شهروند ۱۲۳۴  پنجشنبه ۱۸ جون  ۲۰۰۹

در ادامه ی اعتراض شکوهمندمان به هشدارهای زیر توجه کنید والا همه ی تلاش ما به هدر خواهد رفت و خون شهدای این جنبش بی نظیرمان که می رود ایران را سربلند کند پایمال خواهد شد. 

  

١) آیا ما با احمدی نژاد مخالفیم؟ اگر پاسخ شما آری است، آنوقت وای به حالمان که احمدی را می برند ولی دیکتاتور دیگری را به جای او می گذارند. ما مطابق اساسی ترین شعارمان، یعنی “مرگ بر دیکتاتور” با دیکتاتوری مخالفیم: “چه شاه باشه، چه دکتر”.


٢) ما برای چه برخاسته ایم؟  برای ریاست جمهوری آقای موسوی؟  اگر جواب شما آری است، بهتر است که دیگر مبارزه نکنید چون خود این طرز فکر به دیکتاتوری ختم می شود. چون اشخاص ولو بهترین باشند می آیند و می روند و بسیاری هم هوا برشان می دارد و دیکتاتور می شوند. ما برای استقرار بی چون و چرای دموکراسی و منشور جهانی حقوق بشر مبارزه می کنیم. موضوع یک بار پس گرفتن رای مان نیست. ما بایستی برای همیشه صاحب حق رای خود باشیم و این بدون داشتن دموکراسی واقعی بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر میسر نیست.  صحت این موضوع در دنیا ثابت شده. در ضمن متوجه باشید که موضوع اجرای دقیق قانون اساسی نیست چونکه آنوقت می شود همین که شد! اگر این حرف را قبول ندارید پس قانون اساسی را نخوانده اید. اگر قانون اساسی را بخوانید متوجه می شوید که موضوع تغییر قانون اساسی است نه اجرای آن.


٣) رهبر ما در این اعتراض کیست؟  آقای موسوی یا آقای کروبی یا آقای خاتمی؟  اگر جواب شما یکی از این سه نفر یا هر سه است، ما مبارزه را باخته ایم. رهبر ما، خود ماییم، یعنی ملت ایران. این افراد تا خواسته های ما را،  یعنی حق ما را برای تعیین سرنوشت خود به عنوان یک ملت تایید می کنند، موقتا نماینده ما خواهند بود. این هر سه پرچمدار راه ما هستند تا زمانی که خواسته های ما را نمایندگی کنند. منظور قدرناشناس بودن نیست، ولی این ماییم که با رای مان اینها را ساخته ایم نه آنها ما را.  پس فقط نگوییم “موسوی، حمایتت می کنیم”، بلکه در کنار این شعار و به دفعات بیشتر بگوییم “دموکراسی خواست ماست، حقوق بشر حق ماست” یا یک چیزی مثل این.  در ضمن از کروبی هم گاهی حمایت کنید چون اولا دانشجویان با او هستند و دوما شهامتش از آنجایی که حتی از حقوق هموطنان بهایی و خدانشناس هم اعلام حمایت کرده، قابل تحسین است.


۴) آیا با مذاکرات رهبر با آقای موسوی و احتمالا با آقای کروبی و یا رسیدگی شورای نگهبان به شکایات آقایان موسوی و کروبی مبارزه ما به آخر می رسد؟  اگر جواب شما آری است پس بدانید که این مذاکرات پشت پرده و ادعای رسیدگی به وسیله شورای نگهبان که اصلا حق نداشت  اول برای ما نامزدهای انتخاباتی تعیین و بعد هم انتخاب ساختگی احمدی نژاد را تایید کند، یعنی تعلیق دادن به محال و سر ما را گرم کردن تا سر و صداها بخوابد و دوباره جنایت کاری و اهمال شروع شود.  ما بایستی تا باطل شدن این انتخابات مقاومت و مبارزه کنیم. آنوقت، در یک انتخابات جدید نشان خواهیم داد که ما رییس جمهوری را انتخاب می کنیم که اراده ی ما را نمایندگی کند نه آنکه تدارکاتچی باشد. در ضمن حضور خواهران در این اعتراض عظیم کمتر از برادران نبوده است، چرا یک زن نیز در انتخابات دوباره ی ریاست جمهوری شرکت نکند؟ هرگونه تبعیضی علیه هر ایرانی بایستی باطل شود.

    

۵) آیا وقتی که این جور بی رحمانه ما را می زنند و می کشند و شبانه به دانشجویانمان حمله می کنند، بایستی ما هم مقابله به مثل کنیم و دست به خشونت بزنیم؟  اگر جواب شما آری است که بدا به حال همه ی ما.  ما بایستی از خود دفاع کنیم و همدیگر را نجات بدهیم  و مثل روز دوشنبه به همدیگر بگوییم:  “نترسید، ما همه با هم هستیم”.  اما بایستی با نیروهای سرکوبگر مقابله به مثل نکنیم.  رافت و عطوفت به خرج دهیم تا وجدانشان بیدار شود و به همقطارانشان در نیروهای انتظامی و بسیج و سپاه پاسداران بگویند که اینها برادران و خواهران ما هستند. 

در آخر بایستی به خاطر بسپاریم که ما مثل نسل پدران و مادران خود در انقلاب بهمن ١٣۵٧ می دانیم  که چه نمی خواهیم: آنها شاه را نمی خواستند و ما هم مستبدان رنگارنگ حاکمیت کنونی را و ماشاالله یکی دو تا هم نیستند.  ولی بر خلاف آنها می دانیم که چه می خواهیم:  آزادی، دموکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر.  ما خود با خرد جمعی و مسئولیت پذیری رهبریم.  این بر عهده ی نسل ماست که به این خواسته ی تاریخی ملت ایران جامه ی عمل بپوشانیم و دنیا هم با ماست.