یادی از میراث موسیقی اصیل ایرانی استاد، زنده یاد حسین قوامی (فاخته ای)
کامی مالکی (نوه برادر استاد حسین قوامی)
استاد حسین قوامی هنرمند نامدار موسیقی اصیل ایرانی که بیش از نیم قرن به موسیقی ایرانی خدمت کرد، از مقام والائی برخوردار است و همواره در هر کوی و برزن صدای دلنشین او شنیده می شود و صدای پر قدرتش هیچ گاه از یادها نخواهد رفت.
از ویژگی های استاد آن است که اشعار را آن چنان واضح می خواند که هر شنونده ای می تواند شعر را بفهمد، احساس کند و به آن علاقه مند شود. با قوامی به حال و هوای اشعار سعدی حافظ و مولوی نزدیک می شویم……
بعد از مصاحبه ای طولانی که در زمان حیات استاد قوامی در سال ۱۳۶۸با ایشان انجام داده بودم، حالا با فرزند بزرگ استاد، علیرضا قوامی(فریبرز) که ساکن ونکوور کاناداست در مورد زنده یاد پدرشان به گفت و گو نشسته ام، که در زیر می خوانید:
از خصوصیات اخلاقی استاد قوامی در زندگی بگویید، آرام بودند یا پر حرف؟
اکثر اوقات آرام بودند ولی چنانچه در محافل در خصوص هنر از ایشان سئوال می شد و یا نظرشان را جویا می شدند، پاسخ می دادند. زنده یاد پدرم درباره اخلاق هنرمند در مجالس عمومی و منازل دوستان بسیار تاکید داشتند که رعایت رفتار و شایستگی هنرمند حتما مورد توجه همه هنرمندان قرار گیرد.
درباره اجراهای استاد در رادیو و تلویزیون و یا در محافل خصوصی که ضبط شده اند، بگویید.
همانطور که می دانید تعداد زیادی کار رادیویی، و بعد همزمان تعداد کمی برنامه های تلویزیونی داشتند. در مورد اجراهای خصوصی تعدادی در مجالس خانوادگی و دوستانه انجام شده که توسط بعضی از دوستان یا بستگان ضبط شده که تعدادی از آنها را در اختیار ما گذاشته اند.
موسیقی را برای چه و که می خواستند؟
عقیده داشتند موسیقی خوب اول باید برای هنر و ارزش های آن به وجود بیاید، و بعد برای نسل های حال و آینده حفظ شود.
هر کدام از فرزندان استاد چه درسی از پدر آموختند؟
تواضع، متانت، سخاوت و صداقت را از پدر یاد گرفتیم.
شیرین ترین خاطره ای که از پدرتان دارید چیست؟ پدر را همیشه در منزل یا خارج از منزل چگونه می دیدید؟
در زمان کودکی با خرید یک دوچرخه مد روز و پس از خاتمه تحصیلاتم واگذاری اتومبیلشان خاطره ای شیرین برایم برجای گذاشتند. استاد اکثر اوقات چه در منزل یا خارج از آن با همه متواضع و خوش برخورد بودند.
طرز فکرشان در زندگی چطور بود؟
احترام و محبت بی دریغ به خانواده و دیگران در هر شرایطی بدون انتظار و توقعی.
در ساعاتی که تنها بودند خود را چطور سرگرم می کردند؟
با گوش دادن به بعضی از آثار هنرمندان و مراجعه به کتب شعرای قدیمی و معاصر.
بزرگترین آرزوی استاد در زندگی چه بود؟
سلامتی و همچنین موفقیت فرزندان در تحصیل و زندگی.
آیا استاد، شما و فرزندان دیگرشان را به فراگیری موسیقی تشویق می کردند؟
بیشتر علاقه داشتند ما ابتدا به تحصیل بپردازیم و بعد در صورت تمایل موسیقی را دنبال کنیم.
تاثیر شایستگی هنری استاد بر شما و دیگر فرزندان به چه صورتی تجلی می کرد؟
بدیهی است این تاثیرات که همگی از یک ارزش والای موسیقی ملی ایران سرچشمه داشته است، برای همگی ما فرزندان و حتی سایر فامیل افتخار آمیز بوده است.
نگاه استاد به مسئله تدریس موسیقی ایرانی چگونه بود؟
عقیده داشتند کار تدریس موسیقی باید به عهده افراد زبده گذاشته شود و موسیقی باید با زمان تنوع پیدا کند.
بازتاب درگذشت استاد در سال ۱۳۶۸ تا امروز که ۲۴سال از آن می گذرد چگونه بوده است؟
بعد از فوت استاد قوامی در ایران که خود شما و فامیل حضور داشتید بهتر دیدید که چه مراسم خوبی برگزار شد، چه از بیمارستان ایرانمهر تا تالار وحدت و چه از تالار وحدت به سوی امام زاده طاهر کرج و همچنین مراسم خاکسپاری و بعد هم درمسجد خانقاه صفی علیشاه….
خبر داشتم که مردم ما بسیار هنردوست و مهربانند و در آن سال عکس هایی را دیدم و همچنین فیلم مراسمی که پیکر پدرم روی دوش صدها نفر از مردم و هنرمندان خوب کشورمان حمل می شد. در اینجا لازم می دانم از تمامی زحمات آنها هم برای فیلمبرداری و هم پوشش خبری مراسم پدرم تشکر کنم.
آیا تاکنون بزرگداشتی از سوی خانواده برای استاد برگزار شده است؟از سوی مسئولان چطور؟
از سوی خانواده به دلائل مختلف امکان برگزاری بزرگداشت برای استاد وجود نداشته است ولی از طرف دوستان خانم دکتر منیر طاها شاعر مراسمی در ونکوورکانادا برگزار کردند و دوستان دیگری هم در اروپا و آمریکا مراسم بزرگداشتی در سال های گذشته برگزار کرده اند.
از سوی مسئولان دولتی و انجمن های فرهنگی مراسمی چه قبل از فوت استاد و چه بعد از آن در سطح وسیع در تالار وحدت و سالن های دیگر برگزار شده است و یک مراسم هم از سوی آقای دکتر حسین احمدی در موسسه انجمن حافظان فرهنگ و هنر ایران درآذرماه ۱۳۷۹ برگزار شد که تعداد کثیری از هنرمندان و اساتید برجسته موسیقی و سینما حضور داشتند و در این مراسم لوح تقدیر و حمایلی برای قدردانی از پدرم به آقای مسعود قریشی خواهرزاده استاد تحویل داده شد.
چند برنامه دیگر از طرف خانم زنده یاد سیاوش زندگانی برای ایشان و پدرم، از طرف دکتررضا فیاضی برای استاد همایون خرم و پدرم، ازطرف آقای داریوش میراسکندری فرزنده زنده یاد الهه، از طرف خانم فاطمه معیری برادرزاده استاد رهی معیری در منزل خانم پری زنگنه بر گزار شد.
از طرف دکتر شاهین آذری یک یادبود در سال ۱۳۶۹ در تهران و یک یادبود هم در سال۱۳۷۱ در دانمارک برگزار شد. یک برنامه هم در سال ۱۳۸۰ در بنیاد موسیقی در لندن از طرف آقای دکتر عباس یزدی نجات برگزار شد که هم ایشان راجع به پدرم صحبت کردند و هم خانم فخری نیکزاد. در سال ۱۳۶۸ یک خانم ژاپنی هم به نام هان شی یو برای جشن یازدهمین سالگرد انقلاب به تهران سفر کرده بودند به وسیله شما نزد پدرم رفت و پدرم یک کاست سرگشته را امضا کرده و به ایشان هدیه دادند. ایشان بعدا در مراسمی که هر سال در ۱۴ اردیبهشت(۴ماه می) در ژاپن در استادیومی به نام “شانگل هاشن”برگزار می شود و هنرمندان از کشورهای مختلف در این استادیوم حضور دارند از پدر من یاد کردند و همچنین دکتر مازاکشی وانشا ویلن زن معروف ژاپنی که هم ردیف یهودی منوهین است قطعه ی پری کجایی را در این مراسم نواخت که تمامی میهمانان حاضر در استادیوم تحت تاثیر قرار گرفتند. بعد از آن تصنیف پری کجایی گذاشته شد و بعد از اتمام آهنگ دکتر مازا کوشی و خانم هانشی یو خبرنگار مجله موسیقی “کاتیوجی یوشینبا” از میهمانان خواستند که به احترام استاد قوامی یک دقیقه سکوت کنند که تمامی میهمانان ایستادند و بعد از سخنرانی این دو نفر مجلس خاتمه یافت.
در خصوص آواز به چه خوانندگانی اعتقاد داشتند و تا چه حد در پختگی هنری و درخشش بعضی از خوانندگان موثر بودند؟
به نظر استاد هر خواننده ای سبکی مختص خود و همینطور علاقه مندانی دارد. ولی در بین خوانندگان قدیمی به استاد بنان، هایده، اقبال آذر، تاج اصفهانی، شجریان، الهه، قمرالملوک وزیری و خانم روح انگیز علاقمند بودند و با اساتید موسیقی هم دوستی و صمیمت خاص داشتند مانند مرتضی خان محجوبی، مهدی خالدی، علی تجویدی، جلیل شهناز، استاد بهاری، حسین تهرانی و ارسلان درگاهی(استاد”ستار). در مورد بخش دوم سِئوال شما معتقدم هر هنرمندی از شروع تا انتهای زندگی هنری از اساتید زمان خود الهام و بهره گیری می کند.
از آقای مسعود قریشی” بگویید. بارها ضمن صحبت با استاد پیش می آمد که از زبان استاد می شنیدم که پسر خواهرشان آقای مسعود قریشی در تشویق استاد برای عرضه هنرشان بسیار موثر بودند، تا چه حد اطلاع دارید که آقای مسعود قریشی در تشویق استاد در کار هنریشان نقش داشتند؟ چون خود ایشان هم در کار موسیقی بودند و هم در قسمت سرویس ارتباطات بین الملل در رادیو ایران در سالهای قدیم کار می کردند.
پدر من علاقه ویژه ای به این خواهرزاده داشتند و آقای قریشی هم علاقه خاصی به پدر من داشتند. ایشان دارای پنجه ای گرم در ویلن هستند و شاهد بودم که پدر من گاهی با ساز آقای قریشی در کمال راحتی قطعه هایی را اجرا می کردند.
آقای قریشی در سال های خدمت در رادیو با زنده یاد داوود پیرنیا مبتکر و مجری برنامه گلها در سال ۱۳۳۷ دوستی و سلام و علیک داشتند. روزی آقای پیرنیا از نسبت فامیلی پدرم با آقای قریشی مطلع می گردد و از او می خواهد استاد را با دعوت رسمی به رادیو همراهی و هدایت کند. سپس آقای قریشی پدرم را برای رساندن به استودیو گلها همراهی کرده و دست های این دو بزرگوار را در دست هم می گذارد.
در رابطه با کار آقای قریشی باید ذکرکنم که کار ایشان در رادیو شرح وظیفه مسئولان بخش ارتباطات بین المللی رادیو تهران درسالهای۱۳۳۷-۱۳۳۶ و رسیدگی به پیامها و تقاضاها و درخواست های شنوندگان رادیو بود.
استاد قوامی دو دوستدار کم سن و سال داشتند که برای دیدار نزد استاد می آمدند و علاقمند بودند نزد استاد تعلیم ببینند که البته خود من یکی از آنها را دیده بودم که در موقع تمرین واقعا صدای رسا و قوی داشت و آهنگ پری کجایی استاد را با تمام قدرتش می خواند. شما اسم هایشان را به یاد می آورید؟
بله یکی مزدا انصاری و یکی دیگر پژمان پورزند بودند که برای دیدار و کسب فیض نزد پدرم می آمدند تا کمی هم تمرین صدا انجام دهند.
آیا خبری از این دو نفر دارید؟
مزدا انصاری تا جایی که شنیدم آهنگساز است و پیانو می نوازد ولی در رابطه با پژمان پورزند خیر نمی دانم در حال حاضر مشغول به ادامه کار هنری ست و یا کار دیگری انجام می دهد….
شاگردان شاخص استاد چه کسانی بودهاند؟
به مفهوم کلاسیک پدرم شاگرد نداشت ولی مطمئن هستم در کار هنری بعضی از هنرمندان اثر زیادی داشته است و به طور کل من عقیده دارم الهام گیری بخشی از زندگی هنری هر هنرمند است.
با استادانی چون استاد خرم و استاد جلیل شهناز تا چه اندازه دوستی داشتند و تا چه اندازه با یکدیگر صمیمی بودند و نشست و برخاست می کردند؟
استاد قوامی تقریبا با تمام اساتید برجسته دوستی و ارتباط داشتند و با مرحوم استاد خرم و مرحوم استاد جلیل هم بسیار نزدیک بودند وصمیمت خاصی داشتند. خدا هر دوی این عزیزان از دست رفته را رحمت کند…..
آیا می دانید تا به حال چند نفر آهنگهای پدر را بازخوانی کرده اند؟
تا جائی که من به یاد دارم تصنیف پری کجایی را آقای هوشمند عقیلی و زنده یاد خانم الهه وآقای محمد اصفهانی خوانده اند و خود شما هم خوانده اید و ریتم آهنگ را کمی عوض کرده و خوانده اید و یکی دیگر از تصنیف های پدرم که شب جدایی نام دارد را همایون شجریان پسر استاد شجریان خوانده اند.
آیا خانواده استاد تاکنون آلبومی از آثار ایشان را جمعآوری و منتشرکردهاند؟
قبل از سال ۵۷ به علت شرایط اقتصادی هر چند که کپی رایت به مفهوم واقعی وجود نداشت ولی هنرمندان در مقابل یکدیگر بسیار انعطاف پذیر بودند و اگر پدر من مایل بود آلبومی را تکثیر کند فکر می کنم مشکلی نبود.
ولی پدر به دلائل مختلف این کار را نکرد. بعد از سال ۵۷ شرایط تغییر کرد و تکثیر آثار وضعیت کاملا متفاوتی پیدا کرد ولی استاد قبل از فوت اثر جدیدی را در استودیو ضبط کردند که به بازار عرضه شد. بعد از فوت استاد، ما فرزندان به علت اقامت در خارج از کشور و درگیر کار بودن قادر به تکثیر آثار استاد نبودیم و بخصوص برای تکثیر یک اثر که استاد فقط یک سهم از آن داشتند و حقوق سایر هنرمندان در آن اثر بایستی حفظ می شد یک پروسه وقت گیر و پر دردسر بود که از توان ما خارج بود.
آیا اطلاع دارید که قبل از انقلاب یا بعد از آن افرادی یا موسساتی آلبوم های استاد قوامی را بدون اجازه از استاد یا شما تکثیر کرده باشند؟
طبق قانون مصوبه ای که سالها قبل از انقلاب به اجرا گذارده شده بود و در سالهای ۷۲ هم هنوز معتبر و قابل اجرا بود و آن را در یکی از کتابخانه های ملی موفق شدم پیدا کنم می گوید هر اثری که در مقابل دستمزد در اختیار رادیو و یا تلویزیون قرار گرفته باشد بعد از سی سال از تاریخ واگذاری متعلق به تولید کنندگان آن اثر می گردد.
متاسفانه در زمانی که از تولید آثار پدر من بیش از سی سال گذشته بود صدا و سیما با این که توجه آنها را به این مورد جلب کرده بودم از آثار پدر من در رسانه ها استفاده می کردند و حتی آثار پدرم را توسط موسسه فرهنگی سروش تکثیر و به فروش رسانده و از این بابت هیچ حق و حقوقی تاکنون برای بازماندگان استاد قوامی در نظر گرفته نشده است. در مورد افراد متفرقه باید بگویم بله ولی تعقیب آنها به طور قانونی نهایتا به جائی نمی رسید وهنوز هم معتقدم کار بیهوده ای ست تا زمانی که قانون کپی رایت یا حق تکثیر به معنای واقعی توسط دولت تصویب و به مرحله اجرا گذارده شود.
از کتابهایی که در پیوند با استاد قوامی نوشته شده اطلاعی دارید؟
درباره بیوگرافی استاد و تعدادی از هنرمندان برجسته کتابی تحت عنوان”چهره های موسیقی ایران” توسط آقای شاپور بهروزی در سال ها قبل تالیف شده و فکر کنم چند مورد تالیفات دیگر هم بوده، ولی متاسفانه اطلاع دقیق ندارم.
در مجموع فرزندان برای گرامیداشت نام و صدای پدر چه کار کردهاند؟
فرزندان استاد بخصوص من در طول سالهای گذشته تاکنون برای زنده نگاهداشتن اسم استاد و بخصوص آشنائی هنرمندان جوان با سجایای اخلاقی استاد که بخش مهمی از زندگی هنری می باشد ازهر گونه همکاری با رسانه های اجتماعی چه به صورت بیوگرافی و چه به صورت عکس های کمیاب و چه نظر شخصی و یا اطلاعات مفید دریغ نکرده و امیدوارم بتوانم در آینده هم کاری در این جهت را انجام دهم.
آیا مادر و فرزندان هیچ کدام در عرصه موسیقی بودهاند؟
همه فرزندان استاد علاقه بسیار زیادی به موسیقی داشته اند و دارند ولی متاسفانه به عرصه موسیقی وارد نشده ایم.
آیا به یاد می آورید در زمان بچگی در مجالس خصوصی یا در زمانی که استاد ضبط برنامه داشتند همراه ایشان بوده باشید و از نزدیک شاهد برنامه های زنده پدر باشید؟
بله، به یاد می آورم در زمانی که شاید شش یا هفت سال داشتم در یک برنامه پخش زنده رادیوئی در استودیو قدیمی رادیو ایران که در نزدیکی سید خندان بود همراه پدرم حضور داشتم و چون در آن زمان بیشتر برنامه ها بطور مستقیم پخش می شد پدرم از من خواستند که بدون هیچگونه صدائی در گوشه ای بنشینم و تصور کنید در آن سن وسال برای من چقدر سخت بود که سکوت مطلق کنم. در مجالس خصوصی هم در زمانی که نوجوان بودم گاهی پدرم مرا به همراه خودشان می بردند.
خانواده پدر استاد چه اندازه از استاد قوامی حمایت میکردند؟
پدر و مادر استاد با وضعیت و جو موسیقی در آن زمان به تشویق پدرم علاقه ای نشان ندادند و فقط خود استاد به علت علاقه وافر به موسیقی قدم به جلو گذارد و با جدیت هنر را دنبال کرد.
در مورد مادرتان خانم حشمت الملوک مشیری صحبتی بکنید؟
مادرم از زمانی که به یاد دارم مادری فداکار و علاقمند به استاد و فرزندان بود و تا آخرین روزهای زندگی از هرگونه محبت و خدمتی برای ما دریغ نکرد و بخصوص در آخرین روزهای زندگی پدرم دست تنها با همه مشکلات موجود از ایشان پرستاری و نگهداری کردند و خودشان هم در تیرماه ۸۹ در کالیفرنیا به رحمت ایزدی پیوستند.
موردی که بد نیست در اینجا بگویم این است که از مرحوم مادرم شنیدم که شعر سرگشته یا ای پری کجائی از استاد هوشنگ ابتهاج بیشتر به خاطر گویا بودن احساسات درونی پدرم به مادرم مورد استقبال پدرم برای اجرا در این آهنگ قرار گرفت و به همین دلیل این آلبوم برای من زیبا و خاطره انگیز است.
از آخرین روزهای زندگی استاد بگویید، آیا علاقه مندان استاد به ایشان سر می زدند؟ اسم های آنها را به خاطر دارید؟
بله اما متاسفانه من در آن زمان در ایران نبودم ولی به وسیله تلفن به من می گفتند که اشخاص بسیار زیادی مرتبا با مادرم و استاد در تماس بودند و یا سر می زدند تا در صورت نیاز به هرگونه کمکی مادرم را یاری دهند و تا آنجایی که به یاد می آورم آقای شهرام ناظری، مرحوم گلشن ابراهیمی، آقای سر کشیک و آقای حسین مصاحبی که همیشه و بیش از همه به پدر من محبت کردند، و مادر شما و خود شما که هرروز پیش پدر مادر و برادرم بودید و هر سه آنها به شما علاقه زیاد داشتند.