روز یکشنبه ۲۶ مهرماه، در یک انفجار تروریستی در شهرستان سرباز استان بلوچستان بیش از ۴۰ نفر کشته و دهها نفر مجروح شدند.   


شهروند ۱۲۵۲  پنجشنبه ۲۲ اکتبر ۲۰۰۹

 

روز یکشنبه ۲۶ مهرماه، در یک انفجار تروریستی در شهرستان سرباز استان بلوچستان بیش از ۴۰ نفر کشته و دهها نفر مجروح شدند.  درشمار کشته شدگان چند تن از فرماندهان بلندپایه سپاه پاسداران از جمله سردار نورعلی شوشتری، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه و گروهی از سران طوایف بلوچ بودند که قرار بود در همایشی برای رفع اختلافات شیعه و سنی گرد هم آیند.

 

این رخداد فاجعه آمیز تروریستی کنش و واکنش هایی چند برانگیخت.گروه عبدالمالک ریگی (جندالله) در اطلاعیه ای مسئولیت رخداد را پذیرفت: «بدینوسیله جنبش مقاومت مردمی ایران به اطلاع عموم مردم بلوچستان و ایران می رساند که امروز یکشنبه ۲۶ مهرماه ۱۳۸۸ یکی از دلیرمردان سرزمین شهادت و مقاومت بلوچستان به نام عبدالواحد محمدی سراوانی با اجرای عملیات استشهادی در شهر سرباز دهها تن از فرماندهان سپاه پاسداران و فرماندهان بسیج و مسئولان وزارت اطلاعات را به درک واصل کرد».

  سردار شوشتری نفر دوم از راست در بلوچستان در کنار روسای قبایل بلوچ

روز دوشنبه ۲۷ مهرماه، سردار محمدعلی جعفری فرمانده سپاه پاسداران، پاکستان، بریتانیا و آمریکا را به حمایت از گروه ریگی (جندالله) متهم کرد.  او گفت نیروهای اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا شورشیان این گروه را در پاکستان آموزش می دهند.  علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی نیز امریکا را به دست داشتن در این حمله تروریستی متهم کرد. سیدعلی خامنه ای هم در بیانیه ای گفت: «جنایت تروریست های خونخوار در بلوچستان چهره اهریمنی دشمنان امنیت و وحدت را که از سوی سازمان های جاسوسی برخی دولت های استکباری حمایت می شوند، بیش از پیش آشکار ساخت».

 

ایان کلی، سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا با محکوم کردن بمب گذاری تروریستی، هرگونه ادعا مبنی بر دخالت ایالات متحده در این واقعه را به شدت رد کرد و اعلام نمود ممکن است ایالات متحده گروه جندالله را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کند. دولت انگلیس نیز اتهام دست داشتن در این حمله تروریستی را بی معنا خواند و آن را رد کرد.

 

نشریه تاگس اشپیگل آلمان نیز نوشت: «این انفجار ستون مرکزی قدرت را در ایران لرزاند، ستونی که محمود احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای به آن بسیار وابسته هستند». روزنامه عرب زبان الشرق الاوسط، چاپ لندن هم در مقاله ای به قلم طارق حمید نوشت: «حکومت جمهوری اسلامی که از تروریسم برای صدور انقلاب خود به خارج استفاده می کرد، اکنون طعم ترور را می چشد».

 

وبلاگی به نام "سهرابستان" که معمولا تحلیل هایی متین ارائه می کند و به نظر می آید که به منابع اطلاعاتی موثقی دسترسی دارد، در تحلیلی غیرمنتظره درباره رخداد تروریستی بلوچستان نوشت: «انفجار اخیر بلوچستان و کشته شدن معاون نیروی زمینی سپاه، در راستای قطع کردن خط تحقیقات وزارت اطلاعات در ماجرای [پناهندگی] شهرام امیری است، زیرا سرنخ تحقیقات به سردار شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه رسیده بود. ترتیب دهندگان انفجار نیز اطمینان داشته اند که با انتخاب بلوچستان به عنوان محل این حادثه، واکنش تند و ابلهانه جندالله و عبدالمالک ریگی را به همراه خواهد داشت که برای بزرگ کردن نام خود و تقویت روحیه افراد و هوادارانش، بلافاصله مسئولیت انفجار را برعهده گرفته و پوششی برای دست اندرکاران واقعی انفجار فراهم نماید»!

 

روز پس از انفجار، دوشنبه ۲۷ مهرماه، گروه عبدالمالک ریگی (جندالله)، در واکنش به ادعاهای مقامات حکومت در مورد دست داشتن امریکا و انگلیس در رخداد تروریستی، بیانیه دیگری انتشار داد که در بخشی از آن آمده است: «آیا امریکا و انگلیس دستور تخریب مساجد و مدارس دینی اهل سنت را صادر کرده اند و آیا آمریکا و انگلیس به مقدسات اهل سنت همه روزه از رسانه ملی اهانت می کنند و آیا امریکا و انگلیس جوانان بلوچ را دار زده اند و آیا امریکا و انگلیس اهل سنت را ترور و اعدام و شهید کرده اند و آیا آمریکا و انگلیس مصاحف قرآنی را در چاه های فاضلاب انداخته اند و آیا آمریکا و انگلیس خواهان اختلاف اندازی بین طوایف بلوچ بوده اند و هزاران سئوال دیگر و پاسخ روشن است که همه این جنایات توسط رژیم ولایت فقیه و مزدورانش انجام گرفته است».

 

در این آشفته بازار انگ و برچسب و اتهام و خبر و تحلیل های ضدونقیض که تشخیص سره از ناسره را اگرنه غیرممکن، دستکم بسیار دشوار می سازد، یک نکته مسلم است: دهها انسان بدون آنکه در دادگاهی صالح محکومیت قطعی یافته باشند، زندگی خود را از دست داده و دهها خانواده نیز سوگوار شده اند. نه ادعاهای حکومت اسلامی، نه انکارهای آمریکا و انگلیس و پاکستان، نه تحلیل وبلاگ "سهرابستان" و نه اطلاعیه های جندالله، هرگز نمی توانند تروریسم وحشی و جنایتکارانه نهفته در این فاجعه را توجیه کنند.

 

نکته مهم دیگر، این پرسش است که رخدادهایی از این دست، به سود یا زیان جنبش و رستاخیز مردم ایران هستند؟  آیا چنان که عبدالمالک عبدالمالک ریگیریگی ادعا می کند، ترور انتحاری ولایت مطلقه فقیه را در موضع ضعف قرار داده و گامی به پیش درراه دستیابی به آزادی و دموکراسی است؟ به باور من پاسخ این پرسش کاملا منفی است. ترور و مبارزه مسلحانه نه تنها کمکی به جنبش و رستاخیز مردم ایران نمی کند، که نتایجی کاملا عکس آن به بار می آورد. ترور و مبارزه مسلحانه یا هرگونه اقدام خشونت آمیز دیگر، نبرد مردم ایران با حکومت نامشروع و غاصب را به میدان دلخواه حکومت می کشاند، جنایات و سرکوب های وحشیانه اش را توجیه پذیر می سازد و جنبش و رستاخیز مردم ایران را در موضع ضعف قرار می دهد. کشتار، ترور و خشونت تخصص حکومت اسلامی است و طبیعی و قابل فهم است که بخواهد مسیر جنبش را منحرف کند و آن را به میدان دلخواه و مورد تخصص خود بکشاند.  تحلیل وبلاگ "سهرابستان" از این دیدگاه معنا می یابد و باورپذیر می شود.

 

مقایسه دو رویکرد موضوع را روشنتر می کند. رویکرد نخست: چندین هفته است که جمعی از مادران عزادار ایرانی که فرزندانشان به دست دژخیمان ولی فقیه کشته شده اند در پارک لاله تهران گرد هم می آیند، شمع روشن می کنند، برای فرزندان از دست رفته شان عزاداری می کنند و به مأموران امنیتی و انتظامی که محاصره شان کرده اند گل می دهند. این تظاهرات متمدنانه و مسالمت آمیز هم بازتاب داخلی و جهانی می یابد و بر شأن و حرمت رستاخیز می افزاید، هم حکومت را آچمز می کند و در موضع ضعف و ناتوانی قرار می دهد و هم در ذهن نیروهای سرکوبگر ـ هرقدر هم که مزدور و شستشوی مغزی شده باشند ـ بذر تردید می کارد و ته مانده وجدانشان را به چالش می کشد.

 

رویکرد دوم همین فاجعه تروریستی است که عبدالمالک ریگی به بار آورده ـ یا ادعا می کند که به بار آورده ـ است.  این رویکرد به حکومتی که دچار تنگی نفس شده نیرویی تازه می بخشد، به آن امکان مظلوم نمایی می دهد، مبارزه را به میدان دلخواه حکومت یعنی میدانی که در آن مهارت برای مانور دادن دارد می کشاند و گردونه اهریمنی "می کشم، می کشم، آنکه برادرم کشت" را در یک سراشیبی که سرعت آن هردم فزونی می یابد به راه می اندازد.  چشم انداز چنین سقوط آزادی را می توان در آنچه که اکنون در عراق، افغانستان و دره سوآت پاکستان می گذرد دید و این چیزی نیست که ولی فقیه برای تداوم سلطه لرزانش از آن ابا داشته باشد.  ترور و تروریسم نه تنها راه حل و درمان درد و رنجی که ولایت مطلقه فقیه به همه ایرانیان و از جمله هم میهنان بلوچ ما تحمیل کرده نیست، بلکه ریختن آب به آسیاب اهریمن است!

 

 

ای میل نویسنده:  snak1@live.ca