تازه های سینمای اینترنتی
بغض
نویسنده و کارگردان: رضا دُرمیشیان
فیلمبردار: تورج اصلانی
تدوین : هایده صفی یاری
بازیگران: بابک حمیدیان: باران کوثری، مهران احمدی…
ژاله و حامد، دو جوان ایرانی مهاجر در ترکیه تصمیم می گیرند با سرقت از فرش فروشی عموی حامد به هلند فرار کنند. فیلم با تداخل زمان های گذشته و حال و با دو روایت ادامه می یابد. یک روایت از روزهای آشنایی و روابط عاشقانه این دو و روایت دیگر، تصاویری از هشت ساعت زندگی آنها پس از سرقت و ماجراهای پس از آن …
جایی که محتوا قربانی روایت مدرن می شود…
سینمای ایران در دهه اخیر در کنار آثار کلاسیک و عامه پسند با موجی از سینماگرانی روبرو شد که با ساختار و روایت مدرن و متفاوت خود سینمای مستقل و متفاوتی را عرضه کردند که اگرچه بیشتر آنها کپی های دست دوم و ناشیانه ای از فیلم های آمریکایی و بعضا اروپایی بود، اما به لحاظ گوناگونی اتفاقاتی هرچند کوچک در سینمای ایران محسوب می شوند. تماشای فیلم های متفاوت با ساختارها و روایت های مدرن مانند : کوچه میدداگ، ممنتو، مالهولند درایو، ۲۱ گرم، مرثیه برای یک رویا، فیلمسازان جوان و جویای نام ایرانی را بر سر شوق آورد تا اصول سنتی و تعریف شده رایج در سینمای معاصر ایران را در هم ریخته و با ارائه آثاری که از لحاظ روایت، تدوین و فیلمبرداری و دکوپاژ دارای شیوه مدرن تری بودند به فیلم های غربی نام برده نزدیکتر شوند. سامان مقدم (کافه ستاره)، امید بنکدار و کیوان علیمحمدی(شبانه)، ابوالحسن داودی (تقاطع) و شهرام مکری (محدوده دایره) از فیلمسازانی بودند که گام هایی در این زمینه برداشتند.
اما بغض با یک مشکل اساسی روبروست. فیلمساز آنقدر دغدغه پرداختن به یک روایت مدرن به کمک فیلمبرداری عموما روی دست و تدوین به اصطلاح غیرمتعارف داشته که پرداخت قصه از لحاظ انتقال موضوع و شخصیت پردازی و منطق روایی داستان را تا حدود زیادی فراموش کرده است. اینکه با یک عنوان سبز رنگ در تیتراژ و یا اشاره به کوله پشتی سبز تصور کنیم که با یک فیلم جنبش سبزی و با فریادهای یک جوان در غربت با فیلمی معترض روبرو هستیم فرضیاتی ساده لوحانه و کلیشه ای است و در واقع بهانه ای است برای کم رنگ کردن ضعف های فیلم و فیلمساز.
در اینکه بغض یک فیلم خوب در آشفته بازار سینمای امروز ایران است شکی نیست ولی در قیاس با فیلم های خوب چند سال اخیر در رده فیلم های متوسط قرار می گیرد. فیلم در یک سوم آغازینش جذاب و از آن به بعد کش دار، کم رنگ و خسته کننده می شود و باز در سکانس های پایانی با پرداختن دوباره به ژاله و فرار و گریزش کمی جان می گیرد و در همینجاست که تیتراژ پایان فیلم ظاهر می شود.
مهاجرت، شکست، خیانت و شک بن مایه های اصلی فیلمنامه را تشکیل می دهد، اما چرایی رفتار، کنش ها و واکنش های شخصیت های اصلی در حد رد و بدل شدن چند جمله بیشتر نیست و تماشاگر را با یک خط قصه روشن اما با شخصیت ها و صحنه هایی درهم و آشفته و بی منطق روبرو می سازد. در جاهایی هم مثل سرقت از فرش فروشی و قطع ناگهانی ارتباط تلفنی بین ژاله و حامد تصنعی می شود در حالیکه به راحتی می شد در مکالمات قبلی شان این بستر را فراهم کرد تا منطق روایت و حس تعلیق برای تماشاگر ملموس تر باشد.
بغض به لحاظ تکنیک و فرم، نوع تدوین و فیلمبرداری اثری آوانگارد در سینمای ایران به حساب آمده و همانطور که اشاره کردم از لحاظ زیبایی شناسی فیلمی قابل تامل است، اما این عناصر آنچنان که باید و شاید در خدمت انتقال حس و همدلی به تماشاگر قرار نگرفته و فیلمی نیست که شخصا هوس دوباره دیدن آن را داشته باشم مگر اینکه از لحاظ گره های داستانی نگاه دوباره ای به برخی سکانس ها و دیالوگ ها برای اطمینان از درک درست روابط آدم های قصه داشته باشم.
بغض به یکی از پدیده های فروش در سینمای خانگی سال ۱۳۹۲ در ایران تبدیل شد. فیلم اگرچه در جشنواره فجر مورد توجه منتقدان قرار گرفت اما از بخش داوری کنار گذاشته شد. و البته در جشن خانه منتقدان به عنوان بهترین فیلم، بازیگر زن و تدوین جوایزی دریافت کرد. این فیلم در چند فستیوال بین المللی از جمله جشنواره مونترال نیز در سال گذشته شرکت داشت.
* عارف محمدی فارغ التحصیل ادبیات فارسی و سینما از ایران و مددکاری اجتماعی از کالج جورج براون در کانادا است . به عنوان منقد فیلم با رسانه های ایرانی چون شهروند و رادیو زمانه همکاری داشته و بیش از ده سال است که برنامه تلویزیونی فیلم و سینما را تهیه و اجرا می کند. مستندسازی از دیگر فعالیت های او در زمینه سینماست.