شهروند ـ فرح طاهری: پنجمین نشست “کتاب ماه تهرانتو”، به بررسی کتاب “آیه های شیطانی” نوشته ی سلمان رشدی اختصاص داشت. این نشست جمعه ۲۲ مارچ ۲۰۱۳ در یکی از سالن های مرکز امور شهری نورت یورک برگزار شد.
فرشته مولوی، پایه گذار کتاب ماه تهرانتو و هماهنگ کننده ی این جلسات سخنرانان جلسه را معرفی کرد: ناصر زراعتی از سوئد که سخنرانی اش به صورت تصویری پخش شد، و اکرم پدرام نیا که در سالن حضور داشت.
فیلم سخنرانی ها به همت فرهنگخانه ی ایرانی، معمولا بر روی سایت یوتیوب قرار می گیرد که هم خوب است و هم نیست. خوب است که آنهایی که امکان حضور ندارند (در شهرها و کشورهای دیگر) می توانند خودشان بی واسطه سخنرانی ها را بشنوند و دیگر نیازی نیست که ما (شهروند) گزارش مفصلی بدهیم تا تمام سخنرانی ها را پوشش دهد. اما بد است چون اگر ایرانیان تورنتو عادت کنند به این شیوه، کم کم امکان گفت و شنید و تبادل نظر در فضایی با انسان های واقعی جایش را می دهد به فضای مجازی و این روند فاصله گرفتن از ارتباطات انسانی بیشتر و بیشتر می شود.
فرشته مولوی معمولا خودش در مورد کتاب های منتخب اظهارنظر نمی کند تا وقت بیشتری به سخنرانان و حاضران در جلسه بدهد. این بار اما در سایتش درباره ی انتخاب کتاب بحث برانگیز “آیه های شیطانی” نوشته است:
«قرار کتاب ماه تهرانتو بر این است که هر کتاب فارسی خواندنی و در دسترسی میتواند در دستور کار نقد و بررسی قرار بگیرد؛ اگر که آن کتاب بتواند زمینهساز بحث و گفتوگو و بدهبستان فکری باشد. این هم هست که تکیه بر کتابهای تالیفیست نه ترجمه. با این حساب کتاب امشب اگر استثنایی نباشد، دست کم از دیدگاه کتاب ماه تهرانتو ویژه است. سلمان رشدی با کتاب بچههای نیمهشب و به فینال رسیدن آن در جایزهی بوکر (۱۹۸۸) نامور شد و در ایران هم این کتابش با برگردان مترجمی سرشناس ـ مهدی سحابی ـ هم پرفروش شد و هم جایزه گرفت. رمان بعدی او، شرم، هم در فرانسه جایزهی بهترین کتاب خارجی را گرفت و در ایران هم منتشر شد. اما آیههای شیطانی به جای خوانده شدن و پیش از خوانده شدن، با فتوای ناگهانی و پیشبینی ناپذیر خمینی (۱۹۸۹/۱۳۶۷) کتابی خاص شد. آیههای شیطانی و پیامد آن، «فتوایی شیطانی»، جهان اسلام را به غوغا و بلوای کتابسوزی و آدمکشی کشاند. آیا نویسنده در وقت نوشتن این رمان میدانست که دارد آب در خوابگه مورچگان میریزد؟ آیا هیچ گمان میبرد که کتاب آیههای شیطانی او با طلسم فتوا خود شیطانی میشود که مثل مفیستوفلس در داستان فاوست در برابر آنچه میدهد، چیزی بازمیستاند؟ شهرتی عالمگیر در برابر هول مرگ و زندگی زیر سایهی پلیس ـ اگر از دغدغهی مرگ دیگران بگذریم. گمان نمیرود کسی که ریشه در کشمیر و بمبئی و خانه در کیمبریج و لندن دارد، از تنش و جوشش جاهلانه و قومی ـ قبیلهای در روزگارِ رویاروییهای ناگزیر میان مردمانِ فرهنگها و فرقههای گوناگون بیخبر باشد. سلمان رشدی چه پیش از فتوا و چه پس از آن پیگیر باورهای خود و شیوهی خود در نویسندگیست. مسلمانزاده، اما بیدین است. نامسلمان است اما جانش که به خطر میافتد، تقیه میکند….»
مولوی، زندگی نامه ی کوتاهی از سخنران راه دور، ناصر زراعتی را به قلم خود او برای حاضران خواند.
ناصر زراعتی، نویسنده و فیلمساز، متولد ۱۳۳۰، فارغ التحصیل رشته ی سینما از دانشکدۀ هنرهای دراماتیک، در کارنامه اش تجربه های متفاوتی دارد، از آموزش فیلمسازی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گرفته تا تدریس سینما و ادبیات در دانشکدههای مختلف و … او از اعضای کانون نویسندگانِ ایران و نیز عضو کانون نویسندگان و انجمن قلم سوئد است. از سال ۲۰۰۱، در شهر گوتنبرگ، «خانۀ هنر و ادبیات» را راه انداخته که هم کتابفروشی است و هم دفتر کار و انتشاراتی … (زندگینامه کامل ناصر زراعتی را به قلم خودش در سایت فرشته مولوی fmolavifa.wordpress.com بخوانید)
ناصر زراعتی در آغاز با اشاره به تظاهراتی که پس از چاپ کتاب آیه های شیطانی در کشورهایی چون پاکستان و عراق صورت گرفت، فتوای خمینی برای کشتن سلمان رشدی را برای تحت الشعاع قرار دادن آن تظاهرات عنوان کرد و افزود که تردید ندارد خمینی این کتاب را خوانده باشد.
زراعتی گفت که فتوای خمینی هم باعث زندگی مخفی و دردسرهایی برای رشدی شد و هم آیه های شیطانی بیش از هر کتابی مشهور شد و مورد توجه قرار گرفت و جدا کردن این جنجال ها از کتاب کار ساده ای نیست.
زراعتی به زندگینامه ی رشدی نویسنده ی مسلمان زاده ی هندی ـ پاکستانی ـ انگلیسی اشاره کرد و مطالعات او از اسلام را زیاد دانست و احتمال داد که او کتاب ۲۳ سال علی دشتی را هم خوانده باشد.
او سپس به دو کتاب شرم و بچه های نیمه شب او پرداخت و گفت، سلمان رشدی بدش نمی آمده از جنجال آفریدن و استفاده از شخصیت های تاریخی در رمان هایش مثل ایندیرا گاندی در بچه های نیمه شب و بی نظیر بوتو در کتاب شرم.
و ادامه داد: سلمان رشدی نوجوانی بوده که از هند به کشور غربی می آید مثل انگلستان. در آنجا زندگی می کند و درس می خواند، به زبانی دیگر می نویسد و نویسنده ی موفقی هم می شود و پیداست که در این میان تمام آن شرایط و تحقیرها را، از هوای سرد گرفته تا نگاه غربی به انسان شرقی که به آن کشور پناه آورده، لمس کرده و با آن کنار آمده، اینها همه را در شخصیت هایی که در این آیه های شیطانی پرداخته می بینیم.
زراعتی با اشاره به ۹ فصل آیه های شیطانی، عنوان های این ۹ فصل را خواند و توضیحاتی درباره ی بخش های مختلف فصل های کتاب داد و تأکید کرد که بررسی خود را براساس تنها ترجمه ی فارسی این کتاب با ترجمه ی روشنک ایرانی، انجام داده است.
زراعتی افزود: دو شخصیت اصلی در این کتاب داریم، یکی جبرئیل فرشته که بازیگر مشهور و محبوب فیلم های هندی ست و دیگری صلاح الدین چمچا که صداپیشه ای ست که در برنامه های رادیویی و تبلیغاتی در کار صدا متبحر است. این دو شخصیت به نوعی در طول کتاب دو جنبه ی گوناگون خود نویسنده هستند. می شود گفت سلمان رشدی خودش را در قالب این دو شخصیت در رمان ارائه می دهد. صلاح الدین مسلمانی ست که می خواهد از فرهنگ غربی تبعیت کند و خودش را با غرب یکی کند. و جبرئیل فرشته جنبه ی دیگری دارد. در طول کتاب این دوئیت را از آغاز تا پایان می بینیم. خیر و شر، خدا و شیطان، و …
زراعتی به کوتاهی به رمان می پردازد و در ادامه می گوید، یکی از بحث هایی که باعث جنجال فتوای آیت الله خمینی شد، موضوع پرداختن به پیامبر اسلام و شکل گیری اسلام است در حالی که این موضوع صفحات زیادی را به خودش اختصاص نداده، بلکه بیشتر موضوع کتاب بیگانگی انسان شرقی در غرب هست.
او افزود، پایان داستان با خودکشی و مرگ جبرئیل فرشته هست و به سعادت رسیدن زندگی صلاح الدین، یعنی انگار نیکی می رود و دوران حاکم شدن شّر است.
زراعتی با خواندن چند جمله از زبان سلمان فارسی در رمان، سخنانش را به پایان برد.
ناصر زراعتی ویدیوی سخنرانی اش را هنوز در یوتیوب قرار نداده و هر زمان که لینک ویدیو آماده شد آن را در این گزارش در سایت شهروند قرار می دهیم.
اکرم پدرام نیا، نویسنده، مترجم، پژوهشگر و پزشک ایرانی ساکن تورنتو و از همکاران تحریریه ی شهروند سخنران بعدی بود که در معرفی خودش تنها در رابطه با نوشتن گفت.
از ۹ سالگی شروع به نوشتن کرده و برای نوشتن داستانی در آن سن از دست وزیر آموزش و پرورش وقت، خانم فرخ رو پارسا، جایزه گرفته است.
از ترجمه هایش “دولت های فرومانده” از نوام چامسکی، “روانشناسی خواندن و ترویج کتابخوانی”، “گیلگمش” از جون لندن و “لطیف است شب” از اسکات فیتز جرالد. دو رمان دارد: “نفیر کویر” و “زیگورات”. و البته رمان و چند ترجمه در انتظار چاپ و در دست نوشتن دارد.
پدرام نیا به رمان آیه های شیطانی پرداخت و گفت: این یک رمان طنزآمیز است و مثل دیگر آثار سلمان رشدی ضمن روایت داستان و معرفی فرهنگ مردم هند و پاکستان و فرهنگ کشوری که بیشتر شخصیت های داستان به آن مهاجرت می کنند، نیش هایی به این فرهنگ و بالیوود و هالیوود می زند.
سخنران افزود، این رمان از جنبه های گوناگون قابل بررسی ست چون لایه های گوناگون دارد. رمان پر از طنز، تمسخر، دیوانگی و شخصیت های کارناوالی ست شخصیت هایی که در زمان و مکان و جوامع گوناگون در قالب های گنهکار، ریاکار، سودجو، رستگار در داستان ظاهر می شوند.
پدرام نیا تأکید کرد، رشدی از حوادث و شخصیت های واقعی خیلی استفاده می کند. شخصیت هایی که در زمان ظهور اسلام وجود داشتند.
او افزود: رشدی می خواهد بگوید، هر مهاجری که سالها از سرزمین مادری و پدری اش فاصله می گیرد، برخی از خاطره ها و جزئیات زندگی گذشته اش را بزرگنمایی می کند، حتی ایده آل می بیند با نگاهی رمانتیک آن را می بیند و برخی را سعی می کند فراموش کند. این حالت، غربال کردن انتخابی از خاطرات است. از سوی دیگر سرزمین دوم را که شخصیت های داستان برای زندگی انتخاب می کنند، به شکل دیگری تصویر می کند. اینکه آنها چگونه مهاجران را تصویر می کنند و انسان مهاجر هم تن به مسخ شدن می دهد.
پدرام نیا با اشاره به اینکه “رشدی از تجربه های هجرت خود که تجربه های مشترک همه ی ما هست، استفاده کرده” گفت: بن مایه ی اصلی که در آثار رشدی می شود به آن اشاره کرد، گذر و گذار است. همه ی شخصیت ها در حال گذر و گذار و متولد شدن هستند. گذار به سوی فرشته شدن، به سوی شیطان شدن، از بی دینی به دین، از دین به بی دینی، گذر از آبها و رسیدن به سرزمینی نو، گذر از سنت به مدرنیته یا برعکس، گذر از هویتی کهنه به هویتی نو، که معمولا در داستان هایش می خواهد القا کند این هویت نو سرزمین دوم است.
سخنرانی و نقد اکرم پدرام نیا بر آیه های شیطانی را در لینک زیر ببینید:
بخش پایانی جلسه کتاب ماه تهرانتو به پرسش و پاسخ اختصاص داشت که در این بخش، بحث آزادی بیان و اهمیت دفاع از آن با توجه به فتوای قتل رشدی مطرح شد.