در روز کریسمسی که گذشت، عمرفاروق عبدالمطلب، فرزند تحصیل‌کرده‌ی سرمایه‌داری نیجریه‌ای، مسافر پرواز۲۵۳ نورث‌وست از آمستردام، در فرودگاه دیترویت 

 

شهروند ۱۲۶۳ ـ پنجشنبه ۷ ژانویه ۲۰۱۰


 

در روز کریسمسی که گذشت، عمرفاروق عبدالمطلب، فرزند تحصیلکردهی سرمایهداری نیجریهای، مسافر پرواز۲۵۳ نورثوست از آمستردام، در فرودگاه دیترویت بهخاطر حمل بمب و هدفی تروریستی دستگیر شد. مقامات امنیتی آمریکا مدعیاند که او با بخشی از گروه القاعدهی یمنی ارتباط داشته و این گروه نیز تایید میکنند که هدف او انفجار هواپیما و اجرای برنامهای تروریستی بوده است. بنابه گزارش امی گودمن، مجری برنامهی Democracy Now، گویا پدر عمرفاروق در تاریخ ۱۹ نوامبر به سفارت آمریکا در"ابوجا" مراجعه کرده و مقامات آمریکایی را از تفکر افراطی- تروریستی پسرش آگاه نموده است، اما ماموران امنیتی آمریکا نسبت به این قضیه هیچگونه واکنشی نشان ندادهاند!

پس از دستگیری عبدالمطلب، باراک اوباما در سخنرانی تندوتیزی مسئولان امنیتی کشورش را مقصر دانست و مدعی شد که کاستی در خبررسانی و کوتاهی در ارزیابی امنیت کشور راه را برای عملیات بمبگذاری نافرجام هفتهی پیش هموار کرده است.

اکنون مردم آمریکا که تا دیروز نمیدانستند در نقشهی جغرافیای جهان کشوری هم بهنام یمن داریم، رفتهرفته با این نام آشنا میشوند. یمن فقیرترین کشور عربی است و بهقول پاتریک کُبرن، گزارشگر روزنامه ایندیپندنت، "یمن، افغانستان دنیای عرب است." این کشور بیش از دو دهه است که از بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی رنج میبرد. نیمی از مردم آن با درآمدی کمتر از ۲ دلار در روز زندگی میکنند و زمانیکه این کشور در جنگ اول خلیج فارس از جبههی متحد آمریکا- عربستان علیه صدام حسین حمایت نکرد، عربستان در پاسخ به این سرپیچی یکمیلیون کارگر یمنی را از کشورش بیرون راند. در شمال این سرزمین شیعیان حوتی و در جنوب آن گروههای مسلح همواره با دولت مرکزی سر جنگ داشتهاند. وجود اعضای القاعده در این منطقه انکارناپذیر است، اما دولت مرکزی که اکنون با تجربهی سالها جنگ داخلی به دولتی فرومانده ((Failed State بدل شده، بر آن است که با بزرگنمایی آن از کمکهای آمریکا و انگلستان بهره گیرد و ناراضیهای شمال و جنوب را سرکوب کند. از سوی دیگر دست به دامن قدرتهای بزرگ میشود تا توان و موقعیتش را در کشور تثبیت نماید. آشکار است که دولتهای امپریالیستی هم هدفهای خود را دنبال میکنند و در پی گسترش جبههی «جنگ با ترور» در کشورهای دیگر خاورمیانه و شعلهور کردن هرچه بیشتر آتش جنگاند.

کوشندههای سیاسی در یمن و منطقه بر این باورند که مردم یمن به کمکهای اقتصادی و رفاه اجتماعی نیاز دارند، نه ارسال نیروهای نظامی و گشودن منطقهی جدیدی برای بازپروری اسلامگرایی افراطی. آنها میگویند جوانهای یمنی از فقر و بیکاری جذب گروههای افراطی تروریستی میشوند. حتا پارهای معتقدند که واقعهی روز کریسمس در فرودگاه دیترویت بازتاب حملهی ماه گذشتهی آمریکا به پایگاههای القاعده بود که در پی آن بیش از ۴۰ زن و کودک بیگناه کشته شدند. گویا دولت اوباما سیاست جنگافروزانهاش در افغانستان و سومالی را اکنون در یمن تکرار میکند. سیاستی که ادامهی دکترین دولت بوش است و جز به سمت افزایش اسلامگرایی افراطی ره به جایی ندارد.

به گفتهی مایکل هورتون، گزارشگر آزاد از صنعا، "تاریخچهی طولانی جنگ یمن با نیروهای خارجی به دوران امپراتوری روم برمیگردد. این سرزمین بستر مناسبی برای جنگهای نامنظم است و اگر آمریکا آنقدر دیوانه است که به این جبهه وارد شده، آگاه باشد که جنگ افغانستان در برابر این جنگ به مجلس بزمی شبیه خواهد بود."

 

گفتنی است که از پی اتفاق روز کریسمس دولت اوباما شهروندان ۱۴ کشور افغانستان، الجزایر، کوبا، لبنان، لیبی، عراق، ایران، نیجریه، کره شمالی، پاکستان، عربستان سعودی، سومالی، سوریه و یمن را شایسته تنبیه دانست و اعلام کرد که این شهروندان هنگام ورود به خاک آمریکا مورد بازرسی شدید بدنی و بررسی کامل قرار خواهند گرفت. کشورهای کانادا، انگلستان و هلند نیز جداگانه اقدامی مشابه اقدام دولت آمریکا را برای اتباع این کشورها ناگزیر دانستند. (ناگفته نماند که در پارلمان اروپا گروهی آن را تجاوز به زندگی خصوصی مسافران میدانند.) در پاسخ به این برنامهی دولت آمریکا، جامعهی عربهای مقیم آمریکا و بسیاری از کوشندگان حقوق بشر واکنش دولت باراک حسین اوباما را نمونهی بارز تبعیض نژادی- ملی این جامعهی مدعی دمکراسی و آزادی میدانند. نتیجهای که از این بابت بهدست میآید تحقیر و اذیت بیشتر شهروندان جهان هنگام ورود به فرودگاههای کشورهای غربی و فشار بیشتر بر مهاجران و تفتیش آنهاست که بهنوبهی خود تهدید جدی دمکراسی است.

اینهمه زمانی اتفاق میافتد که مردم سرفراز ایران با مبارزه ضدخشونت و صلحآمیزشان برای رسیدن به خواستههای مردمی و دمکراتیک با دلیری هرچه تمامتر موجب شگفتی و تحسین افکار عمومی جهان شدهاند. بنابراین بسیار ناعادلانه و نژادپرستانه است که اینچنین مورد تحقیر قوانین کشورهای غربی قرار گیرند. همهی آنچه غرب از "تروریسم ایران" به عنوان سند دارد، نمونههای تروریسم دولتیای است که در گذشته رخ داده و به مردم ایران ربطی ندارد. طنز قضیه آن است که همان نمایندگان دولت ایران بیهیچ مشکلی و با تشریفات رسمی وارد کشورهای غربی میشوند و فرزندانشان هم در این ساحل امن، بیدغدغه به تحصیل و البته تجارت مشغولاند و همهی این فشارها و تحقیرها به کسانی وارد میشود که رییسجمهور آمریکا و مقامهای کاخ سفید مدعی «حمایت از مبارزاتشان برای رسیدن به دمکراسی»اند(!) در اینجا لازم است کوشندههای ایرانی مقیم غرب اعتراضشدیدشان را نسبت به این عملکرد دولتهای غربی به گوش نمایندگان و مسئولان برسانند.

نکتهی دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که این حادثه و پیامد آن درس بزرگی است برای آندسته از مدعیان سیاسی که برای جنبش کنونی از طریق رسانههای غربی شعارهای نژادپرستانه صادر میکنند. حقیقت آن است که سرنوشت مردم ایران، لبنان، فلسطین و همهی کشورهای جهان سوم بههم گره خورده است و این گره را نه خمینی زده و نه احمدینژاد، نه حسن نصرالله و نه خالد مشعل، نه انقلاب بهمن و نه حادثهی یازده سپتامبر، بلکه از قرنها پیش، از ابتدای پیدایش امپریالیسم، استعمار برای دستیابی به سود بالاتر و چپاول بیشتر ثروتهای مردم جهان بر سرنوشت همهی ما زده است. ما با جدا دانستن سرنوشتمان از سرنوشت مردم سرزمینهای زیر ستم و احتمالا عملکردهای شووینیستی و ضدعرب هیچ اعتباری نزد اربابان دنیا بهدست نمیآوریم. اقدام اخیر دولت آمریکا و چند کشور دنبالهرو آن در مورد شهروندان ۱۴ کشور جهان زندهترین گواه این ادعاست. 

 

* اکرم پدرام نیا، نویسنده، مترجم، پژوهشگر و پزشک ایرانی ساکن تورنتو ـ کانادا  و از همکاران تحریریه ی شهروند است.