سدهها پیش از آن که پیامبر فرزانه ایرانی، زرتشت اسپیتمان بر فلات بزرگ ایران سخنان سرشار از خرد ناب خود را آواز دهد مردمی در این گستره بزرگ میزیستند که به یزتهها yazeta و خدایان گوناگون باور داشتند و از آنها در روزگار سخت یاری میجستند. یکی از این یزتهها یا ایزدان ایران باستان پیش از زرتشت میثره، میترا یا مهر بود. در دوران باستان او با نام اسوره میثره ستایش میشد. دوران این یزته را میتوان بین هفت تا ده هزار سال پیش دانست.
با آمدن زرتشت و رانده شدن همه یزتهها و جایگزین شدن خرافه با خرد و فرزان «گاتا»های۱ این اندیشمند، مهر و دیگر یزتهها مانند آناهیتا به فراموشگاه تاریخ سپرده شدند. آنچه پس از زرتشت از «مهر» یا میترا باز ماند دیگر نشانی از آن یزته ی توانمند نداشت.
نشانههای مهر را میتوان در چند جای تاریخ بازیافت. او به همراه آناهیتا از داستان مسیح و مریم سر در آورد. زوج آناهیتا و میترای ایرانی در مسیحیت جانشین مسیح و مریم شدند.
مهرپرستی پیش از گسترش مسیحیت، دین لژیونرهای ارتش ایران بود. لژیونرهای ارتش ایران را انیرانیان (غیرایرانیان) مانند رومیان و یونانیان و مردم دیگر کشورهای انیرانی تشکیل میدادند. آنها مزدبگیر و در استخدام ارتش شاهنشاهان ایران بودند. بسیاری از آنها مهرپرستی را به اروپا بردند و این دین را در آنجا گسترش دادند.
با اینهمه در میان پیروان زرتشت پس از خود پیامبر تنها نشانی که از مهر بازماند، ویژگیهای اخلاقی مهر بود. همان ویژگیهایی که در یشتها و نوشته پس از زرتشت میخوانیم:
مهر دارنده دشتهای فراخ* مهر هزارگوش و هزار چشم* مهر بخشنده ی چراگاههای خوب* مهر نگاهبان که هرگز خواب در چشم او راه نیابد* (اوستا: مهریشت: برگردان جلیل دوستخواه)
آری مهر دارنده دشتهای فراخ و چراگاههای بسیار است چرا که طبیعت برای مردم ایران ستودنی بود و آنچه ستودنی و خوب است از مهرایزد سرچشمه میگیرد. این چراگاهها و دشتهای فراخ برای زندگی و بهره بردن از آن و شادمانی کردن بایسته و ضروری است. شاید از همین رو است که زرتشت «کرپنها»۲ و «کاویها»۳ را کاری جز جنگ و خونریزی و به هم ریختن سامان طبیعت نداشتند نکوهش میکند.
یشتها همچنان که میدانیم سخن خود زرتشت نیست. این نوشتههای ادبی با دستمایههای دینی در ستایش طبیعت است و جزییات اخلاقی است که زرتشت به آن نپرداخته بود، زیرا او آن جهان بزرگتر را میدید، نه چهاردیواریهای تنگ اخلاقی که در هر دورهای میتواند دگرگونه شود.
در سرودهای «مهر یشت» پیمان شکنان سخت نکوهش میشوند چرا که آنها با پیروان راستی دشمنی میکنند. مهر یشت این پیمان شکنان را «دیوان مهردروج» مینامد:
خانههای هراسانگیز دروندان ویران شود و از مردمان تهی ماند* خانههای مهردروجان و دروندان و کشندگان اشونان راستین، هراسانگیز است* خانههای هراسانگیز ویران شود… (اوستا: دوستخواه)
در مهریشت میخوانیم که :
در گردونه مهر فراخ دشت، هزار نیزه ی تیزـ تیغه ی خوش ساخت هست که به شتاب نیروی خیال پرتاب شود و به شتاب نیروی خیال به سوی دیوان پرواز گیرد… (اوستا: دوستخواه)
آری سرایندگان مهریشت به روشنی میگویند که آنچه درباره مهر گفته میشود ریشه در خیال و آرمان های مردم مهربان ایرانزمین دارد. از همین روست که امروز هم در زبان پارسی واژههای مهر (به معنای دوستی و عشق) مهربانی (به معنای پاس داشتن چیزهایی که به آنها مهر ورزیم) و مهراب که عربیده شده و محراب نوشته میشود (یعنی آنجا که با درون خود در تنهایی خود با آفریدگار سخن میگوییم) هنوز به معنای اخلاقی آن به کار میرود و از همینرو هنوز هم میان ایرانیان با اندیشههای دینی گوناگون زادروز این یزته در شب یلدا پاس داشته میشود.
یلدا
اما «یلدا» واژهای سریانی است به معنای زایش و تولد. این شب شب زایش مهر است، زیرا از فردای آن با دمیدن خورشید روزها بلندتر میشوند. شاید از همینرو دهمین ماه گاهشماری ایرانی را دی نامیده اند زیرا دی به معنای دادار و آفریدگار است. ماه دی در گاهشماری پیش از زرتشت آغاز سال نو ایرانیان بود.
در سفره شب یلدا مانند دیگر جشنهای ایرانی لرک lork یا میوه خشک دیده میشود و در کنار آن آتش ورجاوند. روز پس از یلدا را ایرانیان «خور روز» یا روز خورشید مینامیدند و در این روز جنگ و کشتن جانوران را گناه میدانستند. ایرانیان مهرپرست همچنین درخت سرو یا کاج را نماد ایستادگی طبیعت در برابر نیروهای بدی میدانستند و در خور روز در برابر آن میایستادند و پیمان میبستند که تا سال بعد یک سرو دیگر بکارند.
روشن است که مسیحیت بسیاری از آیینهای خود را از جمله روز کریسمس را که گفته میشود زادروز مسیح است از میتراییسم گرفت. مصریان چهار هزار سال پیش و یونانیان باستان نیز جشنهای مشابهی برای بزرگداشت خدای خورشید برگزار میکردند. در بخشهایی از جنوب روسیه هم اکنون نیز آیینهای مشابهی به مناسبت چله برگزار میشود. این آیینها همانندیهایی با آیینهای ایرانی دارد مانند پختن نان شیرینی، بازیها و نمایشهای گوناگون، رقص و آوازخوانی و فالگیری… به جز ایرانیان و مردم فلات بزرگ ایران یهودیان و آشوریان نیز این جشن را گرامی میداشتند.
در بخشهای گوناگون ایران امروز این جشن رنگ محلی به خود گرفته است. در آذربایجان خوانچههای تزیین شده به خانه تازه عروس و یا نامزد میفرستند. مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزیین میکنند و به خانه عروس میبرند و در این شب «اوکنوس» یا ازگیلی که از ماهها پیش در آب خیساندهاند میخورند. در مازندران مردم به دیدار بزرگان خانواده میروند و ضمن گرفتن فال حافظ یا خواندن شاهنامه شب را به صبح میرسانند. انار، هندوانه و در بخش های شمال ایران ازگیل از میوههای ویژه این شب است. به این لیست باید آیینهایی مانند «چک و دوله» chak o douleh که در میان زرتشتیان یزد و کرمان رواج دارد نیز افزوده شود.
«چک و دوله» رسم و آیینی است که هم در تیرگان و هم در یلدا برگزار میشود. در این آیین دختر جوانی یک کوزه آب را که پارچه سبزی روی آن پوشیده است دور میگرداند و هر کس انگشتری یا دستنبد خود را پس از نیت در آب میاندازد. در پایان گشت دختر، وقتی همه حاضران نیت کردند یکی یکی انگشتریها یا دستنبدها را از کوزه در میآورند و کسی (معمولن از سالمندان) شعری (بیشتر از حافظ) برای صاحب آن انگشتری یا دستبند میخواند. نمادهای این رسم مانند آب یا پارچه سبز اشاره به ایزدبانوی آناهیتا دارد. گفتنی است که حتی انار و هندوانه (میوههای ویژه یلدا) با این ایزد بانو در پیوند است.
۱- گاتاها تنها بخش اوستا که سرودههای خود زرتشت است. دیگر بخشهای اوستا در دورههای گوناگون پس از زرتشت نوشته شده.
۲- کرپن karpan که واژه« قربانی» از آن به یادگار مانده است به گروهی از مردم گفته میشد که آیینهایی برای قربانی کردن جانوران و گهگاه آدمیان برگزار میکردند و از دشمنان سرسخت زرتشت به شمار میرفتند.
۳- کاوی kavi که واژه کی (مانند کیکاوس) و کینگ (انگلیسی به معنای شاه) از آن بازمانده است به گروهی از مردم دوران زرتشت گفته میشود که با آیینها و خرافههای خود روزگار را بر او تنگ کرده بودند.
* بهرام بهرامی، دانشآموخته دانشگاه تهران و مدرسه عالی تلویزیون و سینما، نویسنده، عکاس و پژوهشگر فرهنگ و زبان های پارسی باستان و میانه است.
bbahrami101@gmail.com