رخداد نزدیک به هم چند واقعه ناگوار در جامعه ایرانی در چند هفته گذشته هر ایرانی دلسوز و مسئول را به فکر وامی دارد که چه چیزی در حال وقوع است. البته پر واضح است که این رخدادها منحصر به جامعه ایرانی نبوده و دیگر جوامع قومی ساکن تورنتو هم از آن مصون نیستند ولی نگاهی گذرا به اخبار این چنینی نشان می دهد که آمار جامعه ایرانی نسبت به دیگر جوامع در بروز چنین آسیب هایی جزو آمارهای رو به رشد است که این امر می تواند هویت جامعه ایرانی را در نظر کارگزاران و برنامه ریزان مهاجرت، کارفرمایان، بودجه ریزان و دیگر سیاست گذاران و اداره کنندگان کشور تحت تاثیر قرار داده و نتایج منفی برای ما به عنوان ایرانیان مقیم کانادا داشته باشد، زیرا به تدریج جامعه ایرانی را به عنوان چهره ای پر دردسر و جرم خیز و یا حداقل آسیب پذیر معرفی می کند. به همین خاطر بر عهده ی همه ما اعم از متخصصان، فعالان اجتماعی و یا حتی شهروندان ساده است که برای حفظ اعتبار جامعه ایرانی آستین بالا زده کمر همت ببندیم و چاره ای بیندیشیم.
آسیب شناسی جامعه ایرانی
بر اساس نظریه سیستم ها جامعه به عنوان یک سیستم باز و تراوا متشکل از اجزایی است که این اجزا با هم در تعامل بوده بر یک دیگر اثر متقابل دارند. بر اساس این تعریف جامعه یک کل سازمان یافته است که اجزای آن با هم تغییر می کنند و هر علامت و یا اختلالی ولو صادر شده از یک فرد، برآمده از کل سیستم است و نیز کل سیستم را تحت تاثیر قرار می دهد. بر اساس این نظریه علایم مشاهده شده مانند فقر، بروز قتل، جرم و بزه به عنوان یک علامت نمی تواند جدای از کنش وری همه اجزای داخل سیستم نگریسته شود و گویای بیماری سیستم به عنوان یک کل است یعنی این که اگر اتفاقی در جامعه ایرانی رخ دهد نمی توان آن را به عنوان پدیده جداگانه و محدود به افراد معدودی دانست و نیز نمی توان دامن بالا گرفت و خود را بری دانست چرا که این آسیب نتیجه بیماری جامعه ایرانی به عنوان یک کل بوده و عوارض چنین آسیبی همه اجزا را تحت تاثیر قرار می دهد و لازم است برای آن چاره ی سیستمی اندیشیده شود.
عوامل موثر در بروز آسیب های اجتماعی
عوامل زیادی در بروز آسیب های اجتماعی دخیل هستند که در این کوتاه سخن، فرصت پرداختن به همه آنها نیست، لذا چند عامل مهمتر به بحث گذاشته می شود.
عوامل اقتصادی
مهاجرت به خودی خود باعث بروز آسیب های اقتصادی به مهاجران و خانواده های آنها می شود. چه بسیارند افرادی از طبقه مرفه و یا متوسط که بعد از مهاجرت به دلیل موانع مختلف فردی و اجتماعی نتوانسته اند برای همیشه به سطح اقتصادی زمان قبل از مهاجرت برسند که این امر به نوبه خود باعث شده است که متحمل فشارهایی شوند که گاهی از توان تحمل فرد بیرون بوده است. فقر، بیکاری، عدم تناسب کار با شخصیت و سطح فرهنگی خانواده از یک سو و بحران های مکرر و تمام نشدنی ناشی از شوک های اقتصادی داخل ایران که سطح درآمد خانواده های وابسته به اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار می دهد از سوی دیگر خانواده ها را در معرض بروز بحران های روحی روانی و در نهایت آسیب های اجتماعی قرار می دهد که در این بین نوجوانان و افراد سالمند بیش از بقیه اعضای خانواده در معرض آسیب هستند.
عوامل فرهنگی و اجتماعی
تفاوت فرهنگی با کشور مبدا و دشواری تطبیق پذیری با فرهنگ میزبان، شکاف نسلی بین اعضای خانواده که گاهی سه نسل، با تفاوت زیاد مجبورند زیر یک سقف به سر برند، طلاق و تغییر ساختار خانواده به دلیل ارزش های فرهنگ غالب و نیز تفاوت جایگاه اقتصادی اعضای خانواده، کاهش اقتدار مرد و والدین در خانواده که به روشنی با فرهنگ پیشین خانواده ها در تعارض است، همگی دست به دست هم داده و افراد را آسیب پذیرتر می کند.
احساس تبعیض(با وجود تبعیض متفاوت است) و نادیده انگاشته شدن در جامعه ای که به دیدل موانعی مانند زبان، سن، ملیت و مذهب فشار مضاعفی را به افراد تحمیل می کند، کمبود اطلاعات در زمینه های اقتصادی، حقوقی و آموزشی و نیز عدم اعتماد به یکدیگر که ناشی از احساسی است که فرد همراه خود از ایران آورده و یا تجربه قربانی شدن از سوی هموطنان را می توان به مجموعه عوامل فشار زا افزود.
عوامل روانشناختی
فشارهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی گاهی حقوقی، همگی فرد را به لحاظ روانی مستعد بروز اضطراب، افسردگی، احساس تنهایی و غربت می کند که می تواند زمینه ساز آسیب های روانی باشد و به دنبال آن بروز آسیب های اجتماعی باشد. چنانکه بسیاری از جرایم می تواند به دلیل ریشه های روانی ناشی از خشم کنترل نشده، حس انتقام جویی، احساس بن بست دو سویه، اختلال شخصیت و افسردگی باشد که صرف نظر از عوامل ژنتیک بسیاری از این اختلالات مربوط به نحوه گذراندن دوران کودکی در شرایط نامساعد و ناامن خانوادگی و اجتماعی است که این عوامل هم می تواند معلول محرومیت ها و بحران های گذشته بوده و هم علت بروز مشکلات فعلی فرد باشد. در واقع می توان گفت عوامل روانشناختی به نوعی هم معلول مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است و هم می تواند باعث بروز همین مشکلات برای خانواده ها و جامعه باشد و باید مورد توجه خاص قرار گیرد.
در مجموع این که:
درد جامعه را درد خود دانستن و احساس آبرو و حیثیت همگانی چیزی است که دلسوزان، متخصصان، فعالان اجتماعی و حتی شهروندان عادی(صرف نظر از نوع گرایش سیاسی) به آن نیاز دارند. متاسفانه بروز آسیب هایی مانند رخدادهای چند روز اخیر در جامعه ی ایرانی باعث می شود که امتیازات و برجستگی های جامعه ما کمرنگ شده و جامعه ایرانی جامعه ای آسیب زا و بحران زده تلقی شود که به وجود آمدن این دیدگاه و همه گیر شدن آن در بین مسئولان و دیگر جوامع قومی به نفع هیچ یک از ما نیست و ساده انگاری و بی تفاوتی، ما را از آسیب آن مصون نمی دارد.
* دو خودکشی، یک قتل و یک دستگیری به اتهام آزار جنسی در دو ماهه ی اخیر در جامعه ی ایرانی کانادا روی داده است.
* دکتر نسترن ادیب راد مشاور خانواده و جوانان در ایران و کانادا، مولف و مترجم پنج جلد کتاب در این زمینه است.