دولت دروغ و دغل احمدی نژاد و رهبر و سپاه و بسیج و لباس شخصی ها همه ی زورشان را زدند تا به دنیا نشان دهند 

 شهروند ۱۲۶۹ ـ پنجشنبه ۱۸ فوریه ۲۰۱۰


 

دولت دروغ و دغل احمدی نژاد و رهبر و سپاه و بسیج و لباس شخصی ها همه ی زورشان را زدند تا به دنیا نشان دهند که همچنان از حمایت مردمی بهره دارند. صف های صدها اتوبوسی که از اطراف و اکناف تهران و شهرستانها آدم آورد و فشارهایی که عوامل رژیم در ادارات و مدارس و مراکز نظامی و غیرنظامی آوردند، همه سناریویی بود که آدمهای به زور به صحنه کشیده را طرفداران خود نشان دهند.

چیزی که رژیم جور و ستم از آن بی خبر است این است که همه ی دیکتاتورها به هنگام از دست دادن حمایت مردمی با نشان دادن نمایش این حمایت و سوءاستفاده از امکانات ملی در طول تاریخ کوشیده اند برای خود تن پوش مقبولیت بدوزند. این را هم هیتلر، هم موسولینی، هم فرانکو، و هم همین اواخر پینوشه امتحان کردند و همه سرانجام دانستند که بازی نمایش حمایت مردمی هنگام که مردم از دل و جان از حکومتی جدا شده باشند، تنها حسنش فریبکاری بیشتر برای ادعای مردمی بودن است و بس. در ۲۲ بهمن هم رژیم یک بار دیگر سر خود کلاه نهاد تا به سیره ی ستمکاری صورت حمایت مردمی بدهد. حقیقت اما آن است که حکومت که هزاران نیروی انتظامی و نظامی و لباس شخصی را در جای جای شهر جا داده بود، بیشتر از آنکه نشان دهد پشتیبانی مردمی دارد نشان داد که از مردم و حضورشان در هراس است. ۲۲ بهمن نشان داد که حکومت با همه ی شگردهای آدم جمع کنی و نمایش دهی بیش از پیش دانست که پایگاه مردمی ندارد. اگر دولت احمدی نژاد و رهبر و سپاه و بسیج و مزدوران او راست می گویند، به مردم مخالف رژیم این حق را بدهند که یک روز بدون حضور نیروهای آدمکش و قمه کش و متجاوز به خیابانها بیایند و ،حتی در سکوت، به جهان نشان دهند که پایگاه مردمی جمهوری اسلامی با همه ی این ادعاها به واقع چگونه پایگاهی است.


 

وقتی با جوانان در ایران حرف می زنیم از آنها می شنویم که حکومت حتی از راه رفتن عادی جوانان در خیابانها هم در هراس است. آنها می گویند ماموران رژیم به بهانه های بیهوده جلوی آنان را می گیرند و برای راه رفتن های عادی آنان در خیابانها مزاحمت ایجاد می کنند. حکومتی که سالهاست با زور نیروی انتظامی بر خیابانها حکمرانی می کند و در خصوصی ترین امور زندگی مردم دخالت و مزاحمت ایجاد می کند، و سی سال است که جامعه را با دروغ و ریا و تسلیم به زور به سود خودش بزک کرده است، به درستی می داند ــ و اگر نمی داند لیاقت ادعای حاکم بودن را ندارد ــ که مردم در همه ی این سالهای ستمکاری دینی در خانه و خلوت، زندگی و نگاه و نظر دیگری داشته اند و در برابر زور حکومتی ظاهر و تظاهر دیگری، زنان ایران سی سال است که به محض ورود به خانه روسری اجباری رژیم را به گوشه ای پرت کرده و با نفرت از این دخالت دینی و حکومتی در امر شخصی زندگی خود یاد کرده اند.

در زیر چادرها و مانتوهای اجباری حکومتی، زنان ایران آرایش و لباس مورد سلیقه ی خود را در تقابل با زورگویی رژیم داشته اند و مجالس و جشن های مردم در همه ی این سالها به هیچیک از ادعاهای رژیم شباهت نداشته است.

در عرصه ها و صحنه های دیگر زندگی هم همین بوده است. آموزگاران کتاب هایی را درس داده اند که خود باور نداشته اند و دانش آموزان کتاب هایی را خوانده اند که مورد تمسخرشان بوده است.

در عرصه ی هنرها و ادبیات هم رژیم همه زورش را زده است که حتی در اتاق خواب هنرپیشگان چارقدهای خودش را تحمیل کند و یا در رمان های عاشقانه معاشقه ممنوع بماند، و گمان کرده است مردمی که در زندگی عادی خویش پیرو هیچیک از این تحمیل ها نیستند، تن به باور این بازی بلیهانه می دهند.

این همه جامعه ای با اکثریتی بزرگ به وجود آورده است که در ذات خود مخالف جمهوری اسلامی است. هر عمل ممنوع اخلاقی در سایه ی جمهوری اسلامی دلبستگی اصلی جوانان شده است و دیگر از این منظر خط قرمزی نبوده که رژیم با ندانم کاری های کورمسلکانه ی خود بر جامعه حکمفرما نکرده است. در جامعه ای با ابعادی چنان در برابر و متضاد با ادعاهای حکومتی، رژیم با هیچ نمایشی نخواهد توانست این لشکر بزرگ مخالف خود را قانع کند که همچنان به جمهور جور و ستم خویش ادامه دهد. برای همین است که در ۲۲ بهمن نمایش خیابانی حکومت نتوانست نه ایرانیان و نه جهانیان را قانع کند که برگ به سود رژیم برگشته باشد. این را جامعه ی جوان و پرتوان ایران به حکومت جمهوری اسلامی نشان خواهد داد و آقایان انگشت به دهان خواهند ماند که چه ساده لوحانه باور کرده اند که از حمایت مردمی برخوردارند.