شهروند ۱۲۲۹  پنجشنبه ۱۴ می  ۲۰۰۹

نگاه برخی از شرکت کنندگان در کنفرانس سکولاریسم

 یکشنبه سوم می، در پی پایان یافتن کنفرانس سه روزه ی “عقب نشینی سکولار؟ چالش های بنیادگرایی اسلامی”، جلسه ای با شرکت برخی از سخنرانان ایرانی این کنفرانس در دانشگاه یورک برگزار شد که مورد استقبال ایرانیان واقع شد.

دکتر سعید رهنما پس از خوشامد به حاضران و عذرخواهی از افرادی که به دلیل محدودیت جا موفق نشدند در کنفرانس حضور یابند، از تهیه ی نامه اعتراضی به وزیر مهاجرت کانادا خبر داد و ابراز تاسف از عدم صدور ویزا برای دو تن از سخنرانان کنفرانس. او سپس تریبون را به دکتر هایده مغیثی سپرد تا جلسه را با هفت تن از شرکت کنندگان در کنفرانس ادامه دهد.

دکتر مغیثی با توجه به تعداد شرکت کنندگان در بحث و وقت محدودی که وجود داشت، یک سئوال مطرح کرد و از افراد خواست تا فشرده به آن پاسخ دهند: دورنمای سیاسی اجتماعی ایران را چگونه می بینید؟

فشرده ای از پاسخ ها را در زیر می خوانید.


 

* امیرهوشنگ کشاورز صدر (نویسنده، پاریس):

من آینده ی ایران را بسیار درخشان می بینم. با حرکتی که بین مردم هست. دو پایه ی ساختار اجتماعی ایران که یک پایه اش سلطنت های استبدادی و دیکتاتوری بود و یک پایه اش نظام روحانیت برخاسته از شیعه و دست ساخت جامعه روحانیت ایران، هر دو رو به اضمحلال است… در حقیقت دارد انتقالی از نقش شخصیت ها به مجامع کشیده می شود.


 

* داریوش آشوری (نویسنده، پاریس):

کسی باید به این سئوال پاسخ دهد که مسائل روزمره را دنبال میکند و می تواند مسائل را تحلیل کند… چیزهایی که از ایران می شنویم حکایت از خر تو خری عجیبی دارد. یک کوه یخی هست که ۹ دهم آن زیر آب هست و حتی کسانی که مسائل را دنبال می کنند نمی توانند بگویند چه می شود فقط آقای علیرضا نوری زاده که خوابهای رهبر را هم کنترل می کند، می تواند بگوید.

ولی به هر حال یک سکولاریزاسیونی که در کل جامعه جریان دارد و جنبش زنها را دورادور ستایش می کنم. به اضافه ی جنبشی که از لحاظ فرهنگی در خانم های ایران می بینم؛ زبان پخته، فکرهای پخته و مقالات پخته … همچنین تجارب ناشی از انقلاب، تحولاتی که در فضای جهانی ایجاد شده و … مسائل امیدوارکننده زیاد می بینم. تلورانس (تحمل و مدارا) زیاد شده، احترام به همدیگر بیشتر شده و … اینها امیدوارکننده هستند…


 

* بهروز معظمی (استاد دانشگاه لویولا، نیواورلئان ـ آمریکا):  

انقلاب ایران پس از گذشت ۳۰ سال هنوز به انجام نرسیده و ما با یک نظام سیاسی شناخته شده فاصله داریم. تحولاتی که شروع شده هنوز به نتیجه ی قطعی نرسیده… ما در تبعید برای به انجام رسیدن انقلاب چه می توانیم بکنیم؟ کار عمده ی ما طرح شعارهای استراتژیک است که به زمان و مکان وابسته نیست… شعار امروز تشکیل مجلس موسسان است که انقلاب ایران قولش را داده بود تا از آن طریق شکل نظام سیاسی ایران را تعیین کند… این تنها شعار نیست بلکه این امکان را فراهم میکند که به آن سمت برویم.


 

*  ناصر پاکدامن (استاد دانشگاه پاریس، فرانسه) :

نگاه من به مسائل در میان مدت است نه کوتاه مدت. اولین نکته اینکه جامعه ی امروز ایران، ایران ۳۰ سال پیش نیست. در این جامعه تغییرات مهمی صورت گرفته و نیروهای تازه ای به وجود آمده. هر روز جلوه ای و غیرقابل پیش بینی به نظر می رسد. ۲۰ سال پیش گفتار سیاسی حاکم حول و حوش ولایت فقیه شکل می گرفت و حالا اهمیت این نظریه تغییر پیدا کرده… این نظام همچنان بر دیدی انحصاری استوار است. جامعه در یک نظام آپارتاید زندگی می کند (خودی و غیرخودی) و خودی ها یک دست نیستند و نتوانسته اند به تعادل برسند و دعواهای میان خودی ها با شدت و حدت ادامه دارد.

نکته ی دیگر مسئله اهمیت پاسداران و نیروی نظامی است که در انقلاب ایران هم تبدیل به نیروی تعیین کننده شده و چه بسا در سالهای آینده هم این نقش را ایفا کند. نکته ی آخر اینکه نظام جمهوری اسلامی در تعادل ناپایداری زندگی می کند. از یک سو باید سعی کند این ناپایداری را به پایداری تبدیل  کند و از سوی دیگر وجود ناپایداری می تواند موجب تغییرات سریع و غیرقابل پیش بینی باشد… دلایل این تغییرات می تواند داخلی و خارجی باشد ولی دلایل خارجی نمیتواند نقش زیادی بازی کند.

 بیشتر عوامل داخلی نقش تعیین کننده بازی می کنند مثل پیدا کردن و ابداع راه های مبارزه با وجود سرکوبی که وجود دارد، احیای فعالیت های سندیکایی و کمپین یک میلیون امضاء…

نظامی که تنها توانش درآمد نفت است با افت شدید این درآمد مواجه شده و در هفته های آینده نتایج این افت درآمد در حیات اجتماعی ایران خود را در تورم، بیکاری و … نشان خواهد داد.


 

* الهه امانی (فعال حقوق زنان، آمریکا) :

من هم مثل استادانی که پیش از من حرف زدند، به آینده ی ایران خوشبینم. جنبش زنان ایران در صف مقدم سکولاریسم قرار دارند؛ جدایی دین از سیاست. بنیادگرایان می کوشند که نقش زنان در خانه و جامعه را تعریف و بازتعریف کنند. آنها تمام دستاوردهای زنان ولو کمرنگ را گرفتند و طبیعی است که زنان در صف مقدم باشند.

من به این جنبش امیدوارم. جنبشی خلاق و چند نگاهه که از امکانات تکنولوژی به نحو احسن استفاده می کند و جنبشی ست که تاکنون توانسته در شرایط حساس با ائتلاف و گردهمایی علیرغم تنوع نظرات، متحد عمل کند.

جنبش زنان ایران در سطح منطقه و حتی جهان دارد دنبال می شود. در سازمان ملل، می دیدم که نمایندگان سازمان های غیردولتی با چه اشتیاقی مسائل زنان ایران را دنبال می کنند… از این نظر من خیلی خوشبین ام و علیرغم همه ی چالش ها رشد این مبارزات گریزناپذیر است.

این دو سه روز عکس العمل ها در مقابل اعدام دلارا دارابی و محکومیت رکسانا صابری بسیار زیاد است.


 

* سهراب بهداد (استاد دانشگاه دنیسون، آمریکا):

من خوشبینی دوستان را تائید می کنم. من کارم حوزه ی اقتصاد است و سیاست را برعهده دوستان دیگر می گذارم.

هنوز بحران های رژیم تمام نشده … اقتصاد ایران وضع بسیار آشفته ای دارد. نیروهای عجیب و غریبی در آن به وجود آمده اند. نیروی نظامی و بنیادها مسائل حادی را به وجود آورده اند ولی مسئله ی نفت خیلی از مسائل را تخفیف داده و در اینجا دو وضع متفاوت به وجود آمده… من نمی بینم که انتظار جوانها از کاریابی برآورده شود… وقتی به دورنمای تهران نگاه می کنید و ساختمان های بلند را می بینید، درمی یابید که بخشی از مردم به نان و نوایی رسیده اند. از یک طرف نارضایتی شدید و از یک طرف رفاه نسبی در بخشی از جامعه که میگویند دیگر انقلاب نمی خواهیم.

انقلاب را هم نمی توان پیش بینی کرد ولی تنش های خاصی در حال رشد است. سکولاریسمی که دارد به وجود می آید منهم قبول دارم ولی زیاد خوشحال نیستم چون نیروی نظامی به جایش می آید.

فقط یک رهنمود میخواهم به جوانان بدهم و اینکه ما هرچه بررسی دقیق تری در مورد ایران انجام دهیم کار خوبی کرده ایم. توجه مان را به ایران معطوف کنیم و کارهای دقیق تری کنیم وگرنه کلی گویی را قبلا کرده اند.


 

 


 

* شیدان وثیق (نویسنده، پاریس) :

 من هم معتقدم که رخدادهای سیاسی و اجتماعی نابهنگام فرا می رسند و کمتر می شود پیش بینی کرد ولی می شود روی یک سری احتمالات شرط بندی کرد. برآمدن و رشد و گسترش جنبش های سیاسی و اجتماعی جامعه مدنی که می خواهند نسبت به قدرتهای ایدئولوژیکی خودمختار باشند و می خواهند در امور کشور و امور سیاسی و امور خودشان دخالت کنند. چهار جنبش اصلی ویژگی وضعیت جامعه ی ایران را می سازد: ۱) جنبش زنان برای برابری زن و مرد به راه افتاده است.۲) جنبش دانشجویان، فرهنگیان و روشنفکران که خواستار آزادی و دمکراسی اند.۳) جنبش اقوام ایران برای به رسمیت شناختن حقوقشان.۴) جنبش کارگری که حق داشتن سندیکا و حقوق اقتصادی از مطالباتشان است.

در هر رژیم استبدادی اینها می تواند وجود داشته باشد ولی اینجا ویژگی هایی دارد که در برابر یک استبداد تئوکراسی قرار می گیرند. اگر می خواهیم بدانیم آینده ی ایران چه می شود باید دید اینها چه امتزاجی را به وجود خواهند آورد به هر حال مثل نمونه های کلاسیک نخواهد بود.

وظیفه ی جمهوری خواهان و دمکرات های خارج کشور این است که از این جنبش ها پشتیبانی منتقدانه و واقعی کنند. با آنها وارد گفتمان تائید و نقد شویم بر روی برخی کمبودها و توهم ها.

تاکیدی هم باید روی غیردمکراتیک بودن این انتخابات کنم که این رژیم می خواهد هم مشروعیت آسمانی داشته باشد و هم مشروعیت زمینی.


 

پس از سخنان کوتاه هفت سخنران، دکتر مغیثی با بیان اینکه “به این ترتیب زمینه ای برای بحث گشوده شد” از حاضران در سالن خواست که پرسش های خود را مطرح کنند. تعدادی به نوبت پرسش هایشان را مطرح کردند و شرکت کنندگان در بحث پاسخ دادند. یکی دو تن نیز از فریبرز رئیس دانا و فرهاد نعمانی که جزو شرکت کنندگان در کنفرانس عقب نشینی سکولار” بودند ولی در میان جمعیت نشسته بودند، سئوالاتی کردند. یکی نیز نظر دکتر مغیثی را جویا شد و پرسید معیار خوشبینی چیست؟ او پاسخ داد: من به این نتیجه رسیدم که آدم میتواند مذهبی هم باشد ولی لزوماً به حکومت مذهبی اعتقاد نداشته باشد… ما به عنوان انسان این توانایی را داریم که به مسائل متعدد در همان زمان توجه کنیم و لزومی ندارد که اولویت بندی کنیم… اگر همان زمان که زنان هشت مارچ ۱۳۵۷ برای احقاق حقشان به خیابان آمدند، چپ از آنها حمایت می کرد، شاید وضعیت طور دیگری رقم می خورد… حتی امروز هم برخی فمینیست ها همان اشتباهی که ما اوایل انقلاب کردیم را کردند و به طرف بنیادگرایی رفتند به خاطر خطر حمله آمریکا… در رابطه با اینکه معیار خوشبینی چیست؟ گرامشی میگوید بدبینی قلب و خوشبینی اراده… من به خاطر امکان تحولی که هست خوشبینم. من مبارزه ی زنان را خیلی خیلی جدی می بینم. به نظر من زنان ایران فرهنگ سیاسی و معادله سیاسی را در ایران دارند تغییر می دهند به چند دلیل: اولا امر مقدس را زیر سئوال بردند. زیر سئوال بردن هژمونی تفکر مردانه هم در داخل و هم خارج کشور… امکان ائتلاف و کار سیاسی بدون اینکه به خصومت ها و تفاوت های شخصی بینجامد. ما توانستیم بفهمیم لازم نیست همه مثل هم فکر کنند. ارزش گذاشتن به کار زنان و تولید فکری و غیرفکری آنان. ما زنان تحت تاثیر تفکر مردانه بودیم و هستیم و این دارد تغییر می کند و زنان ایران دارند فرهنگ ایران را تغییر می دهند و این تحولی ست که باید به آن امیدوار بود.


در پایان این جلسه، نسخه ی فشرده ای از فیلم “مصدق” ساخته ی رضا علامه زاده با حضور سازنده ی فیلم نمایش داده شد.


در حاشیه ی این کنفرانس، نامه ای اعتراضی خطاب به وزیر مهاجرت و شهروندی کانادا نوشته شد و تمام سخنرانان کنفرانس آن را امضا کردند. در این نامه به سیاست های تبعیض و توهین آمیز سفارت کانادا در تهران بویژه عدم صدور ویزا برای دو تن از سخنرانان کنفرانس، رضا علیجانی و شادی صدر،  اعتراض شده است. (متن نامه در شهروند هفته ی گذشته به چاپ رسیده است) به گفته ی دکتر سعید رهنما، یکی از دو سازماندهنده ی این کنفرانس، قرار است وب سایتی راه اندازی شود و ویدیوی این کنفرانس برای تماشای افراد گذارده شود و ضمنا این نامه نیز در آنجا خواهد بود تا افرادی که مایلند از این حرکت پشتیبانی کنند، امکان امضای آن را داشته باشند.

دکتر رهنما در جمع بندی از نتایج کنفرانس گفت: به نظر من جمع کردن این همه افراد سرشناس با نظرات مختلف دور یک میز کار ساده ای نبود. دکتر رهنما در مورد اهداف این کنفرانس گفت: هدف کنفرانس تحقیقاتی، آکادمیک و انتشاراتی بود که از لحاظ فنی برگزاری آن در سالن بزرگ و در مقابل جمعیت زیاد امکان پذیر نبود.

گفتنی ست پژوهش ها و مقالات مربوط به این کنفرانس در آینده به صورت مجموعه ای منتشر خواهد شد.