هرچه به مراحل مقدماتی انتخابات فدرال ۲۰۱۵، انتخاب کاندیداهای حوزه های مختلف، نزدیک تر می شویم، جنب و جوش چهره های فعال سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانیان کانادا، مانند کل جامعه، بیشتر می شود. به همان اندازه، وظیفه رسانه هایی که در کار اطلاع رسانی، خود را مسئول می دانند، سنگین تر و انجام این وظیفه در معرفی داوطلبان به اعضای جامعه هم بیشتر اهمیت خود را نشان می دهد. همانطور که در شماره های پیشین شهروند، خوانده اید و یا می توانید ببینید و بخوانید، در تلاش هستیم به بهترین شکل ممکن به وظیفه خود عمل کنیم. به دنبال این مقدمه کوتاه گفت وگوی شهروند را با علی احساسی می خوانید؛ چهره ای که  شمار زیادی از اعضای جامعه ما با آن آشناست. علی احساسی شاید یکی از قدیمی ترین فعالان سیاسی در زمینه سیاست کانادا در میان اعضای جامعه ما باشد. نزدیک به بیست و پنج سال حضور او در صحنه سیاست، سبب شده که حرف های زیادی برای بازگو کردن درباره این سال ها، تجربه ها و دیدگاه هایش داشته باشد. برای کمک به  آشنایی بیشتر خوانندگان شهروند با داوطلبان حوزه انتخاباتی ویلودیل  و انتخاب بهترین گزینه از میان کسانی که پا به میدان کارزار انتخاباتی  در این حوزه گذاشته اند، گفت وگویی با علی احساسی داشته ایم که می خوانید.

علی احساسی

علی احساسی

علی احساسی به دلیل سال ها حضورش در صحنه سیاسی کانادا و فعالیت های حزب لیبرال، در این زمینه دیدگاه هایی همه جانبه دارد. خواندن نظریات این فعال سیاسی با تجربه نه تنها باعث آشنایی بیشتر با خود او که با عمده مسائل سیاسی کانادا می شود.

 

آقای احساسی از طرف شهروند از شما برای شرکت در این گفت وگو تشکر می کنم. شما یکی از اعضای قدیمی حزب لیبرال هستید، از چه زمانی و با چه انگیزه ای به کار سیاسی روی آوردید و فعالیت خودتان را با این حزب شروع کردید؟

ـ پیش از هر چیز، مایلم که از شهروند تشکر کنم. من همکاری داوطلبانه خود با حزب لیبرال کانادا را در سال ۱۹۹۰ آغاز کردم. در آن زمان حزب در تکاپویی‌ کم سابقه و در حال تعیین سمت و سوی خود بود. هفت کاندیدا  در آن زمان نام خود را در کارزارِ رقابت برای رهبری حزب قرار داده بودند، هر یک با دورنمایی منحصر به فرد برای آینده… در کل، زمان، زمانِ شکوفایی و رویش جدید و حزب در حال تصمیم گیری در مورد مسائل مهم روز بود. من صمیمانه معتقدم که تک تک شهروندان سهمی در صحنه سیاسی – اجتماعی این مرز و بوم دارند و باید در پی‌ مطرح شدن و به ثمر رسیدن اولویت‌های خود باشند. من به عنوان یکی‌ از هزاران شهروند دیگر در سال ۹۰ بسیار مشتاق شرکت در کنوانسیون رهبری حزب بودم. این کنوانسیون در شهر کلگری برگزار شد و برای من که در آن زمان دانشجو بودم بسیار جالب بود. دیدگاه‌های گوناگونی که در طی‌ کنوانسیون به بحث و بررسی گذاشته شدند، برای من بسیار به یاد ماندنی شدند. در طی‌ بیست و چند سال اخیر، من در کنوانسیون‌های متعددی شرکت کرده‌ام و در مبارزات انتخاباتی متعددی داوطلبانه کمک کرده ام.

 

تاکنون در این حزب در چه زمینه ها و با چه مسئولیت های رسمی و غیر رسمی فعالیت کرده اید؟

ـ همکاری من با حزب لیبرال همواره داوطلبانه بوده است. برخی‌ از فعالیت های من عبارتند از شرکت در کنوانسیون‌های متعدد، ریاست لیبرال های جوان دانشگاه تورنتو، همکاری و کمک در مبارزات انتخاباتی کاندیدا‌های متعدد که در هر زمانی‌ برای من تداعی ایده آل های سیاسی و اجتماعی بوده اند، از جمله فعالیت های من بوده … و انتخاب به عنوان نایب رئیس بزرگ شهر تورنتو برای یکی‌ از کاندید‌اهای رهبری حزب در سال ۲۰۰۶ هم یکی دیگر از کارهایی است که عهده دار شدم.

جدا از این فعالیت‌ها، همکاری و مشارکت من با حزب در دوره‌های زمانی‌ِ سرنوشت ساز همیشه بیشتر شده اند. در زمانی‌ که فرصت و موقعیت برای تعیین سرنوشت و جهت گیری تاریخی‌فراهم بوده، من همواره سعی‌ کرده‌ام در بطن مسائل قرار بگیرم و به سهم خود نقشی‌ در رقم زدن آینده سیاسی اجتماعی خودمان داشته باشم. به عنوان مثال، کمک من به کاندید‌اهای گوناگونی که در لحظات حساس تاریخی‌ پا به عرصه گذشته اند، اینها قسمتی از تلاش های من  برای مشارکت سیاسی در این مرز و بوم بوده. من احساس می‌کنم که ما هم اکنون با یکی‌ از همان لحظات تاریخی‌ مواجه هستیم و حزب لیبرال به دنبال افرادی است که دیدگاه‌های تازه ای ارائه می کنند و مشتاق به مشارکت در ساختن سرنوشت سیاسی این کشور و شهروندانش هستند.

 حزب لیبرال امروز به رهبری جاستین ترودو با آنچه که ما از این حزب تحت رهبری پیر الیوت ترودو می شناسیم، چه تفاوت هایی کرده و چه تحولات ساختاری داشته است؟  

ـ آقای جاستین ترودو و پدر ایشان برآمده از زمان‌های متفاوتی هستند. هر یک از آنها به نسل متفاوتی تعلق دارند که  به اقتضای پستی و بلندی ها و مسائل زمانه خود، شکل گرفته اند. طبعا تفاوت‌های زیادی بین این دو هست که منشأ آن ها در تفاوت دیدگاه هر یک نهفته است.

به رغم این تفاوت ها، شباهت هایی نیز وجود دارد. نقطه‌ مشترکی که من شخصاً بین آقای جاستین ترودو و نخست وزیر سابق، الیوت ترودو می بینم خلوص این دو مرد و فهم آن ها در مورد ضرورت اتحاد و همبستگی شهروندان در پی‌ دستیابی به اهداف مشترک است. هر دو آن ها معتقدند که یک کشور، فراتر از مجموعه جزئیات آن است. رهبری سیاسی در اوج خود بیانگر دیدگاهی‌ همه جانبه است که عده کثیری را به خود جذب کرده و باعث ائتلاف آن ها می شود.

همانطور که در زمان نخست وزیری الیوت ترودو، افراد شاخصی جذب سیاست شدند، جاستین ترودو هم متوجه اهمیت جذب استعداد‌های نو در حیطه سیاسی است. او رهبری سختکوش و پرانرژی است و در عین حال به این امر آگاهی دارد که هنر رهبری در ایجاد بافتی متنوع و به طور مسلم  منسجم است، بافتی متشکل از افرادی با دیدگاه های متفاوت که برای همکاری برای دستیابی به اهداف مشترک آمادگی دارند تا مسائل روز را حل و فصل کنند.

کانادای امروز چه چالش ها و مشکلات عمده ای دارد؟ حزب لیبرال و شما به عنوان یکی از اعضای قدیمی آن و در آینده اگر موفق شوید از ویلودیل انتخاب و به نمایندگی مجلس برسید، چه راه حل هایی برای این مشکلات دارید؟ 

ـ به نظر من هدف اول هر چهره منتخب مردم باید نمایندگی دیدگاه‌های کسانی‌ باشد که او را برگزیده اند و نه اینکه صرفاً پیام دولت یا حزب را از اتاوا به حوزه خود منتقل کند. علاوه بر این مردم انتظار دارند که نمایندگانشان با چالش ها روبرو شوند و با مسایل دست و پنجه نرم کنند، از بحث و جدال بیهوده بپرهیزند و انرژی خود را صرف همکاری و اعمال سیاست هایی کنند که به نفع مردم است.

به نظر من، دولت محافظه کار به جای ارایه  چشم اندازی جدید، در هشت سال اخیر مشغول خنثی کردن و از بین بردن برنامه‌ها و خدمات اجتماعی و سیاست‌هایی بوده است که کانادا را در عرصه جهانی‌ یگانه و منحصر به فرد می کنند. بارها من از هواداران دولت محافظه کار خواسته‌ام که در حمایت از موضع خود شاخص ترین دستاورد آقای هارپر را نام ببرند. عده بسیار کمی‌ می توانند نکته بخصوصی را مطرح کنند. اغلب افراد به کلی‌ گویی می‌‌پردازند و می‌گویند که سیاست‌های اقتصادی دولت محافظه کار خوب بوده اند. من به افراد یادآور می شوم که دولت لیبرال بودجه کشور را برای تقریبا یک دهه متوازن نگاه داشت و در پایان کار، در سال ۲۰۰۶ یک اضافه بودجه ۱۳ میلیارد دلاری به جای گذاشت.

آقای هارپر در نقطه مقابل، مسئول بزرگترین کسری بودجه در تاریخ کاناداست و هیچگاه قادر به متوازن کردن بودجه نبوده است.

 

بجز این نکات که به آن اشاره کردید، چه مسائل دیگری برای جامعه مطرح است؟

ـ مسائل اقتصادی دیگری هم وجود دارند که موجب نگرانی هستند. در چند‌ سال گذشته در استحکام و توانمندی، اقتصاد کانادا از استرالیا، نیوزلند، نروژ و ایالات متحده آمریکا عقب افتاده است. چندین سال است که سطح درآمد قشر متوسط تغییری نکرده، در حالیکه هزینه زندگی‌ و میزان بدهی هر خانوار به چند برابر افزایش پیدا کرده است. نبودن فرصت‌های شغلی‌ برای جوانان و مهاجران تازه وارد از جمله مسائل عمده است. بیش از هفتاد درصد شاغلان بخش خصوصی از مزایای بازنشستگی برخوردار نیستند. با توجه به این نکات، جای تعجب نیست که نتایج یک همه پرسی‌ اخیر نشان داده که  پنجاه درصد از شهروندان قشر متوسط نگران هستند که رفاه و سطح زندگی‌ فرزندانشان از آن ها پایین تر خواهد بود. همچنین تخمین زده شده که شصت درصد از قشر متوسط نگران هستند که توانایی تامین هزینه تحصیل دانشگاهی برای فرزندان خود را نخواهند داشت.

با توجه به این مسائل، می بینیم که نه تنها این دولت در ایجاد برنامه‌ها و سیاست های مفید اجتماعی کوتاهی‌ کرده و به آتیه شهروندان بها نداده، بلکه در مسائل اقتصادی هم لطمه‌های بزرگی‌ به مردم و جامعه زده است. دولت محافظه کار در زمینه مدیریت هم کوتاهی‌‌های همه جانبه ای داشته، قرارداد ۳۵ میلیارد دلاری خرید هواپیماهای جنگی، رسیدگی نکردن و حذف تعداد زیادی پرونده مهاجرت، هزینه هنگفت میزبانی اجلاس ۲۰G از جمله این موارد هستند. همچنین به نظر می‌رسد که آقای هارپر علاقه خاصی‌ به تعطیل کردن و به تعویق انداختن مجلس دارند و با این روند و رفتار، شگفت زده می شوند که چرا بدبینی‌ سیاسی تا این حد پیش رفته است.

جامعه ایرانیان کانادا چه جایگاهی در کانادا و چه معضلات ویژه ای علاوه بر مشکلات کل جامعه دارد؟ شما چه راه حل هایی برای این مشکلات دارید؟

ـ من تا حد زیادی معتقدم که همه شهروندان این کشور نگرانی های مشابه و یکسانی در مورد مسائل دارند. هر شهروند کانادا، فارغ از فرهنگ و تاریخ مهاجرتش مشتاق است که همه‌ در کشوری زندگی‌ کنیم که از سطح رفاه بالایی برخوردار باشد. اقتصاد توانمند، دسترسی به بهداشت و خدمات درمانی، وجود امکانات برای تحصیل با هزینه معقول، اهمیت دادن به محیط زیست و جایگاه کانادا در جامعه بین المللی همه از جمله نکات حائز اهمیّت برای همه مردم کاناداست.

 در مورد جامعه ایرانی ، یادآوری چند نکته به عنوان مقدمه لازم است . ما باید توجه کنیم که جامعه ایرانی‌- کانادایی، جامعه‌ای نوپاست. به همین دلیل در مقایسه با سایر جوامع قومی مقیم کانادا پیشینه کوتاه و جمعیت کمتری دارد.

با توجه به این نکته، ایرانیان کانادا باید به دستاوردهای خود در این مدت زمان، در ۳۵ سال گذشته، ببالند و به نقشی که در جامعه کانادا ایفا کرده اند، افتخار کنند. ما باید قدر راهی‌ را که در این مدت کوتاه پیموده ایم، بدانیم. در حالی‌ که استعدادهای فردی و دستاوردهای شخصی‌ زیادی در جامعه ما موجود است، به طور قطع، دستاوردهای گروهی به زمان بیشتری نیاز خواهد داشت. افراد جامعه ما نشان داده اند که ما در برابر مسائل، مجموعه‌ توانمندی هستیم که دست در دست هم به حل مسائل می‌پردازیم. در طی‌ این سالها، حرکت ما به جلو سریعتر و مستحکم تر و گذار از گذشته آسانتر شده است. ما باید به سرنوشت مشترک خود آگاه باشیم و آنرا رقم بزنیم و به جای شخص محور بودن، توجه خود را به همکاری و با هم کار کردن معطوف کنیم.

شما یک بار تلاش کرده اید در حوزه دیگری از حوزه های انتخاباتی تورنتو، کاندیدای حزب لیبرال برای نمایندگی مجلس عوام بشوید، چرا و چگونه موفق به انجام این کار نشدید؟

ـ در سال ۲۰۰۴ رقابت تنگاتنگی داشتم. تا آنجایی که من اطلاع دارم این اولین باری بود که یک ایرانی در منطقه‌ای داوطلب کاندیدایی شده بود. حوزه ای که هفت سال متمادی در دست یک حزب باقی‌ مانده بود. درست است که من برنده این رقابت نبودم، اما اگر از افرادی که در جریان نتایج رقابت بودند بپرسید آنها تصدیق خواهند کرد که مبارزه ما، قوی و توانمند بود. توانایی چشمگیر ما مدیون لطف و همیاری ساکنان حوزه انتخاباتی بود که در نهایت به آشنایی‌ من با ‌ ساکنان حوزه منتهی شد. ما در طی‌ مدت زمان کوتاه ۵ هفته ای، ۱۲۰۰ عضو جدید ثبت نام کردیم. این ۱۲۰۰ نفر در سرنوشت انتخاباتی این حوزه تعیین کننده بودند. یکی‌ دیگر از نقاط قوت کمپین، داوطلبان جوانی بودند که ساعت های متمادی وقت خود را بی دریغ برای کمپین صرف کردند.

نتیجه کار ما باعث شگفتی حزب لیبرال شد. همچنین، اعضای جامعه ایرانی در این روند به این باور رسیدند که مشارکتشان در امور سیاسی در تعیین سرنوشت سیاسی شان در کانادا تاثیرگذار خواهد بود.

نتیجه موفقیت من یکی این بود که عده زیادی از افراد سرشناس از من خواستند که در انتخابات شورای شهر شرکت کنم. من که مایل به این کار نبودم، این مساله را با اعضای جامعه ایرانی مطرح کردم. به پیشنهاد آنها، من یکی‌ از افراد جامعه ایرانی‌ را برای انتخابات شورای شهر توصیه کردم و خودم هم به عنوان داوطلب به تیم ایشان کمک کردم.

پس از مبارزه انتخاباتی در ۲۰۰۴، با توجه به پشتیبانی بی‌ نظیری که من دریافت کرده بودم، با خود عهد بستم تا به فعالیت های داوطلبانه خود اضافه کنم. شمار محدودی از فعالیت های داوطلبانه من در آن دوره شرکت در جلسات بنیانگذاری «کنگره ایرانیان کانادا» (ICC)، هماهنگی و مدیریت جلسات انتخابات اولیه کنگره، عضویت در هیئت مدیره گالا برای دایره المعارف ایرانیکا به مدیریت سرکار خانم تینا تهرانچیان، عضویت در کمیته چهارشنبه سوری که این کمیته در ادواردز گاردن جشن چهارشنبه سوری را با حضور ۱۴۰۰۰ نفر برگزار کرد، همکاری نزدیک با جشنواره تیرگان و … تمامی این فعالیت ها از تجربیات بسیار ارزشمند برای من به شمار می روند.

همراه با شما  دو چهره فعال و متشخص جامعه ما در ویلودیل، در تلاش برای به دست آوردن کاندیدایی حزب لیبرال در این حوزه هستند، نظر شما درباره آنها چیست و شما چه امتیازات و تجربیاتی دارید که فکر می کنید، در مقایسه با آنها، گزینه بهتری برای کاندیدایی این حوزه هستید؟

ـ علاوه بر این دو کانادایی ایرانی تبار، داوطلبان دیگری هم در ویلودیل در رقابت برای کاندیداتوری این حوزه شرکت دارند و خواهند داشت. من نهایت احترام را برای همه کاندیدا‌های حزب لیبرال قائل هستم. در پی مقام سیاسی بودن و خدمت به جامعه، مستلزم از خود گذشتگی بسیاری است. علاوه بر آن، تعدادی از کاندیداهای منطقه ویلودیل از دوستان قدیمی‌ من هستند. هر یک بدون شک سهم قابل توجهی در مطرح کردن دیدگاه‌های تازه خواهند داشت.

  در نهایت ساکنان این حوزه تصمیم خواهند گرفت که کدام کاندیدا پاسخگوی آن ها خواهد بود و توانایی رویارویی با مسایلی که این حوزه با آن روبرو است، را خواهد داشت و می تواند صدای مردم ویلودیل در پارلمان باشد.

در نتیجه من فکر می‌کنم کاندیدایی که بیشترین تجربه، شناخت و درک لازم از کانادا و سیستم سیاسی – اجتماعی آن را دارد و در تاریخچه کاری خود نشان داده که قابلیت همکاری با اقشار مختلف را دارد و  نشان داده که توانایی سبک سنگین کردن مسائل و به بحث گذاشتن چالش‌های سیاسی اجتماعی و اولویت‌های ساکنان ویلودیل را دارد، برای نمایندگی این حوزه انتخاب خواهد شد.

چه فعالیت هایی در ویلودیل و برای مردم این منطقه از تورنتو داشته اید، علاوه بر جامعه ایرانیان، کل مردم ویلودیل با شما چه آشنایی هایی دارند؟

ـ من در فعالیت‌های داوطلبانه بسیاری در ویلودیل شرکت کرده ام.خلاصه و به تخمین بگویم  به جرات میتوانم بگویم در صدها جلسه شرکت کرده ام. برخی‌ از فعالیت‌های من در ویلودیل عبارتند از: چندین کمپین انتخاباتی فدرال که من عضو انجمن لیبرال های فدرال ویلودیل بوده‌ام و هم اکنون هم از اعضای این انجمن هستم. من همچنین با کمیته اجتماعی پلیس برای بخش ۳۲ ، در ویلودیل، همکاری می‌کنم.

آقای احساسی اگر سخن ویژه و پیامی برای خوانندگان شهروند و مردم دارید، بفرمایید.

ـ به نظر من مشارکت همه ما، خوانندگان شما و ساکنان ویلودیل از مهمترین کارهای ما در برهه ی کنونی است. من امیدوارم که خوانندگان شما به عضویت حزب لیبرال در بیایند و با پر کردن فرم عضویت خود، اولین قدم را به سوی آینده ای بهتر بردارند و در انتخاب کاندیدای  دلخواهشان برای انتخابات بعدی سهیم باشند.

 

 از شما برای شرکت در این گفت وگو دوباره تشکر می کنم.

  * علی شریفیان، روزنامه نگار آزاد در رشته هنر و علوم ارتباطات درس خوانده، از همکاران شهروند در مونترال است. مقالات او در زمینه مسائل هنری، اجتماعی، هنر و فرهنگ و امورسیاسی کبک و کانادا علاوه بر شهروند در رسانه های مختلف منتشر می شوند.