعف مدیریت در شهرداری وکمبود بودجه چندین میلیون دلاری باعث بسته شدن برنامه های مراکز کامیونیتی شد. این ریخت و پاشها منجر به افزایش ۳.۵% مالیات خانه در تورنتو و نیز مالیات فروش بر خانه ها در تورنتو توسط دیوید میلر شهردار تورنتو شد.
به نظر می آید که مهاجران که مولد ثروت هستند خود نقش چندانی در توزیع و هزینه کردن آن ندارند.
بخش بهداشت
جفری لوزان ـ رئیس بیمارستان سنت مایکل حقوق و مزایای ۷۰۰ هزار دلاری
جوزف ماپا ـ رئیس بیمارستان مانت سینا ۶۱۶۰۰۰$
رابرت بل ـ رئیس شبکه بهداشتی دانشگاه ۶۶۷۰۰۰ دلار
گراهان شر ـ رئیس سازمان انتقال خون ۵۳۰ هزار دلار
پل بایرن رییس بخش رادیولوژی بیمارستان کودکان ۵۰۱۰۰۰ دلار
جو حداد ـ بیمارستان کودکان ۵۶۳۰۶۱$
دان کریری ـ رئیس بیمارستان سوت لیک ۲۶۲۲۵۰$ (۲۰۰۶) ۴۲۳۷۵۰$) (۲۰۰۷)
جانت بید ـ رئیس بیمارستان مارکهام ، استاف ویل ۳۸۸۵۷۲$
بروس هاربرـ رئیس بیمارستان یورک سنترال (ریچموند هیل) ۳۵۹۲۴۵$
بخش مالی
دیوید ویلسون ـ رئیس کمیسیون نظارت بر بازار بورس ۵۳۷۰۰۰$
سوزان ویلبورک ۴۴۶۰۰۰$
وستون هوارد ۳۶۷۰۰۰$
چالرز مک فارلین ۴۷۶۰۰۰$
پل مور ۴۴۳۰۰۰$
پلیس
بیل بلیر ـ رئیس پلیس تورنتو ۲۶۱۳۰۴دلار
آرماند لوبارژ ـ رئیس پلیس یورک۱۹۱۹۴۶ دلار
شهرداری
دیوید میلر ـ شهردار تورنتو ۱۴۴۵۹۰$
شرلی هوی ـ مدیر اجرائی شهرداری تورنتو ۲۹۷۲۷۷$
دیو بارو ـ شهردار ریچموند هیل ۱۰۴۲۴۲$ (۲۰۰۶) ،۱۴۷۲۴۲ دلار (۲۰۰۷)
توماس کیویئن ـ مسئول شهرداری پیکرینگ ۲۰۰۵۷۱$
لیندا جکسون ـ شهردار وان ۱۵۵۷۰۸$
فرانک سکارپیتی ـ شهردار مارکهام ۱۴۸۲۰۰$
اداری
پل هاکیس ـ رئیس ” او مراس” بیش از ۲ میلیون دلار (موسسه ناظر بر صندو ق بازنشستگی کارمندان)
دیوید ویلیامز ـ رئیس اداره از کار افتادگی کارگران W.C.C. ۷۵۷۴۵۳$
کارل آیزنبرگ ـ مدیر ارزیابی املاک شهر ۲۷۰۴۳۹$
بیل هوکارث ـ رئیس بخش یورک آموزش و پرورش ۲۴۹۱۲۶$
رویال موزه سلطنتی انتاریو ( رام )ویلیا م تورسل ۲۶۵۷۰۱$
اسکات هولدان ـ رئیس وای . ام .سی . ای Y.M.C.A. ۲۵۳۷۵۰$
باربارا هال ـ رئیس کمیسیون حقوق بشر انتاریو ۱۲۶۷۸۶$
نتیجه گیری:
خوشبختانه سیستم بهداشتی و رفاه عمومی که حاصل دستاورد تلاشهای فعالان بوده است باعث می شود که همه از یک حداقلی برخوردار باشند ولی وقتی حداقل حقوق و ساعت کاری مهاجران که سالیان دراز است در کانادا هستند را با حقوقهای برگزیدگان مقایسه می کنیم، تناسبی عادلانه نمی بینیم. که به نظر نمی آید در انتخاب آنان صلاحیت علمی و مهارت های مدیریتی تنها عامل بوده است بلکه عامل پارتی را که در اینجا به آن کانکشن می گویند را باید در نظر داشت .
در هر حال تا زمانی که یک تناسب عادلانه بین این لیست و دیگر اقشار مختلف مردم انتاریو برقرار نباشد باید برای عدالت خواهی تلاش کرد. راهی طولانی در پیش است و مقاومت های جدی هم در میان خواهد بود زیرا هم مسائل مالی در میان است که خوشایند کسانی که در راس امور هستند نیست و هم سهم خواهی عادلانه مهاجران به مفهوم کم شدن قدرت انحصاری برگزیدگان در سطح تصمیم گیری های سیاسی و اقتصادی خرد وکلان خواهد بود. درحالی که کانادا در مورد آزادی های فردی و احترام به جان انسانها قابل مقایسه با ایران نیست، ولی وقتی خودمان را به عنوان شهروند با شهروندان دیگر سفیدپوست مقایسه می کنیم می بینیم زیاد هم نباید فریب شعارهای دموکراسی رهبران احزاب را خورد.
شکی نیست که به قول جورج ارول در مزرعه حیوانات “همه با هم برابرند ولی بعضی برابرترند”.
این تجارب برای ما که سیاه و سفید می دیدیم تجارب تلخ ولی واقعی است که باید آن را با شیرینی پذیرفت و به داخل ایران منتقل کرد. کاری که روشنفکران در دوره های قبل از مشروطیت تا انقلاب ۵۷ تنها بخش های روبنائی جامعه غرب را دیده بودند و عین آن را برای مردم ایران تجویز می کردند در حالیکه لایه هایی را که مربوط به روابط و مناسبات سیاسی و اقتصادی جامعه غرب بود ندیده بودند و آن را لمس نکرده بودند.
ما که در این کشورها زندگی و کار می کنیم بسیار روشن تر تمامی زوایای جامعه، چه بخش مثبت آن (آزادیهای فردی) و چه بخش منفی آن (تبعیض و روابط غیر انسانی در مناسبات کاری) را نه تنها دیده ایم که با پوست و استخوان خود حس کرده ایم.
منابع:
۱-CTV.ca March 30, 08
۲- Public Sector Salary Disclosure Act was passed in 1996
۳-http://www.cbc.ca/news/interactives/who-goldenparachutes/whoswho.swf
۴-James Hankinson
۵- Duncan Brown