به خلاف بیشتر برنامه های حکومت آخوندی که کند و لاک پشت وار است و سرانجام هم به نتیجه ای نمی رسد، “نرمش قهرمانانه” در زمانی کمتر از ۱۰ روز با حضور شیخ حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل سبز شد، رویید، شکوفه کرد، گل داد و به بار نشست. این عبارت بی معنا و متناقض چنان انبوهی از تعبیر و تفسیرهای بی معنا و متناقض تر تولید کرد که بی گمان اگر یک مسابقه بین المللی یاوه گویی برگزار می شد مقام اول آن ـ مانند تلفات تصادفات جاده ای، نرخ تورم، شمار معتادان و… ـ نصیب میهن بخت برگشته ما می شد.
برای آگاهی از ثمر “نرمش قهرمانانه” باید شکیبایی پیشه کرد و دستکم منتظر نتیجه کنفرانس ژنو ۲ – که قرار است تکلیف بشار اسد جنایتکار درآن روشن شود ـ ماند. از این که بگذریم، مهم ترین دستاوردی که می توان برای سفر رییس جمهوری حکومت آخوندی به نیویورک برشمرد شکستن تابوی مذاکره با امریکا بود. او همانطور که از موضع رییس جمهوری پیشین درباره هولوکاست عقب نشینی کرد و موضعی کاملا معکوس در پیش گرفت، مسئله برقراری رابطه با امریکا که چندسال پیش مقام معظم رهبری هواداران آن را “بی غیرت و ناآشنا با الفبای سیاست” خوانده بود را نیز عملا نفی کرد و عملا نشان داد که چگونه خودکرده های بی تدبیر می توانند “بی غیرتی و نا آشنایی با الفبای سیاست” را مانند جام زهر به مقام با عظمتی مانند رهبر حکیم و فرزانه انقلاب بنوشانند.
برای کسانی که از سهل الوصول بودن و به بار نشستن سریع “نرمش قهرمانانه” به وجد آمده و ذوق زده شده اند، دستیابی به نتیجه ای ملموس یعنی لغو یا دستکم کاهش تحریم های فلج کننده نیازمند شکیبایی و بردباری بسیار است. از یاد نباید برد که پس از گذشت ۲۲ سال از جنگ اول خلیج فارس و بیش از ۱۰ سال از اشغال نظامی عراق توسط امریکا، هنوز برخی از موارد تحریم های عراق لغو نشده اند. بنابراین، خوشباوری و ساده اندیشی محض است که تصور شود با اعلام آمادگی شیخ حسن روحانی برای مذاکره و تاکید بر داشتن “اختیارات کامل”، طرف های مربوطه ذوق زده می شوند و تحریم ها را لغو می کنند. اتفاقا کاملا برعکس، به همان اندازه ای که حکومت آخوندی بر اثر تنگنای تحریم ها شتاب دارد تا با ترفند “نرمش قهرمانانه” امریکا و دیگر کشورهای غربی را به لغو یا کاهش تحریم ها وادارد، نفع و کسب امتیاز طرف مقابل در وقت کشی یا دست بالا لغو مرحله ای و قطره چکانی تحریم هاست و دراین کار ابدا شتاب نخواهد داشت.
این نداشتن شتاب و تمایل به وقت کشی را به خوبی می توان در بخشی از سخنرانی باراک اوباما درمجمع عمومی سازمان ملل یافت که می گوید: «حرف های رژیم تهران باید با عمل تأیید شود». اوباما به خوبی می داند که اثبات حرف با عمل از سوی حکومت آخوندی ـ اگر نه غیرممکن ـ، چه کار زمان بر و دشواری است و بااین گفته در واقع سنگ بزرگی جلوی حریف می اندازد. لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه همین حرف را با وضوح و شفافیت بیشتر می زند: «رژیم تهران می تواند بگوید ما درباره راهکاری در سوریه توافق کردیم تا شما درباره تسلیحات هسته ای کوتاه بیایید. نه، این دو موضوع متفاوت هستند».
عیار نرمش در سخنان باراک اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل، اگرچه چندان بالا نبود و نشان می داد که او به رغم خصلت تزلزل و عدم قاطعیت خود، در این مورد خاص از برتری کارت هایش آگاهی دارد، اما مورد پسند سیاستمداران و به ویژه نشریات امریکایی قرار نگرفت. نشریه معتبر و پرنفوذ “واشنگتن پست” با لحنی سرزنش آمیز نوشت: «سخنرانی رییس جمهوری اوباما در مجمع عمومی، یک سخنرانی ضعیف بود». نشریه “فارین پالیسی” از این هم فراتر رفت و در تیتر نقد بر سخنرانی اوباما نوشت: «اوباما خطاب به جهان: اخبار بد. امپراتوری امریکا مرده است»! همین نشریه در بخشی از مقاله خود نوشت: «آیا عقب نشینی امریکا از به دوش کشیدن بار رهبری جهان، پیامی نیست که دولت اوباما از همان آغاز اعلام کرده بود؟».
با توجه به آرایش نیروهای سیاسی در امریکا، نفوذ لابی یهودیان و اکثریت جمهوری خواهان در مجلس نمایندگان، تردیدی نیست که حتی به فرض داشتن صداقت و حسن نیت، دست باراک اوباما در اجرای نرمش، حتی از دست شیخ حسن روحانی نیز بسته تر است و به زودی باید برای تبیین مواضعش سر تاس بنشیند.
کوتاه سخن، نشست مجمع عمومی سازمان ملل، به رغم امیدهایی که به آن بسته شده بود، با سامان دادن به پرونده هسته ای و به ویژه بخش مورد علاقه حکومت آخوندی که لغو یا کاهش قابل ملاحظه تحریم های کمرشکن است فاصله بسیار دارد و نخورده نباید شکر کرد!
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.
Shahbaznakhai8@gmail.com