مخالفانت را دوست بدار و برای دشمنانت دعای خیر کن/ تولستوی
روز جمعه ۵ اپریل ۲۰۱۳ بیش از ۸۵۰ ایرانی ـ کانادایی در هتل رویال یورک گرد هم آمدند و اولین جلسه ی بزرگداشت دستاوردها و خدمات ایرانیان کانادا را برگزار کردند.
آنچه حائز اهمیت اساسی بود، حضور تعداد قابل توجهی از ایرانیان بود که نه برای دیدار خواننده ی محبوبشان و نه برای یک جشن خصوصی گرد هم آمده بودند، بلکه حضور این تعداد کثیر برای نشان دادن مشارکتشان در زندگی اجتماعی جامعه ایرانیان تورنتو و پشتگرمی و سپاس از خدمات ایرانیان و سازمان برگزارکننده ی آن بود.
این درجه از شناخت، آگاهی و مشارکت در کارهای اجتماعی نشان از بلوغ جامعه ی ایرانی تورنتو در پذیرش مسئولیت شهروندی و هزینه کردن در این راه و هدف را دارد.
با این حرکت تعداد قابل توجهی از ایرانیان عملکرد کنگره ایرانیان و مدیریت آن را مورد تائید قرار داده و پشتیبانی از آن را اعلام عملی کردند.
کنگره ایرانیان کانادا در سال ۲۰۰۷ به عنوان سازمانی غیرانتفاعی و غیرسیاسی در جهت بهبود زندگی ایرانیان کانادا و حفاظت از حقوق شهروندی ایرانیان و اشاعه فرهنگ ایرانی تشکیل شد.
از سوی دیگر این سازمان در جهت نشان دادن توانایی جامعه ایرانی به جامعه ی بزرگتر کانادا و بهره گیری از این امکانات در جهت بهبود زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان گام برمی دارد. (لطفا برای جزئیات به سایت Iccongress.ca مراجعه فرمایید).
این که شهروندان یک جامعه ی دمکراتیک با صرف هزینه و امکانات و مشارکت عمومی از سازمان های مدنی خود پشتیبانی کنند، امری عادی تلقی می شود، ولی جامعه ی ایرانیان چه در داخل و چه در خارج کشور هرگز شاهد چنین درجه ای از انسجام سازمانی، خودآگاهی اجتماعی و مشارکت عمومی نبوده است.
یکی از دلایل آن عدم انسجام و آگاهی و از طرف دیگر نبود سازمان های متشکل و مورد اعتماد شهروندان بوده است. امروز اگر اکثریت قابل توجهی در برنامه های کنگره ایرانیان شرکت می کنند نشان پیشرفت جامعه ایرانیان تورنتو می باشد گرچه این امر برای اولین بار صورت نگرفته است. در اولین انتخابات دمکراتیک کنگره ایرانیان نزدیک به ۵۰۰ نفر اعضا در انتخابات شرکت کردند، و ادامه ی آن نشان از استمرار موفقیت این سازمان دارد.
دلایل موفقیت کنگره ایرانیان را می توان به صورت زیر تحلیل کرد:
۱ـ وجود شهروندان آزاد، آگاه و درگیر امور اجتماعی خود
شهر تورنتو در ۳۰ سال گذشته شاهد رشد و گسترش سازمان های جدی غیرانتفاعی (NGO) بوده است.
اولین سازمان جدی غیرانتفاعی ایرانی ـ کانادایی در سال ۱۹۸۶ تحت عنوان انجمن ایرانیان انتاریو تشکیل شد. اساسنامه این سازمان توسط این نویسنده و سایرین تدوین شد و به عنوان یک سازمان دمکراتیک باز (Open Non-Profit Democratic Organization) به بالندگی رسید.
موفقیت و بالندگی انجمن ایرانیان باعث الگوبرداری های بسیار از اساسنامه آن و تکرار مکرر آن در جوامع هنری ـ فرهنگی ـ تجاری و فنی جامعه گردید و همراه خود اصول سازمان های باز و دمکراتیک را به ارمغان آورد. جامعه مهندسان و آرشیتکت های ایرانی (مهندس) و IC-Network نمونه های بارز سازمان های موفق با همین اصول و معیارها بوده اند. گرچه تعداد این سازمان ها زیاد بوده اند اما هیچیک به درجه ای از انسجام، گستردگی و استحکام اجتماعی که شمول همگانی داشته باشند، نرسیدند. با این همه رشد کمی ـ و نه کیفی ـ این نوع سازمان ها هم مفاهیم دمکراسی باز و هم مسئولیت های آن را برای گروه بسیاری در طول ۲۵-۲۰ سال گذشته که به عنوان اعضا و هیئت مدیره ی چنین سازمان هایی فعالیت می کردند به ارمغان آورد.
گسترش این آگاهی و مسئولیت جامعه ی ایرانی ـ تورنتو را به درجه ای از آگاهی، درگیری اجتماعی و توانایی سازمانی رسانیده است که به جرأت می توان گفت که اکثریت افراد آگاه به مسئولیت شهروندی بوده و نگران وضعیت جامعه ی خود در چهارچوب جامعه ی بزرگتر کانادا بوده، و لزوم مشارکت، هدایت و تنظیم یک سازمان موثر نماینده ی جامعه ی ایرانی برایشان نه یک خواسته ی معمولی بلکه به نیازی واقعی تبدیل شده است.
انعکاس این نیاز را نه تنها این نویسنده، بلکه سایرین نیز که در بنیانگذاری کنگره ایرانیان کانادا نقش برجسته داشتند بارها شنیده اند.
در جلسه ی ۵ اپریل نیز همه سخنرانان به اتفاق نظر، نیاز جدی جامعه ایرانی به کنگره ایرانیان کانادا را تائید و تأکید کردند.
وجود این تعداد قابل توجه شهروندان آگاه و درگیر امور اجتماعی بزرگترین سرمایه ی اجتماعی انباشته شده در ایجاد جامعه ای دمکراتیک و توانا برای اداره و بهبود زندگی ایرانیان تورنتو و کانادا می باشد.
گرچه تعداد ۸۵۰ نفر عدد قابل توجهی است، ولی با توجه به اینکه جامعه ایرانیان فقط در تورنتو به حدود ۱۰۰-۸۰ هزار نفر رسیده است، بدیهی است که کنگره ایرانیان بایستی گسترش عضویت خود و رساندن تعداد اعضایش به درصد قابل قبولی از شهروندان ایرانی را جزو برنامه های راهبردی خود قرار دهد.
۲ـ سازمان باز دمکراتیک با هدف های اجتماعی و سرمایه جدی اجتماعی
دومین دلیل موفقیت کنگره ایرانیان وجود سازمانی باز و دمکراتیک با سرمایه اجتماعی قابل توجه است. گرچه ایجاد سازمان های دمکراتیک در کانادا ظاهرا امری ساده و آسان به نظر می رسد، ولی واقعیت بسیار متفاوت از این است. ایجاد سازمان اجتماعی موفق امری بسیار دشوار و در مواردی غیرممکن می باشد.
آنچه که ایجاد یک سازمان جدی اجتماعی را دشوار و گاه غیرممکن می کند، بنیاد کردن سازمانی است که یک یا چند نیاز جدی یک جامعه خاص را نمایندگی کند. یافتن اعضایی که وقت و انرژی و امکانات خود را بی دریغ صرف ساختن سازمان کنند و بدون چشم داشتی سالیان دراز بر ایجاد آن پای فشارند، بسیار دشوار است.
دشواری دیگر در رسیدن به اتفاق نظری در اساسنامه، هدف ها و نیازها بین اداره کنندگان و اعضای جامعه می باشد. یافتن این توافق در جامعه با تفرقهای شدید اجتماعی و ته مانده های نامیمون جامعه ی اتوکراتیک دشوارتر می گردد.
خوشبختانه کنگره ایرانیان کانادا، در پروسه ی درازمدتی که از شکل گیری آرمان های اولیه ی آن ـ در سال ۲۰۰۵ ـ تا تصویب اساسنامه آن در سال ۲۰۰۷ و در مدتی نزدیک به ۳۲ ماه ـ در پروسه ای باز، همراه با دعوت عام در جلسات هفتگی نه تنها به نظریات و پیشنهادات بنیان گذاران خود ـ که این نویسنده هم جزو آنان بودم ـ توجه کرد، بلکه با جذب آرا و نظریات علاقمندان به فرایند تشکیل خود و وارد نمودن آن نظریات و انعکاس آن در اساسنامه ها و آئین نامه های کنگره به ایجاد سرمایه اجتماعی جدی دست زد و با پذیرش آرا و عقاید، دمکراتیک بودن تشکیلات خود و پذیرش اجتماعی خود را به ارمغان آورد. اگر امروز کنگره ایرانیان کانادا مورد اقبال و توجه گروه بسیاری از شهروندان آگاه خود قرار می گیرد دلایل آن را می توان به صورت زیر جمع بندی کرد:
۱ـ هدف کنگره ایرانیان کانادا: هدف های کنگره همچنان که گفته شد بازتاب نیازهای جدی جامعه ی ایرانی به انسجام، همبستگی و هماهنگی سازمانی برای پیشبرد اهداف و آرمان های جامعه ی خود می باشد.
۲ـ اساسنامه کنگره ایرانیان کانادا: اساسنامه سازمان، اساسنامه ای مدرن و دمکراتیک بوده و از راه مشارکت و نظرگیری تعداد قابل توجهی از شهروندان شکل گرفته و لذا مورد پذیرش همگانی است.
۳ـ مشارکت گسترده از لحظه ی شکل گیری: در اولین انتخابات کنگره در سال ۲۰۰۷ که بعد از مشورت های طولانی انجام شد، حدود ۵۰۰ نفر شرکت داشتند و با انتخابات دمکراتیک افراد مورد نظر خود را انتخاب کردند.
۴ـ بنیان گذاران کنگره ایرانیان کانادا با درک زمانه و نیازهای اجتماعی جامعه ایرانیان کانادا و با گذر از شکل سازمان های درون گرا ـ که بیشتر به نیازهای درون گروهی می پردازد ـ به ایجاد تشکیلاتی برون گرا برای پیشبرد اهداف جامعه ی بزرگتر ایرانیان دست زد و از آن سربلند و پیروز بیرون آمد.
مجموعه این مشخصات، کنگره ایرانیان کانادا را سازمانی یگانه در جهت پیشبرد دمکراتیک اهداف جامعه ی ایرانی می سازد.
۳ـ مدیریت سازمانی
سومین عامل اصلی موفقیت کنگره ایرانیان مدیریت و مدیران آن می باشد.
گرچه وجود شهروندان آگاه و آزاد و درگیر و سازمان اجتماعی دمکراتیک پیش نیاز اساسی یک سازمان موفق است، ولی بدون حضور یک مدیریت لایق و مورد وثوق و اعتماد جامعه ممکن نمی باشد.
در آخرین انتخابات کنگره ایرانیان که در سال ۲۰۱۲ صورت گرفت تیم بسیار شایسته ای که مورد قبول و اعتماد جامعه می باشد به هیئت مدیره انتخاب شدند. وجود این تیم امیدها را به تکمیل سه گوش سازمان ـ مدیریت – شهروندان مکمل افزایش داده و به نظر این نویسنده همایش ۵ اپریل ۲۰۱۳ مهر تائید جامعه نه تنها بر گروه مدیریت کنگره، بلکه به راه و استراتژی مدیران این تشکیلات نیز بود.
توجه جامعه به انتخاب بهترین ها برای اداره کنگره ایرانیان نشان از درجه اهمیت افراد و نقش آنان در پیشبرد اهداف جامعه دارد. به عبارت بهتر یافتن، کاندید کردن و انتخاب رهبران مورد اعتمادی که توانا به انجام وظایف سازمانی بوده و مصالح اجتماعی جامعه را جلوتر از منافع و مصالح شخصی و فردی قرار می دهند، دارای درجه اهمیت بسیار می باشد. توجه همه شهروندان به تشویق جوانان تحصیل کرده و علاقمند به فرهنگ و جامعه خود، در جهت مشارکت و پذیرش مسئولیت می تواند راهگشای جدی جامعه در یافتن رهبران اجتماعی و پیشرفت امور اجتماعی گردد.
۴ـ ایستگاه بعدی کجاست؟
سازمان های اجتماعی پدیده های دینامیکی هستند که استقرار و استمرار آنها نیازمند بیداری شهروندان و مشارکت جدی آنان در حفظ و نگهداری دستاوردهای سازمان می باشد. اگر توجه کنیم که جامعه ی باز همیشه دشمنان خود را دارد، حفاظت از سازمان و دستاوردهای آن نگرانی جدی جامعه می شود! جلوگیری از نفوذ عوامل ناصالح از حداقل فعالیت هایی ست که همه اعضا و شهروندان بایستی با دقت به آن بپردازند تا زیان و خطری از جانب این نوع افراد به سازمان ها وارد نیاید.
به عنوان نمونه انجمن ایرانیان انتاریو، با کوشش مستمر هیئت مدیره ـ که اینجانب نیز به عنوان رئیس هیئت مدیره در آن فعالیت داشتم ـ و در طول چندین سال درآمد قابل توجهی ـ نزدیک به یک میلیون دلار در سال ـ برای این سازمان غیرانتفاعی تولید کرده بودند، ولی نفوذ عواملی که نه خیر جامعه و نه خیر انجمن را می خواستند و استقرار آنها به عنوان هیئت مدیره ـ پس از پایان خدمت گروه اول ـ سازمان را ورشکسته، کارمندان را اخراج (انجمن دارای ۱۷ کارمند تمام وقت و تعداد قابل توجهی کارمندان نیمه وقت و داوطلب بود) و جامعه را محروم از خدمات نمودند. بدتر از همه شهرت و اعتبار جامعه به خاطر ناتوانی و نادانی هیئت مدیره شدیدا آسیب دید. وظیفه ی شهروندی تک تک ما ایجاب می کند که با توجه و شناخت از ورود افرادی که می تواند به سازمان آسیب رساند، جلوگیری نماییم و کنگره ایرانیان را از همچو خطراتی حفظ نماییم.
کارنامه کنگره ایرانیان
کارنامه کنگره ایرانیان کارنامه ی درخشانی است که این سازمان با ساختار امروزین خود، با مدیریت صحیح و مورد اعتماد جامعه می تواند به عنوان صدای همبسته جامعه ی ایرانی عمل کرده و به عنوان اهرمی قدرتمند در اختیار نیازهای به حق جامعه ی ایرانی قرار گیرد.
فراست خردمندان جامعه ی ما، همراهی آنان با هیئت مدیره و همدلی جدی اجتماعی نه تنها می تواند جامعه را توانا به پیشبرد اهداف خود سازد، بلکه طلیعه ی دمکراسی ایرانی را می توان در انسجام بیشتر و گسترش توانایی های کنگره ایرانیان مشاهده کرد. همراهی درصد قابل توجهی از ایرانیان می تواند کنگره را به تشکیلاتی قدرتمند و درخشان نه تنها در پیشبرد فرهنگ ایرانی توانا سازد، بلکه می تواند آن را به بازوی قدرتمند و یگانه ی جامعه ی ایرانی تبدیل کند. بازویی که برای رقابت و پیشرفت و پیشبرد اهداف جامعه ی ما ضرورت آن به خوبی احساس می شود.
۸ اپریل ۲۰۱۳ ـ تورنتو
تاکید بیش از حد نویسنده بر وجود روابط دمکراتیک و آزاد در این کمیته ، چیره دستی او را در آفرینش واقعیت های ذهنی آشکار میکند. خواننده با خواندن این متن دچار توهم و سر در گمی میشود که آیا همه ارزشهای انسانی و اخلاقی که در این متن به دست اندرکاران کنگره نسبت داده اند بر مبنای کدام داده میتوانند از دنیای خیال نویسنده به واقعیت بپیوندد ؟ آیا چگونه و تحت چه روندی رفتار ضد دمکراتیک و بعضا غیر انسانی میتواند به شکلی که نویسنده ابراز میکند متحول گشته به آزاده اندیشی و دمکرات منشی تبدیل شود؟ آیا نویسنده بر مبنای کدام اصول اخلاقی، واقعیت را آنگونه که هست ( نه آنگونه که او میخواهد تصور کند) در قالب امر غیرواقعی و کاملا انتزاعی به نگارش دراورده است ؟ اگر چه پاسخ این پرسش ها روشن و شفاف است و هر اهل بخیه از چیستی آن آگاه ! و نیز اگر چه اثبات شفافیت پاسخ این سوالها از جانب بنده شرط لازم سخن است اما میزان تحمل دست اندرکاران نشریه شهروند و نویسنده محترم شرط کافی در استمرار و گشایش این بحث خواهد بود تا به این طریق اذهان عمومی دو واقعیت کاملا متضاد را به قضاوت نشسته خود به فهم حقیقت نایل آید. سردبیر شهروند در جایی سخن از قبح سانسور کرده بود شایسته است پایبندی خود به آزادی بیان را با گشودن بحثی مبتنی بر منطق و استدلال در این باره به اثبات رساند !
” وظیفه ی شهروندی تک تک ما ایجاب می کند که با توجه و شناخت از ورود افرادی که می تواند به سازمان آسیب رساند، جلوگیری نماییم و کنگره ایرانیان را از همچو خطراتی حفظ نماییم.”
(محمد مومن، روز جمعه (۲۳ فروردین/ ۱۲ آوریل
عضو شورای نگهبان میگوید: «ما اگر بوی انحراف از کسی احساس کنیم شبههای نداشته باشید که او را رد صلاحیت خواهیم کرد.»