شهروند ـ یکشنبه ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲ در سالن اجتماعات مرکز امور شهری نورت یورک به همت “شبکه سکولارهای سبز ایران شعبه تورنتو” و “انجمن فعالین سیاسی و اجتماعی ایرانیان کانادا- تورنتو” جلسه ای با عنوان “شکست لابی های جمهوری اسلامی در امریکا و قطع رابطه سیاسی کانادا با ایران” برگزار شد.

سخنرانان این جلسه خانم هما ارجمند و  آقایان دکتر رضا مریدی  و حسن داعی بودند.

پیش از شروع سخنرانی ها خانم سحر میرشفیعی گرداننده جلسه ضمن خوشامدگویی از حاضران خواست که به پیام ویدیویی آقای اسماعیل نوری علاء رهبر شبکه سراسری سکولارهای سبز گوش فرا دهند.

آقای نوری علا در پیام خود از جمله گفت:” امشب اما دوست دارم پیش از این که خطابم  به اعضای شبکه خودمان  باشد، از جانب آنها با سخنرانان و  مدعوین جلسه صحبت کنم و در واقع معرف میزبان های جلسه باشم، هرچند که تک تک شما و بخصوص سرکار خانم  ارجمند، آقای دکتر مریدی و آقای داعی همواره صاحبخانه هر مجلسی محسوب می شوند که با یاد ایران و برای ایران تشکیل می شود. بخصوص که امشب به مناسبت خاصی تشکیل شده  و من وظیفه خودم می دانم  که پیروزی جناب آقای داعی را در جدال حقوقی با یکی از لابی های جمهوری اسلامی تبریک بگویم و از ایشان اجازه بخواهم که ما را در این پیروزی شریک بدانند. چرا که  مسلما ایشان این اقدامات را از جانب همه ایرانی هایی انجام دادند که به دور از مکاری های جمهوری اسلامی به دامن غربت پناه برده اند و در این جا هم شاهد این واقعه ی تلخ شدند که دشمن خانگی شان به سکونت های غربت زده آنها هم نفوذ کرده است.

باری  انجمن سکولارهای سبز تورنتو که یکی از برگزارکنندگان برنامه امشب است اولین شعبه شبکه  سکولارهای سبز هم  محسوب می شود که هم زمان با خود شبکه در ۲ سال و نیم پپش تأسیس شده و از آن پس بزرگترین و فعال ترین شعبه سکولارهای سبز هم محسوب می شود.

آقای نوری علا همچنین از تلاش ها و زحمات یاران شبکه سکولارهای سبز تورنتو و مشخصا آقای دکتر فرخ زندی و خانم نسترن علیی قدردانی کرد.

دکتر اسماعیل نوری علا در ادامه ی پیام خود گفت: “تورنتو محل تولد سکولارهای سبز و منزلگه اصلی سکولار دمکراسی ست. به نظر من این پدیده جالبی ست چرا که تورنتو برای سال های سال پذیرنده ی عناصر مختلف سیاسی، اقتصادی، و امنیتی رژیم حاکم بر کشور ما، که بهتر است آن ها را غاصبان سرزمین مان بدانیم بوده، و اگر به قانون ضدین اعتقاد داشته باشیم و قبول کنیم که هر تزی آنتی تز خود را می آفریند آن گاه باید بپذیریم که تورنتو منزلگاه و زایشگاه اصلی ایرانیان بیزار از حکومت اسلامی هم هست. شبکه ی سکولارهای سبز به عنوان یکی از حامیان اصلی جریان سکولار دمکراسی و یکی از حاملان پرچم سکولار دمکراسی انحلال طلب که به چیزی جز فراهم آوردن اسناد انقراض حکومت اسلامی از طریق ایجاد بدیل یا آلترناتیوی شایسته، مدرن، امروزی و دمکراتیک نمی اندیشد، در دو ساله ی اخیر کوشیده که گفتمان های اصلی سیاسی خارج از کشور را از تفرقه و تکرار مشوش و بنیاد نهاده شده بر همکاری با اصلاح طلبان حکومتی برگردانده به سوی سکولاریسم، اعلامیه جهانی حقوق بشر و آلترناتیوسازی مبتنی بر پشتیبانی اعتماد آمیز مردم ایران…”

اولین سخنران این جلسه خانم هما ارجمند بود. هما ارجمند از کوشندگان پرکار جامعه ایرانی در کاناداست. او مسئول چندین کمپین، همچون کمپین مبارزه با قانون شریعه، کمپین علیه سنگسار، کمپین بستن سفارت های جمهوری اسلامی ایران در سراسر دنیا  و… است.

هما ارجمند

خانم ارجمند در سخنرانی خود به بستن سفارتخانه های جمهوری اسلامی در سراسر دنیا تأکید داشت و از جمله گفت: “هیچ اعتراض رادیکالی را در چند دهه اخیر سراغ نداریم که با خواست بستن سفارخانه های جمهوری اسلامی همراه نبوده باشد. امروز جنبش سرنگونی رژیم ایران به یک مسئله جهانی بدل شده است. مردم آزادیخواه، کارگران و همه انساندوستان دنیا به ایران چشم دوخته اند. یک سئوال اساسی برای همه این است که چگونه می توانند به این جنبش آزادیخواهانه و سکولار در ایران یاری کنند. برای چندین میلیون ایرانی گریخته از ایران هم این سئوال پایه ای است که چگونه می توان به طور موثر همچنان که در دیگر جبهه ها، رژیم را در منگنه می گذارند، ضربه خلاص را به این ماشین آدمکش وارد سازند؟”

ارجمند در بخش دیگری از سخنان خود گفت: “یک کار پایه ای دیگر این کمپین کار لابیستی است. با نمایندگان مجلس و شخصیت های سیاسی، اجتماعی و هنری باید نشست و گفت وگو کرد و متقاعدشان کرد که در هر مجمع و مجلسی مسئله ایران و اعمال فشار به رژیم اسلامی را در دستور خود قرار دهند. کمپین تلاش می کند تا آنجایی که به کانادا برمی گردد بخشی از نمایدگان مجلس را قانع کند که لایحه ای جهت قطع روابط دیپلماتیک کامل با جمهوری اسلامی را به مجلس ببرند. بستن سفارتخانه در کانادا تنها شروع کار بود. باید شاکیان خصوصی این رژیم، بازماندگان، جانباختگان و قربانیان سیاسی این رژیم، زندانیان سیاسی و شکنجه شدگان را حول این کمپین سازمان داد و به عنوان مدعی به میدان آورد تا دولت ها و نهادهای بین المللی را مجبور کنند که عاملان سرکوب را در خارج از کشور دستگیر و محاکمه کنند.

دوستان، در کانادا سفارتخانه جمهوری اسلامی بسته شد، اما هنوز صدها عامل و لابیست این رژیم در کانادا فعالند و در مراکز قدرت نفوذ دارند. این جماعت همچون مار زخم خورده در تلاش اند که ضربه وارده را خنثی کنند. از هم اکنون با قلم زنان و سخنگویان شان به تقلا افتاده اند تا به جامعه بقبولاند که اقدام وزارت خارجه کانادا درست نبوده است. ظاهرا هم از سر دلسوزی برای مهاجرانی که به ایران رفت و آمد می کنند استدلال می کنند که براى این دسته از ایرانیان مشکلات زیادى ایجاد خواهد شد.”

متن کامل سخنرانی هما ارجمند را در شهروند هفته ی دیگر بخوانید.

پس از سخنرانی ارجمند، دکتر رضا مریدی نماینده ایرانی تبار مجلس انتاریو که ید طولایی در حمایت از مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران دارد سخنان خود را با تشکر از برگزارکنندگان برنامه، خوش آمدگویی به دیگر سخنرانان و نیز حاضران شروع کرد و از حضور دوست و همکار خود آقای امیر خدیر نماینده مجلس کبک در این برنامه تشکر کرد.

رضا مریدی

دکتر مریدی از جمله گفت: “بسته شدن سفارت قابل پیش بینی بود. روابط کانادا با ایران از زمان قتل زهرا کاظمی تیره شده بود و در سطح پایینی قرار دشت. این روابط با اظهارنظر مسئول فرهنگی رژیم در اتاوا که از طرح های گسترده نفوذ رژیم در ارگان های کانادا سخن می گفت دچار بحران شد و انتظار می رفت که وزیر خارجه واکنش مناسب را نشان بدهد. دلیل دیگر این اقدام، رفتار رژیم در مسئله اتمی بود که غیر مسئولانه امنیت دنیا را به خطر انداخته است. رژیم میلیاردها دلار ثروت مردم را به خاطر برتری طلبی و منافع ایدئولوژیک خودش به هدر می دهد. دلیل دیگر سردی روابط دو کشور عدم رعایت حقوق بشر در ایران است. رژیم از همان ابتدا دست به آدم کشی زد و این کار هنوز هم ادامه دارد. فعالیت های اخیر ایران تریبونال گوشه های کوچکی از رفتار غیر انسانی رژیم با هموطنانمان را افشا کرد. همه این دلایل با هم در قطع رابطه سهم داشتند. یک دلیل مهم دیگر، امنیت دیپلمات های کانادایی در تهران  بود. رژیم هر وقت که صلاح بداند  رفتار ناشایستی با دیپلمات های خارجی در پیش می گیرد. آن ۴۴۴ روز گروگان گیری کارمندان سفارت آمریکا که در اولین ساعت به قدرت رسیدن ریگان آزاد شدند و آن حمله چند ماه پیش به سفارت انگلستان در تهران هشدارهایی بودند که هیچ تضمینی برای امنیت دیپلمات های کانادایی وجود ندارد. تعطیلی بخش ویزای سفارت کانادا در تهران در چند ماه پیش اقدامی در جهت کاهش روابط بود که با خروج بی سر و صدای دیپلمات ها با اتومبیل و اعلان بلافاصله قطع  روابط  به اوج خود رسید. در واقع ادامه ی روابط فایده ای نداشت. روابط اقتصادی به حداقل رسیده بود و اعتباری هم نداشت بنابر این تصمیم گیری ساده بود و سریع انجام شد. البته در اثر این اقدام بعضی از هموطنانمان ممکن است به سختی افتاده باشند ولی من همیشه به آن ها می گویم که تعداد ایرانی ها در آمریکا ده برابر بیشتر از کانادا است و روابط بین ایران و آمریکا هم ۳۳ سال است که قطع است با وجود این مشکل غیرقابل حلی به وجود نیامده است. کانادا از ایتالیا خواسته است که حافظ منافع کانادا در ایران باشد و به ایران اطلاع داده است که می تواند از سفارت یک کشور در اتاوا کارهای کنسولی ایرانیان را انجام دهد ولی ایران تا حالا اقدامی نکرده است.

مریدی در ادامه سخنان خود ضمن  شرح مشکلات ایرانیان خارج که ناشی از رفتار رژیم است، و رنج و فشاری که مردم در داخل از دست رژیم می کشند، امیدواری داد که دیکتاتورها همه می روند و رژیم هم سرنوشتی بجز این ندارد. بیش از ۷۰ میلیون هموطنانمان در زادگاه عزیزمان شرایط سختی را می گذرانند و چاره ای به نظرشان نمی رسد. امید آن ها تا حدی به ما در خارج کشور است. تنها با تشکل می توانیم امید آنها را تقویت کنیم و به جامعه جهانی هم نشان بدهیم که ما نیرویی هستیم که می توانیم نقشی برای ایران ایفا کنیم. باید از همه گروه ها و اشخاص بخواهیم ، ولو از مسیرهای مختلف، برای رفع ظلم از مردم و سازندگی ایران با هم متحد شوند. ائتلاف لازم نیست چون هر گروه دوست دارد به روش خودش کار کند و حتی ما هم در پارلمان انتاریو  بعضی وقت ها نمی توانیم با احزاب دیگر ائتلاف کنیم ولی به خاطر هدف مشترک، باید همدیگر را تقویت کنیم و این باعث  تقویت روحی هموطنانمان می شود.

پس از سخنان دکتر مریدی، خانم میرشفیعی جلسه را  به  خانم  نسترن علیی واگذارد.  خانم علیی پیش از معرفی آقای داعی گفت: “مبارزات و موفقیت های آقای داعی در دادگاه علیه تریتا پارسی  تاثیر زیادی روی جنبش آزادی خواهی گذاشته است و نقشه مسیر  را برای کوشندگان آن  روشن تر کرده است. آقای داعی نشان داد که با سند و مدرک و از طریق قانون می توانیم موفق شویم و تاثیرگذار باشیم. کسانی که زمانی زیر عنوان اصلاحات  آمدند، حالا دنبال انتخابات آزاد و طرفدار عدم خشونت هستند. باید گفت کسی خواهان خشونت نیست و این همواره رژیم بوده که شدیدترین خشونت ها را علیه مردم و مبارزان به کار برده است. در مورد جنگ هم مسئله همین است. هیچ کدام از ما خواهان جنگ نیستیم ولی این رژیم است که با کارهای خود زمینه جنگ را فراهم می کند. ما  بر این باوریم که تحریم های هدفمند که نیازهای اساسی و غذا و دارو را شامل نشود می تواند در کاهش توانایی های مالی رژیم برای تامین ابزار سرکوب و گسترش بنیادگرایی مذهبی تاثیر مثبت داشته  باشد و همراه با سیاست تغییر رژیم به دست مردم، گذار به دموکراسی را سرعت می بخشد. این را هم باید توجه داشت کسانی هستند که منظورشان از مخالفت با تحریم، نه دلسوزی برای مردم، بلکه تلاش برای حفظ و تداوم رژیم است.”

علیی سپس آقای داعی را چنین معرفی کرد:”حسن داعی نویسنده و پژوهشگر مسائل ایران است که مقالات و گزارشات خود را به زبان انگلیسی و فارسی به چاپ می رساند. متولد ۱۳۳۵ در تهران و تحصیلکرده دانشگاه پلی تکنیک تهران است. زندانی سیاسی زمان شاه و از فعالین دانشجوئی قبل و بعد از انقلاب در این دانشگاه بود.

حسن داعی

با شروع سرکوب و کشتار مخالفان در آغاز دهه شصت، حسن داعی نیز از کشور خارج و به فرانسه رفت. در دهه هشتاد و نود میلادی، با گروه های ملی و لیبرال مثل جبهه ملی و نهضت آزادی همکاری داشت و فعالیت خود را روی دفاع از حقوق بشر و گزارش به نماینده سازمان ملل گالیندوپل متمرکز کرده بود.

در سال ۲۰۰۱ به آمریکا مهاجرت کرد و به تحقیق در مورد روابط ایران و آمریکا پرداخت. از سال ۲۰۰۵، مطالعات خود در مورد لابی های طرفدار جمهوری اسلامی در آمریکا را شروع و اولین گزارشات خود را در این زمینه از سال ۲۰۰۷ آغاز نمود.
در سال ۲۰۰۸، سازمان نایاک به رهبری تریتا پارسی، با حمایت محافل طرفدار مماشات در آمریکا، از حسن داعی به دادگاه فدرال شکایت کرد و وی را به دروغگوئی و اتهام زنی به این سازمان متهم نمود.

فرخ زندی رئیس سکولارهای سبز تورنتو

پس از ۴ سال و نیم پروسه قانونی، سازمان نایاک در دادگاه شکست خورد و قاضی دادگاه آنان را به دلیل تقلب و دروغگوئی به پرداخت بخش مهمی از هزینه های حقوقی حسن داعی محکوم کرد.

در این چهار سال و نیم، شکایت نایاک از حسن داعی انعکاس وسیعی در رسانه های آمریکا داشت و اسناد داخلی این سازمان که در پروسه قضائی افشاء شده بود، در روزنامه های مهم منجمله واشنگتن تایمز منتشر شد. سناتور جان کایل و چند سیاستمدار دیگر آمریکائی نیز در این مورد اظهار نظر کرده و خواهان کاهش نفوذ نایاک در دستگاه دولتی آمریکا شده اند.”

آقای حسن داعی سخنرانی خود را با ارائه اسناد به شکل پاور پوینت انجام داد و در آغاز به حکم دادگاه فدرال واشنگتن در مورد شکایت سازمان نایاک و تریتا پارسی از خود اشاره کرد و با نشان دادن احکام صادره گفت که قاضی دادگاه کلیه ادعاها و شکایات نایاک از او را باطل اعلام کرده است و در حکم دوم، این سازمان و شخص پارسی را به دلیل تقلب و دروغگوئی، به پرداخت جریمه مالی محکوم کرده است.

 

حسن داعی از حاضران خواست که با مراجعه به سایت فوروم ایرانیان، اسناد دادگاه و حکم قاضی را مطالعه کنند. او گفت که این پروسه قضائی ۴ سال و نیم طول کشید و مهمترین دستاورد آن، انتشار اسناد داخلی نایاک بود که با مطالعه آن می توان با سیستم سیاسی آمریکا و نحوه لابی گری و همچنین شیوه های رژیم ایران برای نفوذ در واشنگتن و تاثیر گذاری روی سیاست های آمریکا آشنا شد.

سپس، او گزارش کوتاه و فشرده ای از لابی طرفدار جمهوری اسلامی در آمریکا، نحوه راه اندازی آن و میزان نفوذش ارائه داد.

به گفته داعی، این لابی در زمان رفسنجانی شروع شد. دولت او، یک قرارداد نفتی با شرکت کونوکو امضاء کرد و این شرکت برای آماده سازی فضای سیاسی در آمریکا و قابل اجراء کردن این قرارداد، یک لابی به راه انداخت و با به کارگیری افرادی مثل هوشنگ امیراحمدی و گری سیک، کنفرانس و مقاله نویسی به نفع سیاست دوستی با ایران و بهبود روابط اقتصادی را شروع کرد.

حسن داعی و فرخ زندی در بخش پرسش و پاسخ

در سال ۱۹۹۷، محمد خاتمی رئیس جمهور شد و کمپانی های بزرگ آمریکا یک لابی وسیع برای برداشتن تحریم های آمریکا و ورود به بازار ایران به راه انداختند. شورای آمریکائی ایرانی هوشنگ امیراحمدی هم در همین زمان شروع به کار کرد، اما علیرغم امتیازات زیادی که بیل کلینتون به ایران داد و علیرغم سیاست های دوستانه اش، رژیم ایران پاسخ مناسب به آن نداد و به همین دلیل هم تحریم ها لغو نشدند.

تریتا پارسی هم در سال ۲۰۰۱ با کمک خانواده نمازی که با رژیم ایران همکاری می کند و با حمایت شرکت “آتیه بهار” در تهران که دلال نفتی رژیم است، سازمان نایاک را به راه انداخت. پارسی در نامه ای به یکی از لابیست های واشنگتن و از نزدیکان جرج بوش نوشت، “هدف لابی نایاک برداشتن تحریم ها و راه اندازی تجارت بین دو کشور است، اما برای جلب اعتماد ایرانیان باید در آغاز روی موضوعاتی کار کنیم که زیاد بحث انگیز نباشد و اعتماد ایرانیان را جلب کند. ما باید به لابی خودمان یک چهره انسانی بدهیم.”

از سال ۲۰۰۵ به بعد، رژیم ایران سازمان کاسمی را در کنار نایاک به راه انداخت تا گروه های ضد جنگ و چپ آمریکائی را به طرف لابی رژیم جذب کند و در این کار تا حدودی نیز موفق بود. صدها تن از رهبران این گروه ها به ایران سفر کردند و در بازگشت به آمریکا به حامیان و لابیست های رژیم ایران تبدیل شدند.

سالن اجتماعات مرکز امور شهری نورت یورک در سخنرانی حسن داعی پر شده بود

از مجموعه این نیروها، یعنی لابی کمپانی های بزرگ و گروه های چپ، یک اتحاد وسیع به نام “کارزار برای یک سیاست جدید در رابطه با ایران” به راه افتاد که در جهت دوستی با رژیم ایران لابی می کرد. این لابی که هماهنگ کننده اش نایاک بود، مذاکرات پشت پرده بین دو کشور بویژه مذاکرات پنهان بین تیم اوباما با نمایندگان احمدی نژاد را هدایت می کرد.

از سال ۱۹۹۷ تاکنون که این لابی به راه افتاده است، کمپانی های بزرگ با تزریق میلیون ها دلار از طریق بنیادهای بزرگ، توانسته اند موسسات فکری، رسانه ها و مراکز سیاسی را زیر نفوذ خود بگیرند و سیاست آمریکا را در جهت مماشات با رژیم ایران سوق دهند. همین نفوذ بالای لابی مماشات بود که در جریان جنبش سبز، مانع از حمایت آمریکا از جنبش مردم شد و در عوض به اوباما گفت که با رژیم ایران برای سازش هسته ای وارد مذاکرات بی حاصل شود.

حسن داعی در پایان به نفوذ سیاسی این لابی در شرایط کنونی اشاره کرد و گفت که وزارت خارجه آمریکا کماکان زیر نفوذ این لابی است و علیرغم شکست نایاک در دادگاه، محافل طرفدار دوستی با رژیم ایران همچنان به حمایت خود از تریتا پارسی و سازمان نایاک ادامه می دهند.

نفوذ لابی مماشات و عوامل رژیم، پدیده ای است که به منافع مردم آمریکا و جنبش دموکراسی خواهی در ایران آسیب رسانده است و در آینده نیز خطری برای جنبش مردمی در کشورمان است تا با زد و بندهای پشت پرده، مبارزات مردم را به بیراهه برده و سر مردم ایران را برای یک دوره دیگر کلاه بگذارند. بنابراین، شناخت لابی مماشات برای حفاظت از جنبش مردم ایران ضروری است.

 آخرین بخش برنامه پرسش و پاسخ به مدیریت دکتر فرخ زندی بود، که پیش از شروع آن دکتر زندی به درخواست خانم میرشفیعی گزارش کوتاهی از ملاقات خود را با آقای  استفن هارپر  نخست وزیر کانادا و تنی چند از وزرای کابینه  که چند هفته پیش صورت گرفته بود، برای حاضران توضیح داد.

آقای زندی در سخنان کوتاه خود گفت:  پس از بسته شدن سفارت، به عنوان رئیس کنگره ایرانیان انتاریو در یک مسافرت به اتاوا به همراه تنی چند از اعضای کنگره به مدت ۴ ساعت در پارلمان با نخست وزیر آقای استفن هارپر، وزیر مهاجرت آقای جیسون کنی، وزیر خارجه آقای جان برد، و پنج نماینده پارلمان ملاقات کردند و درباره قطع روابط سیاسی با ایران صحبت کردند. در این ملاقات ها گفته شد که سطح روابط اقتصادی بین ایران و کانادا از ۱۵۰ میلیون دلار در سال تجاوز نمی کند که مقدار ناچیزی است. دولت کانادا نسبت به امنیت دیپلمات های خود نگران بود چون در سطح بین المللی منتقد جدی رژیم است. وابستگان سفارت در تهران از طرف بسیج و سپاه تهدید می شدند و حتی به آنها حمله شده بود و کتک خورده بودند و چون در این حوادث اموالشان به سرقت نرفته بود، نشان دهنده اغراض سیاسی در پشت این حمله ها بود. کانادا احتمال می داد که بعد از حمله به سفارت انگلیس نوبت به  او خواهد رسید، بنابراین پیشدستی کرد و دیپلمات هایش را بیرون کشید.  در این ملاقات ها گفته شد که برای رفت و آمد ایرانیان مشکلی نیست و  ایران می تواند در یکی از سفارتخانه ها دفتر حفظ منافع باز کند. در حال حاضر ۵۰ ایرانی در سفارت پاکستان در واشنگتن کارهای کنسولی را انجام می دهند ولی دیپلمات نیستند. گفته شد البته وجود سفارت خوب است ولی  عملا بین ما روابط دیپلماتیک وجود نداشت. ما حتی اجازه ملاقات با سعید ملک پور را نمی توانستیم بگیریم. و در آخر آقای هارپر گفتند که با بستن سفارت می توانیم حملات خود را علیه رفتار رژیم سرعت بخشیم. ما طرف مردم ایران را می گیریم.

در پایان برنامه از شرکت کنندگان با چای و شیرینی پذیرایی شد.

عکس ها از فرامرز شیراوند