شهروند ـ فرح طاهری: یکشنبه ۱۶ دسامبر ۲۰۱۲ ساعت ۵ بعدازظهر، بیش از۱۲۰ تن در هوایی سرد و بارانی گرد هم آمدند، تا “صدای بی صدایان شوند” و از زندانیان سیاسی در ایران حمایت کنند.
روز یازدهم دسامبر، سایت رسمی رضا پهلوی، صفحه ای در فیس بوک گشود با عنوان “شمع افروزی در حمایت از زندانیان سیاسی”، و در پی آن جمعی به نام “پشتیبانان آزادی زندانیان سیاسی در ایران” ساکنان تورنتو را به شمع افروزی فراخواندند. این مراسم که به دعوت سایت رضا پهلوی، همزمان در بسیاری از شهرهای جهان برگزار شد، همراه بود با افروختن شمع، سخنرانی و شعرخوانی و نیز شعارهایی در حمایت از زندانیان سیاسی و اعتراض به حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی.
دکتر رضا مریدی، نماینده مجلس انتاریو، نیز در این مراسم حضور یافت و چند دقیقه ای با حاضران در مورد وضعیت زندانیان سیاسی در ایران سخن گفت و برای آنان آرزوی آزادی کرد.
روی پلاکاردهای حمل شده شعارهای “نسرین ستوده را آزاد کنید”، “آزادی زندانیان سیاسی”، “خامنه ای دیکتاتور ایران باید برود” به چشم می خورد.
این گردهمایی که از سوی گروه ها و افراد مستقل مورد استقبال قرار گرفته بود، برنامه ی منظمی بود، و تنها نکته ی منفی آن، برخورد یکی از شرکت کنندگان با معترضانی بود که اعتراضشان را بسیار مسالمت آمیز بیان کرده بودند.
مجری برنامه در طول برنامه اعلام بلندگوی آزاد کرد و از حاضران دعوت کرد که از بلندگوی آزاد برای پیام رسانی و ایراد سخنرانی استفاده کنند.
یکی از حاضران از این فرصت استفاده کرد و به سر دادن شعارهایی “ضد اسلام” و نه “ضد جمهوری اسلامی” پرداخت که اعتراض تعدادی از شرکت کنندگان را به همراه داشت. و البته او این اعتراض ها را برنتافت و با فحاشی و سخنان رکیک پاسخ آنان را داد. عده ای او را از بین جمعیت دور کردند و سعی در آرام کردنش داشتند. او مرتب فریاد می زد “مگر نمی گویید دمکراسی، من هم می خواهم حرفم را بزنم”.
بعضی در میان جمع در توجیه این عمل می گفتند “تقصیری ندارد، داغدیده است”. تردیدی نیست که در طول سی و چند سال حکومت جمهوری اسلامی جنایت ها و کشتارها و اجحافات بسیاری در حق مردم ایران که عزیزان و خویشان و دوستان ما هستند شده است و کمتر خانواده ای را می توان دید که جمهوری اسلامی داغی بر دل آنها ننشانده باشد، اما راه چاره آیا این است؟
در همین شهر تورنتو فردی زندگی می کند که شش تن از افراد خانواده اش توسط رژیم جمهوری اسلامی اعدام شده اند، چرا هیچگاه و در هیچ جمعی به خودش اجازه نداده که با زشت ترین صفات و کلمات، حرمت جمع را از بین ببرد، در حالی که داغدیده تر از او در این شهر به نظر نمی آید کس دیگری باشد.
آیا چنین توجیهی قابل قبول است که به خاطر مبارزه با جنایت ها و کشتارهای جمهوری اسلامی ما حقوق بخشی از مردم مان را که مسلمان هستند، زیر پا بگذاریم؟
آیا وقتش نرسیده است که مبارزان و نیروهای سیاسی اجتماعی ما، خودشان را با فرهنگ حقوق بشری آشنا کنند و بدین سان با دیکتاتوری جمهوری اسلامی به مبارزه برخیزند؟
اگر نیروها و سازمان ها و تشکلات سیاسی با انتقاد سازنده و درست از هواداران و همراهان خود بخواهند که در طی مبارزه اصول حقوق بشری را رعایت کنند و نترسند از ریزش نیرو و با این توجیه که الان وقت مبارزه است و نه آموزش، بی گمان ما گام بلندی در لرزاندن پایه های ظلم این حکومت ضد حقوق بشری برداشته ایم.
پاشنه آشیل جکومت جمهوری اسلامی اتحاد تمام مبارزان و تمام مردم ایران که بی شک مسلمانان بیشماری در بین آنهاست، می باشد.
وظیفه ی یک تشکل سیاسی این است که قبل از هرچیز هواداران و اعضای خود را به حداقلی از بینش سیاسی مجهز کند و دمکراسی و حقوق بشر را به همراهانش بیاموزد و پذیرش و تحمل مخالف را یاد دهد، تا در تجمعاتی شبیه این، وقتی شعار می دهیم حقوق بشر برای ایران، خودمان بدانیم چه چیزی را برای ایران می خواهیم و دیگر شاهد بی احترامی به حقوق یکدیگر نباشیم و شأن مخالف در هر حال حفظ شود و در نهایت در جهت همبستگی بیشتر حرکت کنیم.
گفتنی ست که در پوستر تبلیغی این گردهمایی آمده بود:”از همه هم میهنان ساکن تورنتو دعوت می نماییم که برای آزادی زندانیان سیاسی فارغ از هر گونه تعلقات حزبی، گروهی، عقیدتی با احترام به تمامی باورهای سیاسی با یک دیگر همراه شده و با روشن کردن شمع، آزادی تمام زندانیان سیاسی را خواستار گردیم. باشد که با چنین همبستگی صدای بی صدایان را به جهانیان برسانیم.”
در این فراخوان همان گونه که می بینید ذکر شده بود “از همه هم میهنان”. آیا وقتش نشده که نیروهای سیاسی ما سعی بر تطبیق شعار با عملشان کنند؟
به امید آن روز و آزادی تمام زندانیان سیاسی ایران.