انگشت شمارند کسان و تشکل هایی که به گونه ای پیگیر در میهنمان به حقوق بشر اندیشیده اند و در راه تحقق مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر، که بیش از ۶ دهه از عمرش می گذرد، تلاش کرده اند.
دکتر احمد متین دفتری، محمود رفیع، عبدالکریم لاهیجی، شیرین عبادی، محمد جعفر پوینده و…… کانون نویسندگان ایران، جامعه حقوق بشر در ایران، جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران و …. در زمره ی پیشکسوتان این کسان و تشکل ها هستند. در این میانه محمد جعفر پوینده، از قربانیان پروژه ی قتل های زنجیره ای، جوان ترین شان بود، متفکری شجاع، فروتن و مهربان که حکومت اسلامی خفه اش کرد.
دو چهره و دو نماد
چهل سال پس از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر برخی از رهبران کشور های مسلمان تازه دریافتند چیزی به نام “حقوق بشر” حیات دارد، و به سال ۱۹۹۰ اعضای سازمان کنفرانس اسلامی اعلامیه ای با عنوان “اعلامیه حقوق بشر اسلامی” منتشر کردند، اعلامیه ای که نتوانسته است از برتری طلبی و تبعیض دینی فاصله بگیرد، اعلامیه ای که در آن تلاش شده است اسلام و امت مسلمان را به عنوان”برگزیده ترین” دین ومخلوقات به بشریت معرفی کند.
پس از انتشار این اعلامیه موجوداتی در حکومت اسلامی تحت عنوان “حقوق بشری های اسلامی” راه افتادند و چون همیشه عوامفریبانه خود را مبدع و شارع همین “حقوق بشر اسلامی” جا زدند تا حجابی برای افکار و کردار این حکومت دست و پا کنند. یکی از مهره ها ی درشت این جمع محمد جواد لاریجانی بوده و هست، جنایتکار تحصیکرده ای که با داغ مهر ریا و دروغ و عوامفریبی بر پیشانی سالیانی ست به بشر ستیزی مشغول است، و در باب پدیده ی” حقوق بشر اسلامی” سخن می گوید و آن را تبلیغ و ترویج می کند. موجودی که همه ی ویژگی های این نوع از “حقوق بشر” را در چهره، کلام و جبین دارد. کافی ست به این سخنان او گوش کنید تا با معانی تازه ای از حقوق بشر اسلامی آشنا شوید.(۱) درباره محمد جواد لاریجانی، که سخیفانه از مجازات اعدام و سنگسار و شکنجه دفاع می کند، پیش تر نوشته ام (۲).
البته از این دست موجودات در حکومت اسلامی کم نیستند. این بیانات نماد دیگری از”حقوق بشر اسلامی در ایران” و بلاهتی ست که جامعه ای را به فلاکت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اخلاقی کشانده است:
“….طبعا حقوق بشر مبتنی بر معارف اسلامی از حیث زمانی مقدم بر اسناد تدوین شده ۶۰ ساله اخیر، قرن ها قبل مطرح شده اند، قواعدی که برای حفاظت از کرامت ذاتی انسان ها و رعایت حقوق مردم در منظومه فکری موسوم حقوق بشر اسلامی مطرح شده اند مبتنی بر وحی الهی نیز هستند………..”(۳)
سخن گفتن از حقوق و بشر و کرامت انسانی از سوی این موجودات، چیزی جز اهانت به بشر نیست، موجوداتی که سنگسار و اعدام و گردن زدن و قطع دست و پا و در آوردن چشم را از برکات اسلام می دانند، و فقط طی ۳۴ سال حکومت شان ده ها هزار دگراندیش و مخالف سیاسی و عقیدتی خود را به قتل رسانده اند، موجوداتی که کشتار انسان تبلیغ می کنند و نوجوانان زیر ۱۸ سال در ملاعام به دار می آویزند و نسبت به جمعیت کشور در صدر کشورهایی که شهروندان خود اعدام می کنند، قرار دارد.
اما سوی دیگر، چهره و نمادِ “حقوق بشر” در ایران محمد جعفر پوینده است، مترجم و کوشنده ی فرهنگی و سیاسیِ آزاداندیش و آزادیخواهی که توسط “سربازان امام خمینی” در پروژه ی قتل های زنجیره ای به قتل رسانده شد.
محمد جعفر پوینده، چهره و نماد حقوق بشر در ایران
محمد جعفر پوینده ، نویسنده، مترجم و فعال فرهنگی و سیاسی و حقوق بشر، در سن ۴۴ سالگی در آستانه پنجاهمین سالگشت انتشار اعلامیه جهانی حقوق بشر در هجدهم آذر ماه سال ۱۳۷۷ توسط ماموران وزارت اطلاعات حکومت اسلامی به قتل رسید تا بار دیگرحکومت اسلامی کینه اش را نسبت به حقوق بشر و پیام آوران اش نشان داده باشد. کارمندان عالیرتبه ی وزارت اطلاعات حکومت اسلامی پوینده را ربودند، او را وحشیانه به قتل رساندند و”جسدش را در کنار پل بادامک شهریار رها کردند ….به گزارش پزشک قانونی پوینده را به وسیله ی سیمی مسی خفه کرده بودند…” (۴)
قاتلتن پوینده یکشنبه بیست و نهم آذر ماه ۱۳۷۷ با عنوان ” فداییان اسلام ناب محمدی مصطفی نواب” مسؤلیت قتل محمد جعفر پوینده و محمد مختاری و داریوش فروهر و پروانه فروهر را “که خیال فاسد گسترش فسق و فجور را در سر می پروراندند” به عهده گرفتند. (۵) و پانزدهم دی ماه ۱۳۷۷ وزارت اطلاعات حکومت اسلامی اعلام کرد: “با کمال تاسف معدودی از همکاران… دست به این اعمال جنایتکارانه زده اند.” (۶)، و در بیست و یکم دی ماه ۱۳۷۷ در برنامه رادیو تلویزیونی “چراغ”، حجت الاسلام روح الله حسینیان، ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی و از مدافعان قتل های زنجیره ای که به اعتراف خودش “زمانی قاتل بوده است” در مورد قتل محمد مختاری و محمد جعفر پوینده شمه ای دیگر از حقوق بشر اسلامی بیان کرد: “مقتولان از مخالفان نظام بودند به طوری که بعضی از آن ها حتا مرتد بودند و عده ای دیگر ناصبی بوده و نسبت به ائمه اطهار(ع) جسارت می کردند”:(۷)
“جرم”های محمد جعفر پوینده
۱- محمد جعفر پوینده مبلغ و مروج و پیام آور حقوق بشر در ایران بود. چند ماه قبل از ربودن و خفه کردن اش کتابی تحت عنوان ” اعلامیه حقوق بشر و تاریحچه آن ” اثر گلمن جانسون را از فرانسه به فارسی برگرداند و نشر نی آن را منتشر کرد. پیش از انتشار این اثر پوینده “پرسش و پاسخ درباره حقوق بشر” اثر لیا لوین را نیز ترجمه کرده بود که نشر قطره آن را به سال۱۳۷۷ انتشار داد.
۲- او از مدافعان آزادی اندیشه و بیان در میهنمان بود و نظر و خواست اش را جسورانه بیان می کرد:
“….هر گونه محدودیتی که در قانون برای آزادی بیان تعیین شود، به وسیله ای برای سرکوب اندیشه ها و آثار مخالف بدل می گردد و به همین سبب است که آزادی قلم باید از دسترس حکومت ها بیرون باشد. اگر در قانون به دولت اجازه داده شود که محدودیتی برای آزادی بیان قایل شود، در واقع دولت می تواند هر وقت که لازم دید به بهانه ی همین محدودیت ها هر گونه مانعی را بر بیان اندیشه ها و آثاری که به گمان خودش نامطلوب و زیان بار هستند، به صورت قانونی تحمیل کند. بنابراین آزادی اندیشه و بیان و نشر نباید به هیچ وجه محدود، مقید و مشروط شود…..”(۸)
۳- پوینده از اعضای مؤثر و متفکر کانون نویسندگان ایران بود که شجاعانه در راه فعال کردن کانون نویسندگان ایران تلاش می کرد. پوینده نقشی پر اهمیت در آغاز دوره سوم فعالیت کانون نویسندگان ایران داشت.”او در تدوین، انتشار و دفاع از متنی که “متن۱۳۴ نویسنده” نام گرفت و به لحاظ نظری نقطه ی عطف دمکراتیک و مدرنی در فعالیت کانون نویسندگان محسوب می شود، نقش چشمگیری داشت..” (۹)
۴- پوینده یکی از پرکارترین مترجمان سرزمین مان بود که به گفته ی خودش “روزی ۲۰ ساعت” کار می کرد. پوینده “در فاصله ی ۱۰ سال ۲۷ کتاب نسبتا سنگین و دشوار را از فرانسه به فارسی ترجمه کرد که در نوع خود کم نظیر است”(۱۰) ، ترجمه ی آثاری در عرصه فلسفه و جامعه شناسی، آزادی بیان، آموزش و پرورش کودکان، انقلاب های اجتماعی، تبعیض های جنسی و….
برخی از ترجمه های پوینده، این ها هستند: آثاری از اونوره دو بالزاک ( پیر دختر و کوبسک ربا خوار)، ماکارنکو ( راه زندگی، راهنمای آموزش پدران و مادران، و آموزش و تربیت کودکان )، لوسین گلدمن( جامعه شناسی ادبیات – دفاع از جامعه شناسی رمان- و جامعه ، فرهنگ و ادبیات )، جورج لوکاچ( جامعه شناسی رمان- بالزاک زولا، استاندال-، و تاریخ و آگاهی طبقاتی) ماکس هورکهایمر( سپیده دمان فلسفه تاریخ بورژوایی)، ژاک دونت ( درآمدی بر هگل)، آندره میشل (پیکار با تبعیض جنسی) ، النا جانینی بلوتی( اگر فرزند دختر دارید…جامعه شناسی و روانشناسی شکل گیری شخصیت در دختر ها)، بنوات گرو ( زنان از دید مردان)، میخاییل باختین ( سودای مکالمه، خنده ، آزادی ) و آثاری از آلوارو گارثون، آنتونیو گرامشی، گی – پلاتینی بونژور، ویویان فورستر،ژان لویی کالوه، میشل لوی و……
۵- پوینده با برخی از نشریات همچون جامعه سالم، آدینه، فرهنگ توسعه، جهان کتاب، پیام یونسکو، جامعه مدنی و جوانان و… همکاری می کرد و ترجمه ها و تالیف هایی در اختیار آنان قرار می داد. مصاحبه های او در رابطه با کانون نویسندگان ایران، آزادی بیان، جامعه ی مدنی و حقوق بشر مجموعه ای ارزشمند و ماندگارند. ” او بی هیچ چشم داشتی مقاله های خود را در اختیار نشریات می گذاشت ، و این در حالی بود که معاش روزمره اش به سختی تامین می شد” (۱۱)
۶- و بالاخره این که پوینده نقد و نفی جباریت می کرد:
“…. بدا به حال حکومتی که ملت اش با اختناق و سانسور از انحراف و فساد محفوظ بماند. چنین ملتی در واقع گرفتار ضعف درونی و بیماری مهلکی است که کارسازترین راه رفع آن ارتقای آگاهی و اعتلای فرهنگی جامعه است که بدون آزادی کامل بیان ممکن نمی گردد. ملتی که آگاه، آزاد، شاد و مرفه باشد، خوب را از بد تشخیص می دهد، از امنیت، منافع و حیثیت ملی خود جانانه دفاع می کند و برای حفظ دستاورد های خویش از هیچ تلاشی خودداری نمی ورزد”(۱۲)
زیر نویس:
۱ـ http://207.182.141.104/videos/full/63197
۲- جنایتکاران تحصیلکرده ( بخش سوم) /
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=12748
۳- روز جهانی حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی، مصاحبه روزنامه همشهری با محمد حسن ضیایی فر، دبیر کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران در تاریخ ۱۱/ ۵/ ۱۳۸۹
۴ و ۵ و ۶ و۷- صدای آواز، یادنامه محمد مختاری و محمد جعفر پوینده ، کانون نویسندگان ایران، پاییز ۱۳۷۸، انتشارات فصل سبز/ تهران
۸- فرهنگ توسعه ، شماره های ۳۵-۳۶ ، مردادماه ۱۳۷۷
۹ و ۱۰ و ۱۱- محسن حکیمی ، جان باخته ی راه آزادی، مروری بر زندگی و آثار محمد جعفر پوینده ، صدای آواز( منبع ۴ و…)
۱۲- فرهنگ توسعه ، شماره های ۳۵-۳۶ ، مردادماه ۱۳۷۷