شهروند ـ نشریه شهروند از ۲۶ جولای ۱۹۹۱ (۴ مرداد ۱۳۷۰) در تورنتو شروع به انتشار کرده است و از سال ۱۹۹۷ در اینترنت نیز حضور دارد.
شهروند نشریه ای است مستقل از نظر سیاسی و اقتصادی و به هیچ گروه و حزبی تعلق ندارد و از لحاظ مالی از سوی هیچ سازمان، گروه و یا دولتی حمایت نمی شود و تنها بر آگهی های خود تکیه دارد. شهروند به مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، پزشکی و تغذیه می پردازد. و از آغاز انتشار تلاشش بر آن بوده است تا آینه ای باشد برای جامعه ی ایرانیان مهاجر خارج کشور و در کنار آن پلی برای ارتباط ایرانیان داخل و خارج از مرز .
دفتر مرکزی شهروند در تورنتو ــ کانادا قرار دارد. دفتر آمریکایی در دالاس، و چند سال هم در ونکوور (کانادا)، فلوریدا(آمریکا)، و استرالیا منتشر می شد.
اکنون شهروند به دو صورت چاپی و اینترنتی به سردبیری حسن زرهی، پنجشنبه ی هر هفته در تورنتو و دالاس منتشر می شود.
در اسفند ماه ۱۳۸۵ ، هفتهنامه خبری ـ تحلیلی در تهران متولد شد به نام “شهروند” به سردبیری محمد قوچانی که در همان زمان سردبیر شهروند تورنتو در یادداشت هفته اش از این بی جفایی همکار گلایه کرد که حرمت نشریه ای ۱۶-۱۵ ساله را به جای نیاورده اند. در هر حال آن نشریه با نام “شهروند امروز” حدود دو سال در تهران منتشر شد تا اینکه کارش به توقیف کشید و البته به مدت کوتاهی در سال ۱۳۹۰ هم منتشر شد و دوباره توقیف شد.
در هیچ کجای دنیا ـ که به حداقلی از قانون پایبندند ـ دیده نمی شود که دو نشریه ی همزبان با یک نام مشابه منتشر شوند، اما در ایران دیده می شود. گرچه در هرج و مرج بی قانونی در ایران، دیدن چنین چیزهایی عجیب نیست، اما از قشر روزنامه نگار انتظار نمی رفت که در حق همکارانشان که نزدیک به دو دهه با این نام در دنیای رسانه ای حضور داشتند، چنین کنند. تا زمانی که اینترنت چنین فراگیر نشده بود، شاید انتشار دو نشریه همنام در تهران و تورنتو، مشکلی ایجاد نمی کرد، اما پس از آن، حضور دو نشریه همنام در فضای مجازی، موجب سردرگمی خوانندگان می شد. ما بارها مورد پرس و جو درباره ی خبری قرار گرفتیم که به نقل از “شهروند” داخل ایران بوده است، در حالی که در شهروند کانادا منتشر نشده بود.
آن “شهروند امروز” رفت و “شهروند”ی دیگر آمد. اردیبهشت ۱۳۸۷ هیئت نظارت بر مطبوعات با انتشار “روزنامه شهروند” به صاحب امتیازی سازمان شهرداری های کشور و مدیر مسئولی سید مهدی هاشمی موافقت کرد. اما عملا این روزنامه منتشر نشد و مجوزش به جمعیت هلال احمر رسید که به گزارش خبرگزاری فارس از روز شنبه ۲۶ اسفند روزنامه «شهروند» به صاحب امتیازی جمعیت هلالاحمر روی دکههای روزنامهفروشی ها آمد.
حالا که نمی شود جلوی این هرج و مرج و بی اخلاقی رسانه ای در ایران را گرفت، حداقل از رسانه ها و سایت های خارج از کشور انتظار می رود که در هنگام نقل خبر یا مطلبی از “روزنامه شهروند ایران” برای حرمت به حرفه ی خودشان و همکارانشان که “ما شهروندیان” باشیم با توضیحات دقیق تر و کامل تر جلوی این حرکت غیر حرفه ای را بگیرند و نگذارند ذهن خوانندگان دچار اغتشاش شود. همچنین از خوانندگان هفته ی نامه شهروند که در کانادا و دالاس منتشر می شود، تمنا می کنیم که بین خبرهای آن شهروند دولتی که نوشته اند به جناح احمدی نژاد و رحیم مشائی نزدیک است، با “شهروند”ی که بیش از ۲۲ سال است به طور مستقل و با تکیه بر موضوعات مربوط به دمکراسی، حقوق بشر، سکولاریسم، آزادی، عدالت اجتماعی و … در تورنتوی کانادا و دالاس آمریکا منتشر می شود، فرق بگذارند.
تا آن زمان که قانون کپی رایت و حقوق مولف در همه جای جهان جاری و محترم شمرده شود.
متاسفانه محمد قوچانی که روزگاری خودرا در صف اطلاح طلبان جا گکرد و زیر پرچم حجاریان و عمادباقی ( پدرهمشرش) گذران معیشت می کرد پس از بازداشت دوم در سال ۱۳۷۹ عملا بیک توافق نانوشته با وزارت اطلاعات رسید که کارش زدن چپ در لفافه چپ باشد زیرا راست ایرانی آنقدر بی حیثیت است که نامش ننگ آفرین است جه رسد باینکه بخواهد چپ ستیزی کند. محمد قوچانی با یارگیری از فاسد ترین خبرنگاران رورنامه های داخلی و برخی استادن دانشگاهی مسئله دار که عملا پادروی باند موتلفه هستند نظیر محمد طاهری ، موسی غنینژاد، دمتر طبیبیان و …..و با نوشتن مقالات متعدد که گاه بقلم خود قوچانی ولی بنامهای مستعار جاپ میشود کارش تاریخ زدائی مبارزاتی مردم ایران و نشانیدن یا م تاریه مجعول از سه دهه اخیر بویژه نقش خمینی میباشد. پشت پرده این جریان کارگزاران سازندگی باتفاق موتلفه ایها میباشند.نام شهروند را عامدانه تصاحب کردن تا نام شهروند کاناد را لوث نمایند
پس می گویید از آنجا که شما هفته نامه ای بنام شهروند دارید هیچکس در هیچ کجای دنیا از نام شهروند
نمی تواند استفاده کند
این هرج و مرج تا بدانجاست که نامتان را دزدیده اند و نویسندگان و هنرمندان و روزنامه نگاران بیشماری را مقالات و آثارشان را میدزدند. و اصلا خود نویسندگان و روزنامه نگاران را با .تمامی آثار و کامپیوتر ها و دست نوشته ها و فیش های تحقیقاتی و اعتبار و احترام و جانشان ….را می دزدند..
محمد باقر صمیمی