انگیزه این نوشته مقاله ای است از آقای حسن زرهی سردبیر نشریه شهروند تحت عنوان (زنی سزاوار رهبری، اکتبر ٢۵، شماره ١۴۰۹) امیدوارم هستم که اکثر خوانندگان قبل از خواندن این نوشته آن مقاله را خوانده باشند. به طور خلاصه در این مقاله آقای حسن زرهی با اشاره به مشکلات پیش روی دولت آقای دالتون مک گینتی که در واقع مشکلات مردم انتاریو است و دولت آقای مک گینتی باید با آن مشکلات دست و پنجه نرم کند تا بتواند زندگی و آینده بهتری برای ساکنان انتاریو ایجاد کند و به حکومت حزب لیبرال انتاریو ادامه بدهد، گویا به دلایلی قصد دارد این مسئولیت را به تیم جدیدی از افراد حزب لیبرال واگذار کند.

آقای حسن زرهی در بین لیبرال ها، خانم کاتلین وین را سزاوار رهبری دولت انتاریو معرفی می کند. هدف این نوشته پرداختن به شایستگی و یا عدم شایستگی خانم کاتلین وین برای رهبری دولت انتاریو نیست، بلکه مقایسه ای است بین آنچه که در حال حاضر حزب لیبرال انتاریو برای ادامه ی حکومت خود به آن نیاز شدید دارد (یک رهبر)، با آنچه که کامیونیتی ایرانی کانادایی به همان نسبت به آن نیاز دارد (یک رهبر).

مشکلاتی که حزب لیبرال و یا دولت انتاریو با آن روبروست مربوط به یک فرد نیست بلکه مربوط به همه مردم انتاریو است و برای حل آن ها نیاز به یک حکومت و رهبری جدید است. مشکلاتی مانند مسئله معلمان، حقوق کارمندان دولت، تولید انرژی و بدهی های دولت انتاریو، این ها همه مسائلی هستند که مربوط به همه ی مردم انتاریو است و به سرنوشت آنها و آینده خانواده های آن ها بستگی دارد. در مقایسه جامعه ایرانی کانادایی نیز با مشکلات مختص به خود روبروست که به توسط یک نفر یا دو نفر قابل حل نیست و برای برنامه ریزی و رفع این مشکلات نیاز به مشارکت جمعی دارد. بر همگان روشن است که برای رسیدن به این اهداف جمعی، جامعه نیاز به رهبر و یا شورای رهبریت دارد.

آقای حسن زرهی با اشاره به نکات مثبت و خصوصیات خانم کاتلین وین ایشان را یکی از کاندیداهای شایسته رهبریت حزب لیبرال انتاریو معرفی کرده اند. چقدر خوب می شد که این مقاله ی آقای حسن زرهی الگویی بشود برای سایر اندیشمندان و فعالان ایرانی که آنها نیز از این روش استفاده کنند و زنان و یا مردانی را که سزاوار رهبریت جامعه ایرانی کانادایی هستند به هموطنان خود معرفی کنند. آقای حسن زرهی نوشته است که “گمان دارم نوبتی هم که باشد اکنون نوبت رهبری زنان بر حزب (لیبرال) است. بویژه رهبری زنانی که از هر منظری که نگاه کنیم از شایستگی کامل برای دست یابی به این مهم برخوردارند”. این گفته ایشان را الگویی قرار می دهم برای جامعه ایرانی بدین صورت: نوبتی هم که باشد اکنون نوبت رهبری زنان ایرانی بر جامعه ایرانی-کانادایست، بویژه رهبری زنانی که از هر منظری که نگاه کنیم از شایستگی کامل برای رهبری جامعه ایرانی برخوردار هستند.

امیدوارم فعالان ایرانی- کانادا این نوع معرفی شایستگان جامعه توسط آقای حسن زرهی را الگو قرار دهند و همانگونه که ایشان در این مقاله با تعریف از خانم کاتلین ایشان را سزاوار رهبری معرفی کرده است، فعالان نیز قلم بدست بگیرند و زنان و یا مردانی را که لایق و شایسته رهبری جامعه ی ایرانی می دانند به هموطنان خود معرفی کنند. من مطمئن هستم که آقای زرهی با من موافق هستند که در بین زنان ایرانی کانادا، زنانی هستند که اگر آنها نیز از موقعیت های لازم مثل خانم کاتلین برخوردار بودند نه تنها از خانم کاتلین چیزی کم نداشتند و یا ندارند، بلکه شاید می توانستند از ایشان یک سر و گردن هم بالاتر باشند.

لازم به یادآوری نیست که ما ٣۵ سال پیش خانم فرخ رو پارسا را در مقام وزارت داشتیم که اگر مملکت به همان منوال پیش می رفت، شاید الان ما هزاران فرخ رو پارساها داشتیم.

بدین وسیله از آقای حسن زرهی سئوال می کنم که با استفاده از همان معیارها و ریزبینی ها و درایت خود و آشنایی که با جامعه ایرانی دارند چه زنی و یا چه مردی و یا چه زنان و مردان ایرانی را سزاوار رهبری جامعه ایرانی کانادایی معرفی می کنند؟

امیدوارم که ایشان با معرفی بهترین انتخاب خود گشایشی ایجاد کنند برای معرفی افراد شایسته ی رهبریت جامعه ایرانی کانادایی و این معرفی افراد شایسته را به سرمشقی برای سایر فعالان و افراد صاحب نظر تبدیل کنند و سایرین نیز همت کنند و با نوشتن معرفی نامه هایی افراد شایسته و سزاوار رهبری را به خوانندگان معرفی کنند.

بعد از معرفی این افراد می توان از آنها سئوال کرد که آیا مایل به رهبری هستند یا خیر؟ من بسیار مایل هستم که از همه خانم های ایرانی ساکن کانادا سئوال کنم که کدامیک مایل هستند که رهبریت و یا عضویت در شورای رهبریت ایرانیان را به عهده بگیرند؟

البته نباید این امر مهم را فراموش کنیم که خانم کاتلین و یا آقای دالتون مک گینتی برای اداره ی چنین مقامی حقوق و مزایای قابل توجهی دریافت می کنند و رهبران ایرانی از این حقوق و مزایا فعلاً برخوردار نخواهند شد. شاید در آینده به همت ایرانیان بتوان برای آنها حقوقی در نظر گرفت.

برای آن عده از خوانندگان که فرصت نمی کنند که مقاله ای کامل بنویسند و مطمئن هستم که مدیریت شهروند قادر به چاپ همه نوشته ها نخواهد بود، یادآوری می کنم که در وب سایت شهروند در انتهای هر مقاله قسمتی وجود دارد به نام Comments و شما می توانید با مراجعه به سایت شهروند در قسمت گوناگون و در انتهای همین نوشته با استفاده از قسمت Comments فردی را که سزاوار رهبریت می دانید معرفی کنید.