۱۴  تا ۲۱فوریه ۲۰۱۳

نامه سرگشاده ۶۰۰ دانشجوی آذربایجانی به رسانه‌‌ها

زبان مادری ما را به میان روزنامه های خود بیاورید

روز دوم اسفند ۱۳۹۱ در پیوند با روز جهانی زبان مادری، ۶۰۰ دانشجو و دانش‌آموخته روزنامه‌نگاری در نامه ای سرگشاده به رسانه‌های بخش خصوصی داخلی، با گلایه از نبود اراده‌ای مسئولانه از سوی حاکمیت برای توجه به این امر، خواستار انتشار بخشی از مطالب این رسانه‌ها به زبان ترکی آذربایجانی شدند.

در این نامه، دانشجویان آذربایجانی،‌ ضمن تبیین اهمیت زبان مادری و محرومیت آذربایجانی‌ها از آموزش زبان خود، برای تامین مطالب صفحات ترکی روزنامه ها و مجلات، اعلام آمادگی کرده اند.

متن نامه به شرح ذیل است:

فرهیختگان ارجمند، مدیران مسوول و سردبیران روزنامه‌های شرق، اعتماد، بهار و آرمان و مجلات نسیم‌بیداری،‌ آسمان،‌ مهرنامه و اندیشه‌پویا

با سلام و احترام؛

۱۴سال پیش، سازمان یونسکو ۲۱ فوریه برابر با ۲ اسفند را روز جهانی زبان مادری اعلام کرد  و روز خاصی را برای پاسداشت یکی از مهم‌ترین نعمت‌های خداوندی که همانا زبان مادری انسان‌ها و ملت‌ها است، اختصاص داد. همانطور که شما روزنامه‌نگاران می‌دانید کشور ما نیز، سهم قابل توجهی از کهکشان زبان‌ها دارد و هزاران انسان به زبان‌های متنوعی در این پهنه از خاک می‌اندیشند و سخن می‌گویند. شما نیک می‌دانید که هر یک از این زبان‌ها دریایی انباشته از سرمایه‌های تاریخی و فرهنگی در نهاد خود دارند.

نیازی نیست که شما را در جریان محرومیتِ سخنورانِ این زبان‌ها و صاحبان این گنجینه بشری قرار دهیم. در حالیکه آموختن و تدریس و به‌کارگیری هریک از این زبان‌ها می‌توانست پنجره‌ای فراخ به غنای فرهنگی‌مان بگشاید؛ ما همچنان خود را به آموختن و نوشتن به تنها یک زبان قانع کرده‌ایم و آموختن و پاسداشت بقیه این میراث ارزشمند زبانی و فرهنگی را نادیده انگاشته و چه بسا بدان بی‌مهری کرده‌ایم.

شما اصحاب رسانه بهتر می‌دانید رسانه‌ها و مطبوعات، صدای مردم و خوانندگانشان هستند و سخن گفتن با زبان خودِ مردم، از ملزومات مردم‌مداری و دموکراسی است. شایسته است، کسانی که عمر خود را برای آگاهی مردم و نگاشتن رنج و درد آنان وقف کرده‌اند؛ به این مهم، بیاندیشند که محرومیت از زبان مادری، رنجی فزاینده و سیال در تمام برگه‌های حیات انسانی است و چه بسا بسیاری از مصائب دیگر روانی و آموزشی و اجتماعی و اقتصادی، ریشه در این محرومیت داشته باشد.

یکی از این زبان‌های محروم داخل کشور، زبان ترکی آذربایجانی است که میلیون‌ها انسان(مخاطبان شما) بدان می‌اندیشند و سخن می‌گویند و هزاران نفر به‌رغم همه محدودیت‌ها و محرومیت‌ها، بدان می‌نویسند و شعر می‌سرایند. بر آن هستیم، عطف به بی‌اعتنایی مسئولان امر و در نبود اراده‌ای فرهنگی و سیاسی برای رفع این محرومیت، از شما که از فعال‌ترین و کاراترین بخش‌های جامعه مدنی هستید، تقاضا کنیم؛زبان مادری ما هموطنان ترک‌زبان خود را که دومین زبان جهان اسلام نیز است، به میان صفحات روزنامه‌های خود بیاورید و حداقل یک صفحه از روزنامه و بخشی از رسانه خود را به زبان میلیون‌ها هموطن خود اختصاص دهید.

برای شما که اسوه‌های فرهنگ و اندیشه هستید؛ سخن از اهمیت زبان و فرهنگ انسان‌ها و رعایت حقوق فرهنگی و زبانی همه گروه‌های هویتی بدون هرگونه تبعیض، تکرار مکررات است. شما از پیشینه درخشان تاریخی و جایگاه ویژه فرهنگ و ادبیات آذربایجانی در این کشور آگاهید و واقفید که این سرمایه بزرگ، بیرون از مرزهای این کشور، در دانشگاه‌ها و مراکز معتبر علمی دنیا چه‌سان ارزشمندتر و گرانمایه‌تر پاس داشته می‌شود.

این طومار می‌تواند نمادی برای آغاز یک بازگشت باشد؛ بازگشت به عدالت و ارزش‌های اصیل انسانی. شما قطعا می‌توانید با انتشار این طومار از بی‌مهری‌ها و جفاهای دهه ‌های گذشته، اعلام برائت کنید. همچنین این نامه را به منزله آمادگی صدها نویسنده ترک‌زبان آذربایجان برای تامین مطالبِ صفحات ترکی روزنامه‌های شما مطابق با استانداردهای ژورنالیستی تلقی بفرمایید. به گواه بسیاری از کارشناسان زبده علوم سیاسی و جامعه‌شناسی، پرداختن به این مهم(آموزش و نگارش زبان مادری) موجب قوام و دوام امنیت ملی و منافع همه ملت خواهد شد.

در پایان، سخن حکیمانه دکتر کاظم معتمدنژاد استاد برجسته روزنامه‌نگاری، متفکر فرهیخته حقوق مطبوعات و پدر روزنامه‌نگاری نوین کشور را درباره ضرورت انتشار نشریات به‌ زبان‌های غیرفارسی را حسن ختام نامه خود قرار می‌دهیم؛ باشد که توصیه‌های ارزشمند بزرگانی از این دست، راهگشا باشد. دکتر معتمدن‍ژاد۱۲ آبان ۹۰ در گفتگو با روزنامه شرق گفت: من با انتشار نشریات غیرفارسی زبان موافقم و به نظرم ضرورت دارد. باید در این باره به تاریخ پاسخ داد.انتشار نشریات به زبان‌‌های غیرفارسی، یک حق شناخته شده در حقوق مطبوعات و اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری است.

بیست میلیون بیسواد و کم سواد در ایران امروز

شیرزاد عبداللهی کارشناس آموزش و پرورش در روزنامه اعتماد نوشت:

به نظر من مهم ‌ترین خبر هفته گذشته، گفت‌وگوی کوتاه علی باقرزاده، معاون وزیر آموزش و پرورش با فارس بود. خلاصه خبر این است:

در کشور نزدیک به ۹ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر خواندن و نوشتن بلد نیستند و بیش از ۱۰ میلیون نفر نیز تحصیلات حداکثر پنجم ابتدایی دارند. مفهوم خبر بالا این است که ۲۰ میلیون از جمعیت بالای ۶ سال کشور یا بی‌سواد مطلقند یا به قول قدیمی‌ها کوره سوادی دارند و خیلی نزدیک به بی‌سوادند. تعجبی نداشت اگر این خبر تیتر یک اخبار هفته را به خود اختصاص می‌داد و ده‌ها گزارش و یادداشت پیرامون آن نوشته می‌شد. اما افسوس که نه رسانه‌ها و نه افکار عمومی حساسیتی به این خبر و اخبار مشابه ندارند.

من گمان می‌کنم بسیاری از مشکلات کشور ما در همین خبر کوتاه ریشه دارد. اگر کشاورزان دو سوی دریاچه ارومیه نسبت به بزرگ‌ترین فاجعه زیست‌محیطی کشور حساسیتی ندارند، اگر تخریب جنگل‌ها با این سرعت پیش می‌رود، اگر تفریحگاه‌های کوهستانی و جنگلی ما پر از زباله است، اگر رانندگان ما در خیابان‌ها مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت نمی‌کنند. اگر سالانه ۲۵ تا ۳۰ هزار نفر در حوادث رانندگی کشته می‌شوند. اگر قفسه‌های دادگاه‌ها مملو از پرونده‌های جنایی است، اگر کیفیت تولید در ایران پایین است، اگر در روابط خانوادگی زنان فرودستند و به کودکان ظلم می‌شود، اگر در حوزه سیاست عوام‌گرایی مشتری فراوان دارد و هنوز هم بخش مهمی از مردم عکس مار را بر نگارش واژه مار ترجیح می‌دهند و صدها اگر مشابه… یکی از عوامل مهم همه این ناهنجاری‌ها آمار بالای بی‌سوادان و کم‌سوادان است. تازه این آمار همه واقعیت بی‌سوادی و کم‌سوادی را منعکس نمی‌کند.

براساس آمارهای منتشره در گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد (U. N. D. P) در سال ۲۰۱۰، تقریبا ۶۱درصد از زنان ایرانی بالای ۲۵ سال، و ۴۳ درصد از مردان ایرانی بالای ۲۵ سال، تحصیلاتی در حد دوره راهنمایی یا کمتر دارند. گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس در آذر ۹۰ نیز این آمار را تایید می‌کند. براساس گزارش مرکز پژوهش‌ها، در سرشماری سال ۸۵، میانگین سال‌های تحصیلات ایرانیان بالای ۶ سال، حدود ۷ سال برآورد شده است. بر اساس همین گزارش و مستند به سرشماری سال ۸۵، بیش از ۶۰ درصد از کل جمعیت بالای ۶ سال کشور تحصیلاتی حداکثر در حد دوره راهنمایی و ابتدایی دارند و ۹ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر (۴/۱۵ درصد) از ایرانیان کاملا بی‌سوادند.

جمعیت زیر ۶ سال ایران رقمی در حدود ۷ میلیون نفر را تشکیل می‌دهند و به این ترتیب نزدیک به ۴۰ میلیون از ۶۸ میلیون جمعیت بالای ۶ سال ما یا بی‌سوادند یا حداکثر سوادشان در حد دوره راهنمایی است. درصدی از کم‌سوادان در طول زمان به بی‌سوادی مطلق بازگشت می‌کنند که باز هم آماری از آنها در دست نیست. بر اساس بررسی‌های شخصی معتقدم دانش‌آموزان ضعیفی که در دوره‌های ابتدایی و راهنمایی ترک تحصیل می‌کنند اغلب فاقد مهارت خواندن و نوشتن و حساب کردن در حد ابتدایی هستند. اگر رابطه‌یی بین موفقیت تحصیلی و ضریب هوشی (I.Q) قائل باشیم، که من در این مورد مطمئن نیستم، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که اکثریت جامعه ما از بهره هوشی پایین (حدود ۹۰) برخوردارند.
معنای دیگر این همه کم سواد و بی‌سواد این است که ۴۰ میلیون نفر از ایرانیان توانایی خواندن کتاب و روزنامه و استفاده از اینترنت را ندارند و رسانه اصلی آنها شایعه و شفاهیات است. این ۴۰ میلیون نفر همواره در معرض تلقین قرار دارند و قادر به تحلیل مسائل اجتماعی نیستند و با ایجاد امواج شفاهی می‌توان ذهن آنها را به هرسو کشاند. درباره انواع شکاف‌های اجتماعی زیاد نوشته‌اند. به گمان من یکی از مهم‌ترین آنها، شکاف فرهنگی و آموزشی بین اکثریت بی‌سواد و کم‌سواد و فقیر و اقلیت تحصیلکرده و نسبتا مرفه‌تر جامعه است. به دلیل نرخ رشد جمعیت بالاتر در میان اقشار فقیر و کم سواد و بی‌سواد برنامه‌های سوادآموزی و فقرزدایی اغلب با شکست مواجه می‌شوند. اصولا سازماندهی و اجرای هر برنامه‌یی ولو در حد سرشماری نفوس و مسکن، در جامعه‌یی با چنین اکثریتی از بی‌سوادان و کم‌سوادان بسیار دشوار است. نکته تاسف بار ارتباط ارگانیک بین فقر و کم سوادی و انتقال آن به صورت موروثی به فرزندان اقشار ضعیف است.

رقم ترک تحصیل دانش‌آموزان در روستا‌ها و شهرهای کوچک و مناطق حاشیه شهرهای بزرگ بسیار بیشتر از مناطق شهری است که طبقات مرفه‌تر و باسوادتر در آنجا زندگی می‌کنند. مهم نیست که طرفدار چه نوع مدل توسعه باشیم. مثلا توسعه سیاسی را مقدم بدانیم یا توسعه اقتصادی را در اولویت قرار دهیم یا از توسعه همه‌جانبه دفاع کنیم.

یک نکته بدیهی است، با این نیروی انسانی آموزش ندیده و خام نمی‌توان به توسعه پایدار دست یافت. «شاخص‌های توسعه انسانی» که همه‌ساله از سوی سازمان ملل متحد برای تک تک کشورهای دنیا محاسبه و اعلام می‌شود، سه حوزه سلامت (امید به زندگی هنگام تولد)، آموزش (میانگین تعداد سال‌های تحصیل شهروندان) و درآمد (درآمد سرانه کشور) را در بر می‌گیرد. در آبان‌ماه سال ۹۰، دفتر برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP)، گزارش توسعه انسانی سال ۲۰۱۱ را منتشر کرد. بر اساس این گزارش، ایران بین ۱۸۷ کشور رتبه‌بندی شده در این گزارش، از نظر شاخص توسعه انسانی رتبه ۸۸ جهان و رتبه هشتم خاورمیانه و شمال آفریقا را کسب کرده است. شاید یافتن راهی برای غلبه بر بی‌سوادی و کم‌سوادی مهم‌ترین اولویت جامعه ما است. و ما همه برای ساختن جامعه ای باسواد و آگاه مسئولیم.

۱۷ نفر در ایران طی هفته گذشته اعدام شده‌اند

رادیو فردا: گزارش‌های رسیده از ایران حاکی است که طی یک هفته اخیر ۱۷ نفر در شهرهای شیراز، اراک و تهران به دار آویخته شده‌اند. اتهام های این افراد قاچاق مواد مخدر و آزار و اذیت جنسی عنوان شده است.

به گزارش خبرگزاری‌های ایران، هشت نفر از این افراد در شیراز و سه نفر نیز در اراک به جرم قاچاق مواد مخدر و چهار نفر دیگر در شیراز، یک نفر در اراک و یک نفر نیز در تهران به جرم آزار جنسی زنان و قتل اعدام شده‌اند.

دادستانی شیراز روز سه‌شنبه یکم اسفند از به دار آویختن هشت نفر در زندان عادل‌آباد این شهر خبر داد و جرم آنها را قاچاق مواد مخدر اعلام کرد. یکی از اعدام‌شدگان در میان هشت نفر اعدام‌شده در شیراز زن است و «پریناز م.» نام دارد.

سن سه نفری که در اراک به دار آویخته شده‌اند به ترتیب ۲۶، ۳۱ و ۴۷ سال بوده ‌است.

سازمان عفو بین‌الملل در سال‌های اخیر با ابراز نگرانی از افزایش تعداد اعدام‌های مربوط به مواد مخدر و «اپیدمی اعدام» در ایران تاکید کرده‌است که مشکل «بغرنج» مواد مخدر در ایران را با افزایش اعدام‌ها نمی‌توان حل کرد.

اعدام شش نفر به جرم تجاوز

روز چهارشنبه دوم اسفند خبرگزاری فارس خبر داد که یک جوان ۲۳ ساله در اراک که نوجوانی ۱۵ ساله را ربوده و با او «عمل منافی عفت توأم با آزار و اذیت» انجام داده ‌بود بامداد چهارشنبه در ملاءعام اعدام شده‌ است.

روز ۲۹ بهمن نیز خبرگزاری ایرنا از اعدام سه نفر در انظار عمومی شهر صدرای شیراز خبر داد.

علی القاصی مهر، دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان فارس، به این خبرگزاری گفت: این سه نفر از کسانی بودند «که دو سال پیش کودک ۱۴ ساله‌ای را در شیراز ربوده و مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده بودند.»

به نوشته ایرنا، فردی دیگر نیز در روز ۲۶ بهمن در میدان گاز شیراز در ملاعام اعدام شده که جرم او «تجاوز به زنان و دختران در پوشش مسافرکشی» عنوان شده ‌است.

یک روز پیش از آن نیز جوانی ۲۴ ساله به نام علی در خیابان مدنی در شرق تهران به دار آویخته شد که به نوشته خبرگزاری مهر در سال ۸۴ دو دختر را به قتل رسانده بود.

اعدام این افراد در حالی صورت می‌گیرد که روزنامه خراسان روز چهارم دی‌ماه خبر داده بود که دادگاه انقلاب مشهد، مرد ۶۰ ساله‌ای را که متهم به تجاوز به ۶۰ دختر دانش آموز مشهدی» شده بود از اتهام «افساد فی‌الارض، تبرئه کرده است.»

این روزنامه نوشته است: «این مرد ۶۰ ساله که به آزار جنسی و جسمی حدود ۶۰ دختر بچه خردسال ۶ تا ۱۰ ساله اعتراف کرده بود، پس از محاکمه در دادگاه انقلاب از اتهام افساد فی‌الارض تبرئه شد.»

ایران یکی از بالاترین آمار اعدام را در جهان دارد و بسیاری از نهادهای حقوق بشری از عدم اعتماد به درستی روند قضایی در ایران که منجر به صدور این احکام می‌شود سخن می‌گویند.

اسامی محکومان بزرگترین پرونده فساد مالی ایران اعلام شد

بی بی سی: غلامحسین محسنی اژه‌ای، دادستان کل ایران و سخنگوی قوه قضائیه ایران اسامی محکومان ‘بزرگترین پرونده فساد مالی’ در این کشور را اعلام کرد.

محسنی اژه‌ای روز دوشنبه ۳۰ بهمن، ۱۸ فوریه در نشست خبری خود گفت که از آنجایی که دیوان عالی کشور حکم محکومیت متهمان این پرونده را تایید کرده و این احکام برای اجرا به دادگاه انقلاب فرستاده شده، “محدودیت و معذوریت قانونی” برای انتشار اسامی این محکومین وجود ندارد.

روز گذشته دیوان عالی کشور ایران، حکم اعدام چهار متهم اصلی پرونده “بزرگ‌ترین فساد مالی تاریخ ایران” را تأیید کرد.

بر اساس این حکم مه آفرید خسروی، مدیرعامل ‘شرکت توسعه سرمایه‌گذاری امیر منصور آریا’ و متهم ردیف اول این پرونده، به جرم “اخلال در نظام اقتصادی” و “افساد فی‌الارض” به اعدام و به اتهام پولشویی به پرداخت جریمه و به دلیل پرداخت رشوه به ضبط اموال محکوم شده است.

مه‌آفرید خسروی، متهم اصلی پرونده در جلسه علنی دادگاه گفته بود که مقام‌های عالی در جریان فعالیت‌های او بوده‌اند. او تهدید کرده بود که اگر مقام‌ها درباره این موضوع توضیح ندهند، علیه آن‌ها افشاگری خواهد کرد. خسروی گفته بود یکی از مسئولان کشور از او برای مقابله با تحریم‌ها کمک خواسته بود.

به گفته وکیل او، در مهرماه امسال، خسروی دو فقره لایحه فرجام‌خواهی تنظیم کرده بود که یکی ۵۰ صفحه بود که در آن رأی دادگاه بدوی را نقد کرده بود. مه آفرید خسروی همچنین متن دیگری را در ۳۰ صفحه به مسئولان عالی قضایی ارائه داده بود.

متهم های ردیف های بعدی

محسنی اژه‌ای از بهداد بهزادی، معاون حقوقی شرکت آریا، به عنوان متهم ردیف دوم و ایرج شجاعی، معاون منابع مالی و توسعه شرکت آریا به عنوان متهم ردیف سوم این پرونده نام برد.

به گفته محسنی اژه‌ای، سعید کیانی رضازاده، رئیس بانک صادرات شعبه گروه ملی اهواز، متهم ردیف چهارم این پرونده است که به اتهام ارتشا و اختلاس به عنوان مفسد فی‌الارض به اعدام و به دلیل دریافت ۲۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال رشوه به پرداخت جریمه محکوم شده است.

دادستان کل ایران همچنین گفت که علیرضا ریاضی، سرپرست منطقه اهواز بانک صادرات، به اتهام اخلال در نظام اقتصادی کشور به ۱۵ سال حبس و انفصال از مشاغل دولتی محکوم شده است.

“با توجه به حجم کاری که این پرونده داشته از حدود ۲۵۰ نفر به عنوان متهم تحقیق شد ۲۸۸ خودروی مختلف شناسایی شد و ۱۱۰ خودروی لوکس و گرانقیمت در جریان رسیدگی به پرونده فساد مالی توقیف شد.”

به گفته محسنی اژه‌ای، خدامراد احمدی، معاون وزیر صنعت و معدن و تجارت دولت دهم و رئیس سابق سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) و مجید اسعدی‌ الموتی، معاون وزیر راه سابق از دیگر محکومان این پرونده هستند.

براساس اظهارات محسنی اژه‌ای ۵۷ شرکت مستقیما با این گروه فعالیت داشتند و “۸۸ شرکت کاغذی هم که هیچگونه فعالیت واقعی نداشته و به صورت جعلی تأسیس شده بودند، شناسایی شده است.”

دادستان کل ایران با اشاره به اینکه بسیاری از مدیران‌ این شرکت‌ها دستگیر شده یا فرار کرده بودند، گفت: “سختی و زحمت رسیدگی به این پرونده این بود که باید تمام کارها به گونه‌ای انجام می‌شد که این شرکت‌ها تعطیل نشوند و به کار خود ادامه بدهند.”

پرونده‌ای که بزرگ‌ترین فساد مالی تاریخ ایران خوانده شده ۳۹ متهم دارد. مقام‌های قضایی ایران گفته‌اند احکام صادر شده مربوط به بخش اول پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی است، چون بعضی از متهمان از ایران خارج شده‌اند.

یکی از متهمان اصلی پرونده،  محمودرضا خاوری، مدیرعامل پیشین بانک ملی ایران است که به کانادا رفته است. ایران می‌گوید از اینترپل خواسته آقای خاوری را تحت تعقیب قرار دهد.

 

 

 

 

آلمان دو ایرانی را به فروش موتور هواپیمای بدون سرنشین متهم کرد

رادیو فردا: دادستان فدرال آلمان روز چهارشنبه، دوم اسفند، دو ایرانی را به قاچاق ده‌ها موتور هواپیمای بدون سرنشین به ایران متهم کرد. گفته می‌شود ایران این موتورها را در هواپیمای بدون سرنشین ابابیل- ۳ به کار برده است.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، مارکوس کوهلر، سخنگوی دادستان آلمان اعلام کرد که «ایمان.ج.ل» ۳۰ ساله که تابعیت دوگانه ایرانی- آلمانی دارد و «داوود الف»، ۵۴ ساله متهم به نقض قوانین صادرات آلمان هستند.

آلمان صادرات برخی کالاها به ایران را که می‌تواند کاربرد نظامی داشته باشد، ممنوع کرده است. موتور هواپیماهای یاد شده ساخت آلمان است.

دو متهم یاد شده که نام خانوادگی آنها به خاطر قوانین آلمان منتشر نشده است، در صورت احراز جرم با مجازات ۱۵ سال زندان مواجه خواهند شد.

بر اساس این گزارش، ایمان ج. متهم به ارسال ۶۱ موتور هواپیما به ایران در چندین نوبت از اکتبر سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ است.

به گفته مقامات آلمانی، او این کار را در پوشش فعالیت‌های شرکت صادراتی ـ وارداتی خود انجام داده و به گمرک آلمان اطلاعات غلط داده است.

داوود الف نیز متهم به فروش چندین موتور هواپیما در ایران به یک خریدار ناشناس است.

به گفته مارکوس کوهلر، «این موتورها به ‌خاطر طراحی‌شان برای سیستم هواپیمای بدون سرنشین ابابیل- ۳ که ارتش ایران از آن استفاده می‌کند، مناسب هستند».

وی در عین حال هیچ اشاره‌ای به شرکت تولیدکننده این موتورهای هواپیما نکرد و نیز نگفت که این موتورها به‌طور خاص برای هواپیماهای بدون سرنشین طراحی شده‌اند.

از آنجا که پرونده اتهامی این دو ایرانی به دادگاه ایالتی فرانکفورت ارجاع داده شده است، احتمال می‌رود که این جرائم در آن منطقه رخ داده باشد. با این حال هنوز نحوه رسیدگی به این پرونده در دادگاه ایالاتی فرانکفورت و زمان آن مشخص نیست.

از گفته‌های سخنگوی دادستان آلمان چنین برمی‌آید که متهمان پرونده در حال حاضر در بازداشت نیستند چرا که «بیم فرار آنها وجود ندارد».

درباره هواپیمای بدون سرنشین ابابیل گفته می‌شود که می‌تواند تا مسافت ۱۴۵ کیلومتر پرواز کند و تا چهار هزار و ۳۰۰ متر اوج بگیرد. ابابیل یک هواپیمای شناسایی و جاسوسی است، اما دادستان آلمان می‌گوید که این هواپیما می‌تواند در موقعیت‌های حمله نیز به کار رود.

ایران برای سال‌ها از هواپیماهای بدون سرنشین نوع ابابیل استفاده کرده است. در سال ۲۰۰۹ نیز ارتش آمریکا اعلام کرد که یک ابابیل- ۳ را در آسمان عراق هدف قرار داده است.

بحرین سپاه پاسداران را به طراحی «هسته تروریستی» متهم کرد

رادیو فردا: پس از انتشار خبر دستگیری یک «هسته تروریستی مرتبط با ایران» در بحرین، منامه ضمن متهم کردن سپاه پاسداران به سازمان‌دهی این هسته، اعلام کرد که گروه مزبور قصد ترور شخصیت‌های بحرینی و حمله به ساختمان‌های دولتی و فرودگاه بحرین را داشت.

به گزارش خبرگزاری رویترز، طارق حسن الحسن، رئیس امنیت بحرین در بیانیه‌ای که روز سه شنبه، اول اسفند، از سوی آژانس خبری رسمی بحرین منتشر شد اعلام کرد که طبق تحقیقات صورت گرفته طراح اصلی این «هسته تروریستی» یک عضو سپاه پاسداران با نام مستعار «ابو ناصر» بوده است.

آقای الحسن در ادامه آورد که ابو ناصر ۸۰ هزار دلار در اختیار این گروه قرار داده و از اعضای این گروه خواسته است تا ضمن جمع‌آوری اطلاعات، به گردآوری و انبار کردن تسلیحات بپردازند.

در همین زمینه رئیس امنیت بحرین در بیانیه خود آورد که این هسته تروریستی در اردوهایی در ایران و عراق که از سوی سپاه پاسداران و حزب‌الله عراق اداره می‌شد، تعلیم دیده ‌بودند و حمله به مکان‌هایی چون فرودگاه بحرین و ساختمان وزارت کشور بحرین را در برنامه خود داشت.

در این بیانیه همچنین آمده است که این هسته، وابسته به گروهی به نام «ارتش امام» بودند، ارتشی که به گفته بحرین متشکل از عناصر بحرین در داخل و خارج کشور و همچنین اعضایی از دیگر کشورها بودند.

اعتراضات اکثریت شیعه در بحرین علیه حکومت سنی‌مذهب این کشور از دو سال پیش ادامه داشته و به گفته گروه‌های بین‌المللی حقوق بشر در جریان این اعتراضات تاکنون دست‌کم ۸۰ نفر کشته شده‌اند.

حکومت پادشاهی بحرین که از حمایت غرب برخوردار است بارها ایران و هم‌پیمانان منطقه‌ای جمهوری اسلامی را متهم کرده ‌است که به قیام شیعه‌ها در بحرین کمک می‌کنند؛ ایران این اتهامات را رد می‌کند.

موافقت عراق با عبور خط لوله گاز ایران-سوریه

بی بی سی: دولت عراق با عبور خط لوله انتقال گاز طبیعی ایران به سوریه از خاک عراق موافقت کرده است. خبرگزاری فارس گزارش داده که ایران با احداث این خط لوله، روزانه ۲۵ میلیون متر مکعب گاز به عراق صادر ‌می‌کند.

لبنان، اردن و کشورهای اروپایی از جمله مشتریان دیگری هستند که مقام‌های ایرانی امیدوارند از این مسیر برای صادرات گاز به آنها استفاده کنند.

ایران پس از روسیه دومین ذخایر بزرگ گاز جهان را در اختیار دارد، و هر چند این کشور عمده تولید ۶۰۰ میلیون مترمکعبی روزانه خود را مصرف می‌کند، اما امیدوار است با افزایش ظرفیت تولید صادراتش را بالا ببرد.

دمشق نزدیک‌ترین متحد منطقه‌ای تهران است، نوری مالکی، نخست وزیر شیعه نیز در بغداد سیاست‌هایی همراه با ایران را دنبال می‌کند و ساخت خط لوله ایران-عراق-سوریه می‌تواند به نشانه‌ای از افزایش نفوذ ایران در عراق تعبیر شود.

به گفته خبرگزاری فارس گاز ایران تا ۱۸ ماه دیگر از طریق این خط لوله ۱۵۰۰ کیلومتری به عراق و سوریه منتقل می‌شود.

محاکمه دونده مشهور آفریقای جنوبی به اتهام قتل دوست دخترش

بی بی سی: در دومین روز از جلسه تفهیم اتهام اسکار پیستوریوس، دونده مشهور آفریقای جنوبی که به قتل دوست دخترش متهم شده، یک شاهد در دادگاه گفت که در شب واقعه، صدای تیراندازی، صدای جیغ یک زن و بعد از آن دوباره صدای تیراندازی شنیده است.

ریوا استین‌کمپ، دوست‌ دختر آقای پیستوریوس بامداد پنج شنبه، ۱۴ فوریه در منزل او به ضرب گلوله کشته شد.

بازپرس مسئول پرونده قتل به دادگاه گفت که مهمات بدون مجوز، و مواد غیرقانونی مانند تستوسترون و همین طور سرنگ در خانه آقای پیستوریوس پیدا شده که اتهامات تازه‌ای را علیه او مطرح می‌کند.

وکلای مدافع متهم در واکنش گفته‌اند که مهمات کشف ‌شده متعلق به پدر اسکار پیستوریوس و مواد مورد اشاره پلیس نوعی مسکن گیاهی بوده است.

آقای پیستوریوس اتهام قتل عمد دوست دخترش را رد کرده و گفته است که تصور کرده که به دزدی که وارد خانه‌اش شده، شلیک کرده است.

مخالفت با قرار وثیقه

او روز سه‌شنبه در اولین جلسه استماع دادگاه گفته بود که در نیمه‌های شب با شنیدن صدایی از خواب بیدار شده و فکر کرده که فرد مزاحم، داخل دستشویی‌اش پنهان شده است.

با این تصور، او از پشت در به داخل دستشویی شلیک کرده و بعد از آن متوجه شده که خانم استین‌کمپ در تخت‌خواب نیست.

دادستان پرونده می‌گوید که به اعتقاد او آقای پیستوریوس نباید با قرار وثیقه آزاد شود، چرا که شواهد حاکی از آن است که او دارای حساب بانکی و املاک در خارج از آفریقای جنوبی است و ممکن است در صورت آزادی از این کشور خارج شود.

اسکار پیستوریوس، دونده اهل آفریقای جنوبی که از دو پا معلول است به علت استفاده از پروتزهایی از جنس الیاف کربن به ‘تیغ‌پا’ شهرت یافته و معروف‌ترین قهرمان پارالمپیک در دنیا و چهره‌ای ملی در آفریقای جنوبی است.

در صورتی که اتهام قتل عمد ثابت شود، پیستوریوس به حبس ابد محکوم خواهد شد. در آفریقای جنوبی مجازات اعدام وجود ندارد.

دادگاه اصلی رسیدگی به اتهامات آقای پیستوریوس احتمالا تا چند ماه دیگر تشکیل نخواهد شد.

 

 

 

 

سقوط شهاب سنگ در روسیه چند صد نفر را زخمی کرد

بی بی سی: روز جمعه ۲۷ بهمن (۱۵ فوریه) منابع خبری روسیه گزارش کردند که برخورد یک شهاب‌سنگ بزرگ به زمین در منطقه اورال واقع در مرکز روسیه، بیش از نهصد نفر را زخمی کرده و به تعدادی ساختمان آسیب رسانده است.

اکثر حادثه‌دیدگان در اثر اصابت قطعات شیشه و مصالح ساختمانی زخم سطحی برداشته اند اما چند نفر به خاطر جراحت جدی تر در ناحیه سر تحت درمان قرار گرفته اند.

وزارت حوادث اضطراری روسیه گفته است که صدها مامور امدادی به محل اعزام شده اند.

ساکنان محلی گفته‌اند که این شهاب سنگ را دیده‌اند که “مانند یک گلوله بزرگ آتش” در آسمان فراز شهر یکاترینبورگ ظاهر شد و پس از مدتی، با صدایی مهیب به زمین برخورد کرد.

ظاهرا این شهاب سنگ به داخل یا در سواحل دریاچه‌ای در نزدیکی شهرک چبارکول، واقع در حدود دویست کیلومتری جنوب یکاترینبورگ سقوط کرده است.

به گفته اهالی محلی، تاثیر برخورد شهاب سنگ با زمین به زلزله شباهت داشت که به خصوص در شهر چلیابینسک شیشه پنجره تعدادی از ساختمان ها را شکست و در یک مورد، باعث فرو ریختن سقف یک کارخانه شد.

چلیابینسک واقع در حدود یکهزار و پانصد کیلومتری جنوب مسکو، یک شهرک صنعتی با تعدادی کارخانه، یک نیروگاه اتمی و مرکز ذخیره و پردازش پسمانده سوخت نیروگاهی است.

کارشناسان گفته اند که پس از ورود این شهاب به جو زمین، بخش عمده آن سوخته و قطعاتی از بدنه اصلی در نقاط مختلف پراکنده شده است.

شیشه پنجره ساختمان ها تا فاصله دویست کیلومتری محل اصابت قطعه اصلی شهاب‌سنگ شکسته و برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که قطعات کوچکتر این جرم آسمانی تا نواحی سیبری هم پراکنده شده است.

تعدادی از اهالی محلی توانسته‌اند با استفاده از موبایل، از واقعه سقوط شهاب سنگ تصویربرداری کنند و از طریق اینترنت در دسترسی کاربران قرار دهند.

در یکی از این تصاویر، نور خیره کننده‌ای در هوا ظاهر می‌شود و در پی آن، صدای مهیب انفجار به گوش می‌رسد که ناشی از برخورد قطعه اصلی شهاب سنگ به زمین است.

یکی از شاهدان عینی گفته است که حرکت شهاب‌سنگ در آسمان و برخورد آن به زمین “به صحنه سقوط یک هواپیما شباهت داشت با این تفاوت که اندازه آن ده برابر یک هواپیما بود.”

نخست وزیر تونس استعفا داد

بی بی سی: در پی شکست تلاش های صورت گرفته برای تشکیل دولت جدید در تونس، حمادی جبالی، نخست وزیر این کشور از سمت خود کناره گیری کرده است.

آقای جبالی قصد داشت برای آرام کردن اوضاع سیاسی در تونس پس از ترور شکری بلعید، یکی از سیاستمداران مخالف، دولت جدیدی را تشکیل دهد.

او پیش تر تهدید کرده بود در صورتی که حزب اسلام گرای نهضت با تلاش او برای تشکیل یک دولت جدید با حضور سیاستمداران تکنوکرات مخالفت کند، استعفا خواهد داد.

آقای جبالی پس از تقدیم استعفای خود به منصف مرذوقی، رئیس جمهوری تونس به خبرنگاران گفت: “قول داده بودم تا در صورتی که ابتکارعمل من با موفقیت همراه نباشد، استعفا خواهم داد و چنین هم کردم.”

ترور آقای بلعید در ششم فوریه با تظاهرات گسترده و استعفای بعضی از اعضای دولت همراه بود. جبالی همچنین خواهان بازگرداندن اعتماد مردم به سیاستمداران شد.

حمادی جبالی گفت: “شکست ابتکارعمل من به من شکست تونس یا انقلاب نیست.” جبالی در حالی استعفا داد که راشد غنوشی، رهبر حزب نهضت دوشنبه گفته بود که همه احزاب طرف مذاکره برای تشکیل دولت جدید، خواهان ادامه فعالیت او به عنوان نخست وزیر تونس هستند.

احزاب مخالف، حزب نهضت را به دست داشتن در ترور بلعید متهم کرده اند. این حزب این اتهام را رد کرده است.

سوءقصد به جان بلعید نخستین ترور سیاسی در تونس پس از “بهار عربی” سال ۲۰۱۱ است.

ادای احترام دیوید کامرون به قربانیان کشتار هندی‌ها در دوران استعمار بریتانیا

بی بی سی: دیوید کامرون، نخست‌وزیر بریتانیا امروز ۲۰ فوریه (۲اسفند)، در ایالت پنجاب هند با تقدیم تاج گل به قربانیان کشتار جلیان‌والا باغ، یکی از خونین‌ترین وقایع دوران استعماری بریتانیا، ادای احترام کرد.

آقای کامرون اولین نخست‌وزیر بریتانیا است که در دوره حضورش در قدرت چنین کاری می‌کند.

در سال ۱۹۱۹ سربازان حکومت استعماری بریتانیا در شبه‌قاره هند صدها نفر از هندی‌های معترض را که در جلیان‌والا باغ، در شهر امریتسر ایالت پنجاب در شمال غربی هند، گرد آمده بودند به گلوله بستند.

آقای کامرون در دفتر یادبود این کشتار نوشته: “هرگز نباید آنچه را که اینجا رخ داده فراموش کنیم” و این کشتار را “اتفاقی عمیقا شرم‌آور در تاریخ بریتانیا” توصیف کرده است. با این حال انتظار نمی‌رود که نخست‌وزیر بریتانیا بابت این واقعه عذرخواهی رسمی هم انجام دهد.

سرپیچی از قانون منع تجمع

در ۱۳ آوریل ۱۹۱۹ هزاران نفر از هندی‌های معترض در جلیان‌والا باغ گرد آمده بودند.

این تجمع در ادامه سلسله‌ای از اعتراض و ناآرامی صورت می‌گرفت که بریتانیایی‌ها تصمیم گرفته بودند برای کنترل آن در پنجاب حکومت نظامی برقرار کنند. مطابق این قوانین، تجمع بیش از چهار نفر ممنوع اعلام شده بود.

سربازان تحت امر ژنرال بریتانیایی، رجینالد دایر، باغ را محاصره کرده و بدون اخطار قبلی تجمع‌کنندگان را به گلوله بستند.

بریتانیا در همان مقطع شمار قربانیان را به طور رسمی ٣٧٩ نفر اعلام کرد، اما بعدها حزب کنگره ملی هند، که مهاتما گاندی رهبر جنبش استقلال هند از رهبرانش بوده، تعداد قربانیان را نزدیک به هزار نفر برآورد کرد.

پیش از دیوید کامرون مقام‌های دیگر بریتانیایی نیز از این واقعه اظهار تاسف کرده بودند، اما او اولین نخست‌وزیری است که شخصا از محل واقعه و بنای یادبود آن دیدار می‌کند.

ملکه الیزابت دوم در سال ١٩٩٧ و در سفرش به هند این اتفاق را “ناراحت‌کننده” خوانده و گفته بود این یکی از “فصل‌های غم‌انگیز” رابطه میان بریتانیا و هند بوده است.

بازدید نخست‌وزیر بریتانیا از بنای یادبود کشتار جلیان‌والا در سومین روز سفر او به هند انجام شده است. هیئتی اقتصادی، از جمله نمایندگان رولز رویس، لیگ برتر انگلستان و متروی لندن او را همراهی می‌کنند.