اشاره:
یکشنبه ۱۴ اکتبر جلسه ای با عنوان “شکست لابی های جمهوری اسلامی در آمریکا و قطع رابطه سیاسی کانادا با ایران” از سوی سکولارهای سبز تورنتو در سالن اجتماعات مرکز امور شهری نورت یورک برگزار شد. خانم هما ارجمند در کنار آقایان حسن داعی و رضا مریدی یکی از سه سخنران این جلسه بود. متن سخنان ارجمند را در زیر می خوانید.
شهروند
با تشکر از سازماندهندگان این برنامه و شرکت کنندگان عزیز.
تم میزگرد امروز همانطور که می دانید بستن سفارتخانه های جمهوری اسلامی و نقش لابی های جمهوری اسلامی در گذشته تاکنون است.
همه ما هیچ اعتراض رادیکالی را در چند دهه اخیر سراغ نداریم که با خواست بستن سفارتخانه های جمهوری اسلامی همراه نبوده باشد. امروز جنبش سرنگونی در ایران به یک مسئله جهانی بدل شده است. مردم آزادیخواه، کارگران و همه انساندوستان دنیا به ایران چشم دوخته اند. یک سئوال اساسی برای همه این است که چگونه می توانند به این جنبش آزادیخواهانه و سکولار در ایران یاری کنند. برای چندین میلیون ایرانی گریخته از ایران هم این سئوال پایه ای است که چگونه می توان به طور موثر همچنان که در دیگر جبهه ها رژیم را در منگنه می گذارند ضربه خلاص را به این ماشین آدمکش وارد سازند؟
واقعیت این است که خنثی کردن ضد حمله ی رژیم امروز تنها با مطالبه ی “اعدام محکوم است” و یا “اعدام باید متوقف شود” و یا حتی “مرگ بر رژیم زندان، شکنجه، اعدام” کفاف نمی دهد.
دوستان، باید تاکید کرد که اگر می خواهیم مقابل تعرضات رژیم بایستیم، اگر می خواهیم اعدام متوقف شود، باید رژیم را در محاصره ی همه جانبه قرار داد. یک راه آن بستن سفارتخانه های آن، در کشورهای مختلف است. این کاری است که باید در خارج به موازات مبارزات خیابانی مردم و بستن کارخانجات در ایران به پیش برد. امروز در موقعیتی نیستیم که مبارزه تدافعی کنیم. راهی جز تعرض نداریم. در وضعیتی نیستیم که برگشت به عقب کنیم. برگشت به عقب خطرات و آسیب هایش بیشتر است.
بنابر این برای حمایت از جنبش سرنگونی طلب مردم در ایران و دفاع از مبارزه مردم،
برای آزادی، برابری و سعادت،
برای خلاصی از جمهوری شکنجه، جمهوری زندان و اعدام،
برای اتمام از خشن ترین و ارتجاعی ترین قوانین ضد بشری،
برای پایان دادن به رژیمی که مسئول مستقیم ایجاد رعب و وحشت در سطح جهان است ـ به خاطر حمایت های آشکار و گسترده از جریانات تروریست اسلامی از افغانستان، پاکستان، الجزایر و فلسطین گرفته تا دل اروپا و امریکای شمالی، گروه های اسلامی که از تحمیل قوانین ضد انسانی بر مردم، قطع سر و اعضای بدن تا به کار بردن بمب در مدارس، خیابانها و مراکز تجمع هیچ ابائی ندارندـ ،
برای پایان دادن به رژیمی که باعث تداوم بحران در منطقه است،
برای رژیمی که عامل اصلی به دامن زدن به جنگ مذهبی و قومی و قربانی گرفتن از مردم و تقویت دستجات قومی و مذهبی است به منظور تقویت قدرت سیاسی خودش در منطقه و جهان، باید رژیم را در محاصره ی همه جانبه قرار داد. باید سفارتخانه های آن را درکشور های مختلف بست. اما چگونه؟
باید یک کار کمپینی کرد. تمرکز کمپین، باید بستن سفارتخانه های جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف باشد. در این جهت هم بسیج مردم، چه آنان که از ایران آمده اند و چه کسانی که مسئله شان بلاواسطه ایران نیست ولی به دلیل انساندوستی و به دلیل آزادیخواهی و به دلیل وحشت از حکومت مذهبی و تروریسم اسلامی شدیدا به اوضاع ایران چشم دوخته اند و می خواهند کاری بکنند، باید بتوانند در این کمپین فعالیت کنند.
مسئله افشاگری از رژیم یک وجه کار این کمپین باید باشد، ولی مهم تر از آن، این است که باید جا انداخت که خلاصی از این رژیم تنها راه نجات مردم در ایران و تنها راه پایان دادن به خوف اسلام سیاسی در جهان است، نه تغییر مهره های رژیم.
برای کوتاه کردن عمر نکبت بار این رژیم امروز باید احزاب سیاسی، سازمان های کارگری (اتحادیه ها و سندیکاها..) سازمان های مدافع حقوق زنان و کودکان و حتی طرفداران محیط زیست را حول این خواست بسیج کرد. این نیروهای متشکل باید دولت های خود را وادار کنند که در سفارتخانه های این رژیم را ببندند. تلاش این کمپین این است که این خواست جزو مطالبات این سازمان ها قرار بگیرد.
یک کار پایه ای دیگر این کمپین کار لابیستی است. با نمایندگان مجلس و شخصیت های سیاسی، اجتماعی و هنری باید نشست و گفت و گو کرد و متقاعدشان کرد که در هر مجمع و مجلسی مسئله ی ایران و اعمال فشار به رژیم اسلامی را در دستور کار خود قرار دهند. کمپین تلاش می کند تا آن جایی که به کانادا برمی گردد بخشی از نمایدگان مجلس را قانع کند که لایحه ای جهت قطع روابط دیپلماتیک کامل با جمهوری اسلامی را به مجلس ببرند. بستن سفارتخانه در کانادا تنها شروع کار بود. باید شاکیان خصوصی این رژیم، بازماندگان، جانباختگان و قربانیان سیاسی این رژیم، زندانیان سیاسی و شکنجه شدگان را حول این کمپین سازمان داد و به عنوان مدعی به میدان آورد تا دولت ها و نهادهای بین المللی را مجبور کنند که عاملان سرکوب را در خارج از کشور دستگیر و محاکمه کنند.
دوستان، در کانادا سفارتخانه ی جمهوری اسلامی بسته شد، اما هنوز صدها عامل و لابیست این رژیم در کانادا فعالند و در مراکز قدرت نفوذ دارند. این جماعت همچون مار زخم خورده در تلاش اند که ضربه وارده را خنثی کنند. از هم اکنون با قلم زنان و سخنگویان شان به تقلا افتاده اند تا به جامعه بقبولاند که اقدام وزارت خارجه کانادا درست نبوده است. ظاهرا هم از سر دلسوزی برای مهاجرانی که به ایران رفت و آمد می کنند استدلال می کنند که براى این دسته از ایرانیان مشکلات زیادى ایجاد خواهد شد.
هنوز ده ها سازمان و گروه به ظاهر فرهنگی، هنری و غیرانتفاعی و مسجد در کانادا فعالند که توسط این رژیم یا سازمان داده شده اند و ایجاد، یا غیر مستقیم از این رژیم پول گرفته و سیاست ها و اهداف آن را دنبال می کنند.
هنوز صدها عامل رژیم با ثروت هائی که از مردم ایران به سرقت برده اند در کانادا زندگی می کنند و در حال سرمایه گذاریند، یا از ایران در بانکها و موسسه های مالی کانادایی سرمایه گذاری می کنند.
هنوز دسته ها و باندهای اسلامی که نافشان چه از نظر مالی و چه از نظر لجستیکى به جمهوری اسلامی گره خورده در کانادا فعالند.
هنوز بخشی از عوامل این رژیم چه در بین دانشجویان اعزامی و یا کلا در بین دانشجویان ایرانی، و چه در دیگر مراکز فرهنگی، هنری و اجتماعی فعالند و در پیشبرد سیاست های این رژیم و ایجاد محدودیت ها برای مهاجران ایرانی تلاش می کنند.
باید لابیست های این رژیم شناسایی و افشا شوند. باید فعالیت هایشان را خنثی کرد و از کانادا اخراجشان نمود. باید گروه ها و سازمان هائی که با رژیم اسلامى همکارى می کنند فورا تعطیل شوند. باید دارائی هاى سران و عوامل رژیم در کانادا فورا منجمد شود. باید از سفر کردن سران رژیم و کسانی که در جنایت و سرکوب علیه مردم در ایران دست داشته به کانادا ممانعت به عمل آید و آنهایی که در کانادا بسر می برند فورا دستگیر و محاکمه شوند. عوامل رژیم در دانشگاه ها، موسسات فرهنگی و هنری باید شناسایی و اخراج شوند. دسته ها و گروه ها و مساجدی که با رژیم اسلامى همکارى می کنند باید دارائی ها و اموال شان مورد بازرسی قرا گرفته و مراکز تامین مالی شان مشخص گردد.
جمهوری اسلامی باید از همه سازمان های بین المللی اخراج شود. ضرورى است مردم آزادیخواه درکانادا را در حمایت از مبارزات حق طلبانه ی مردم در ایران برای آزادی، برابری و در جهت به زیر کشیدن رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی بسیج نمود.
اما فراخوان من خطاب به ایرانیان آزادیخواه خارج کشور، جریانات سیاسی سرنگونی طلب و مخالفان جمهوری اسلامی این است که به کمپین بین المللی بستن سفارتخانه های جمهوری اسلامی بپیوندند. این کمپین در صورتی موفق خواهد بود که ده ها و صدها ایرانی مخالف رژیم به سخنگو و فعال آن بدل شوند.
امروز در حرکت های اعتراضی در خارج از ایران ما شاهد حضور هزاران جوان هستیم که در صف مقدم اجتماعات اند. اینها چه در دانشگاه ها و چه از طریق نت و رسانه های اجتماعی خود نیروی عظیمی را می توانند حول کمپین بستن سفارتخانه ها بسیج کنند و به میدان بیاورند. این نیرو جایش در این کمپین است.
یک راه دخالتگری مردمی که امروز عزم کرده اند که این رژیم را به زیر بکشند این است که تلاششان را بر حول این خواست ها متمرکز کنند: سران رژیم در خارج از کشور باید دستگیر و محاکمه شوند و دارایی هایشان در بانک های جهانی منجمد شود. جمهوری اسلامی باید از سازمان های بین المللی اخراج گردد و روابط دیپلماتیک با این رژیم کشتار و جنایت قطع گردد.
نیرو بخشیدن به جنبش سرنگونی در ایران تا جایی که به خارج برمی گردد اساسا از کانال مبارزه برای تحقق این شعارها و این مطالبات به پیش می رود. باید چه در سطح دانشگاه ها و چه در محیط کار از طریق اتحادیه های کارگری و چه در مناطقی که تمرکز ایرانیان بالا است با اعمال فشار به نمایندگان مجلس خواست بستن سفارتخانه ها را عمومیت بخشید و به نهادهای دولتی و غیر دولتی تحمیل کرد. امروز رسانه ها به دنبال فعالان سیاسی می گردند. دیروز ما به دنبالشان می گشتیم. از این فرصت باید بهترین استفاده را کرد و هر جا که صحبت از این شود که چه باید کرد، باید گفت دولت هایتان را مجبور کنید که رژیم اسلامی را ایزوله کنند. سفارتخانه اش را ببندید. این انتظار زیادی نیست. این کار در گذشته در رابطه با دولت های سرکوبگر دیگر صورت گرفته و باز هم می تواند صورت گیرد. آفریقای جنوبی یادمان نرفته، آپارتاید از این طریق ضربه ی بزرگی خورد. ما الان جمعیت عظیمی را در خارج از ایران داریم و خیزش اخیر مردم در ایران آن پتانسیل بزرگ را رو آورده است.
در رابطه با تحریم اقتصادی
باید یادآور شوم که تاریج نشان داده که این گونه تحریم ها عواقب دهشتناکی برای مردم دارد. برای مثال تحریم اقتصادی در عراق بین ۶ اوت ١٩٩٠ تا ماه می ٢٠٠٢، بیشترین ضربه را به مردم عراق وارد آورد. طبق آمارهای ارائه شده توسط سازمان ملل و یونیسف در این مدت بیش از یک و نیم میلیون انسان جان خود را از دست دادند که بیش از ۵۶٧ هزار نفرشان کودکان بودند. اکثرا کودکان زیر پنج سال در اثر تحریم اقتصادی از گرسنگی و بیماری های ناشی از گرسنگی جان خود را از دست دادند. تا زمان پایان تحریم اقتصادی سه میلیون از کودکان با خطر سوءتغذیه حاد روبرو شدند. گفته می شود که تعداد قربانیان کودک در عراق به علت تحریم اقتصادی بیش از دو فاجعه بزرگ بمب اتمی در ژاپن و تجزیه یوگسلاوی سابق بوده است. و البته همه جهانیان شاهد بودند که این تحریم اقتصادی نبود که رژیم ضد مردمی عراق را ساقط کرد بلکه دخالت گری نظامی امریکا و اروپا بود که کار صدام را یکسره کرد البته همه می دانیم که عاقبت این کشور به خاطر دخالتگری های نظامی دول غرب به کجا انجامید و امیدم این است که هیچ یک از شما دوستان طالب چنین عاقبتی برای ایران نباشید.
اما چگونه می شود این رژیم را به زانو درآورد و از احداث نیروگاه های اتمی این رژیم جلوگیری کرد؟
من در نامه ای که در تاریخ ٧ فوریه ٢٠١٠ خطاب به نخست وزیر آقای استفن هارپر و کلیه نمایندگان پارلمان کانادا از طرف کمپین بین المللی بستن سفارتخانه های جمهوری اسلامی نوشتم، پیشنهاد کردم که تمام حساب های نمایندگان جمهوری اسلامی در کانادا را مسدود کنند و خواهان آن شدم که دولت کانادا از سازمان ملل بخواهد که قطعنامه ای به این منظور تصویب کند تا تمام دارائی های نمایندگان جمهوری اسلامی در سطح جهان مسدود شوند. این عمل به جمهوری اسلامی ضربات مهلکی وارد خواهد کرد. در حال حاضر، نمایندگان این رژیم در جهان مبالغ هنگفت و غیرقابل تصوری از ثروت مردم را به جیب زده اند و در حساب های شخصی خود در کانادا و کشورهای غربی انباشت کرده اند، چرا که بانک های داخلی ایران را امن نمی دانند.
در همان نامه یادآورشدم که تمام روابط دیپلماتیک دولت کانادا با این رژیم قطع شود. این یعنی بستن سفارتخانه جمهوری اسلامی در کانادا و فراخواندن سفیر کانادا از ایران. من پیشنهاد کردم که دولت کانادا همین خواسته را طی یک قطعنامه به کمیسیون عالی حقوق بشر، خواهان شود که نمایندگان جمهوری اسلامی را از تمام نهادهای بین المللی اخراج کنند.
اگر این دو خواسته به مورد اجرا درآیند، آغاز پایان یافتن این رژیم منحط خواهد بود. من یقین دارم که این دو خواسته مورد حمایت تمام مردم دنیا و بخصوص مردم در ایران قرار خواهد گرفت. مردمی که کل رژیم را به مصاف کشیده اند. چه آن بخشی را که دولت های غربی به آن رفرمیست لقب داده اند و یا آن بخش دیگر موسوم به هارد لاینر.
در همین جا لازم می دانم که قید کنم که تک تک نمایندگان جمهوری اسلامی با هزاران شاکی خصوصی روبرو هستند که مستقیما و یا غیرمستقیم مورد اذیت و آزار جسمی، روحی و روانی و جنسی قرار گرفته اند و یا شاهد کشتار و شکنجه دیگران و گاه نزدیکان خود بوده اند. بنابر این خواست دستگیری سران جمهوری اسلامی و محاکمه ی آنان در دادگاه های بین المللی یک خواست قانونی است.
هر انسان با منطقی این را به خوبی تشخیص خواهد داد که اجرای خواسته های یاد شده به پایان حکومت جمهوری اسلامی و طبعا قطع کامل فعالیت های هسته ای بیشتر کمک خواهد کرد تا تحریم اقتصادی.