شماره ۱۲۰۳ ـ پنجشنبه ۱۳ نوامبر ۲۰۰۸
ارزیابی بنیانگذار مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه شیکاگو از رابطه ایران و آمریکا پس از انتخاب اوباما

اشاره:
دکتر William R. Polk عضو برجسته ستاد سیاست خارجی و دفاعی دولت جان اف کندی بود. او، بعد از دوران کندی مرکز مطالعات خاورمیانه را در دانشگاه شیکاگو بنیاد نهاد. پولک در سال ۲۰۰۸ مشاور Dennis Kucinich بود که در کنار هیلاری کلینتون و باراک اوباما برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد، اما بعدا صحنه را ترک کرد.

روزنامه یونگه ولت آلمان یک روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، بخشی از مصاحبه ویلیام آر. پولک را منتشر کرد که در آن وی رابطه ایران و آمریکا و احتمال چرخش در سیاست خارجی ایالات متحده را در صورت پیروزی اوباما مورد ارزیابی قرار می داد. آنچه پولک در این مصاحبه بیان می کند، در واقع دیدگاه مخالفان جنگ در سطوح رهبری ایالات متحده آمریکا است. پولک امیدوار است که سیاست خارجی آمریکا در دوران اوباما به سوی خلع سلاح هسته ای میان روسیه و آمریکا و صلح چرخش کند.

برگردان این گفت و گو را می خوانید:

یونگه ولت: هدف های سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا را در برابر ایران چگونه باید جمع بندی کرد؟

ویلیام. آر. پولک: اندیشه ی بنیادین این است که آمریکا حق مداخله نظامی را در سراسر جهان به خودش می دهد. این به جاهایی که گمان می برد دشمنان علیه ایالات متحده اقدام می کنند، محدود نمی شود، بلکه حتی جاهایی را نیز در بر می گیرد که گمان می رود کشورها یا جنبش های دیگر، به عنوان رقیب آمریکا، در آن ها وجود دارند. این سیاستی است که در سراسر جهان عمل می کند. آمریکا در کره زمین ۷۳۷ پایگاه نظامی دارد. ایران، درست در وسط این شبکه قرار گرفته است. در افکار عمومی آمریکا، ایران به دو دلیل نقش مهمی را ایفا می کند. از یک سو، گروگان گیری سال ۱۹۷۹ سفارت آمریکا در تهران، زخمی عمیق و تا امروز دردناک برجای نهاده است. دلیل دیگر، مذهب است. به طور عام آمریکائی ها و پیش از همه دولت، این دیدگاه را یافته اند که اسلام و مسلمانان دشمن آمریکا هستند. افرادی مثل همکار سابق من در دانشگاه هاروارد، ساموئل هانتینگتون از “نبرد فرهنگ ها” یک سوژه بزرگ بافتند. بیشتر آمریکائی ها امروز معتقدند که ایران رهبر اصلی نبرد علیه واشنگتن است و تهران مخالفان آمریکا را در عراق و مخالفان اسرائیل را در همه جا و در لبنان پشتیبانی و مسلح می کند، اما هیچکس به خاطر نمی آورد که ایران به حل مسئله افغانستان کمک کرد. هیچکس نمی داند که ایران به مبارزه با عبور مواد مخدر از افغانستان و پاکستان کمک کرد. ایران در این راه همانقدر سرباز از دست داد که آمریکا در افغانستان. به رغم همه این ها جورج بوش ایران را بخشی از محور شرارت خواند. پس از آن که خطر عراق مرتفع شد و کره شمالی از طریق سلاح های هسته ای خود امنیت گرفت، ایران تنها کشور باقی مانده از محور شرارت است. به این دلیل، همه توجه معطوف به ایران شده است.

تا چه حد احتمال جنگ با ایران وجود دارد؟

ظرف سه سال گذشته من همواره به تهیه مقدمات یک جنگ علیه ایران اشاره کرده ام. چیزی که دست کم به صورت موقت سبب خودداری از اجرای این طرح شد، انتشار گزارش اواخر سال ۲۰۰۷ سرویس های مخفی ایالات متحده آمریکا بود. در این گزارش گواهی شد که ایران از چند سال پیش کار روی تولید سلاح های هسته ای را دنبال نمی کند و همچنین طرحی عملی برای بازگشت به این راه ندارد. اسرائیلی ها و نومحافظه کاران، از سال های دهه نود برای حمله به ایران فشار می آورند. آن ها امروز نفوذ خود را از دست داده اند، اما در بنگاه های تفکرسازی، روزنامه ها و بسیاری از مراکز نشر دیگر به شدت فعال هستند. آن ها مثل همیشه به گناه خود بر سر آنچه در عراق آفریدند، آگاه نیستند. جنگ علیه ایران به معنای مصیبت بسیار بزرگتری خواهد بود. با این همه، خطر حمله به ایران بزرگ است و همچنان تازه خواهد ماند.

شما مشکل اصلی را با نگاه به ایران در کجا می بینید؟

نیازی به اطلاعات سرویس های مخفی نیست تا بدانیم که ایرانی ها بعضا در برابر خطری که از استراتژی امنیت ملی آمریکا بر می خیزد واکنش نشان می دهند. این دکترین، رژیم ایران را به نابودی تهدید می کند. من اگر ایرانی می بودم، در همان مسیری تلاش می کردم که ما می ترسیم ایران مشغول به آن باشد. به این دلیل، ما باید سیاست تهدید به حمله را کنار بگذاریم. ابتدا پس از این تغییر سیاست است که می توانیم به سراغ مناقشه هسته ای برویم. نخستین قدم، خلع سلاح هسته ای روسیه و آمریکا خواهد بود.

جان مک کین مواضع به شدت نومحافظه کارانه را در سیاست خارجی نمایندگی می کند، در حالی که باراک اوباما دست کم می خواهد با محورهای شرارت حرف بزند.

– هر دو کاندیدا مصمم هستند که در انتخابات پیروز شوند و به این دلیل می خواهند چیزی را بگویند و دنبال کنند که می تواند برایشان رای بیاورد. یکی از مهمترین نکات این است که افکار عمومی در مجموع جنگ را رد می کند، اما در حوزه انتخاباتی هر یک از نمایندگان کنگره، گروه کوچکی وجود دارد که با صدای بلند از جنگ طرفداری می کند. در برابر مخالفان جنگ برخوردی نامصمم دارند. به این ترتیب اقلیت طرفدار جنگ بسیار قوی به نظر می رسد. همچنین لابی اسرائیل در ایالات متحده آمریکا بسیار قوی و یکپارچه است. هر دو کاندیدا به این موضوع توجه دارند. این مشخصه سیاست آمریکائی است. این، قابل شکایت و ناآرام کننده است، اما در هرحال چنین است.

درباره نامزدهای معاونت ریاست جمهوری چه فکر می کنید؟

اگر بخواهم جدی باشم باید بگویم که مک کین انتخاب خیلی بدی کرد. سارا پی لین کوچکترین اطلاعی ندارد. او، پائین ترین سطح افکار عمومی آمریکا را مخاطب قرار می دهد. انتخاب اوباما بهتر است. اما اصل این مساله که نامزدهای حزب دموکرات را دو سناتور تشکیل می دهند، به این معنا ضعیف است که هیچکدام از آن ها تجربه اجرائی ندارند. جوزف بایدن معروف است به این که به مشورت های بد گوش می دهد. هم مک کین و هم اوباما می توانستند انتخاب بهتری داشته باشند. اما در هر حال بایدن قابل اعتماد است. در حالی که پی لین به عنوان معاون رئیس جمهور وحشتناک خواهد بود.

اوباما واقعا شانس خوبی برای پیروزی در انتخابات دارد. آیا او سیاست خارجی آمریکا را تغییر خواهد داد؟

– در این مورد ما فقط می توانیم گمانه زنی کنیم. با اوباما می توانیم امیدوار باشیم. با مک کین دلیلی برای امیدواری وجود ندارد.