مرکز اسناد حقوق بشر ایران
فعالان زن ایرانی طی سال های اخیر تغییرات سیاسی ایران، متحمل سخت ترین و ناعادلانه ترین تبعیض ها بوده اند. علیرغم حضور پررنگ آنان در انقلاب ۵۷ ایران، به امید به دست آوردن حقوق برابر و حق مشارکت بیشتر در امور سیاسی و اجتماعی کشور، این قشر از جامعه در روزهای نخستین فعالیت خود پس از انقلاب، متحمل مصائب زیادی شد. شاید نقطه عطف آن را بتوان در ۸ مارس (۱۷ اسفند) سال ۵۷ دید که زنان در اعتراض به فرمان آیت الله خمینی مبنی بر لغو قانون حمایت از خانواده و اجباری شدن حجاب دست به راهپیمایی اعتراضی زدند. اگر چه سرکوب ها و تهدیدها آنان را از دستیابی به خواسته های اساسی شان بازداشت، لیکن آنان از مبارزه در این راه دست بر نداشتند. این داستانی است که از مشروطه تاکنون ادامه داشته است.
در این میان زنان در اقوام و اقلیت های مذهبی شاهد فشارها و تهدیدهای مضاعفی بر خود بودند.
فعالان زن کرد از دو جنبه در تنگنا بودند. هرگونه فعالیت مدنی و حقوق بشر آنان در راستای برابریهای اجتماعی و فردی، از جنبه امنیتی و جدایی طلبانه نیز از سوی نظام جمهوری اسلامی برشمرده می شد. در این میان اما، زنانی بودند که نه تنها حاضر به پذیرش خفقان موجود نبودند، بلکه با اعتقاد به آنچه که از آن به عنوان جنبش زنان یاد می کنند، تمام اهتمام خود را به کار بستند تا ضمن دست یابی به برابری های اجتماعی، حکومت را به اجرای اصول وامانده قانون اساسی از جمله اصول ۱۵، ۱۹و ۲۱ ترغیب نمایند.
زینب بایزیدی از جمله این افراد است که نام فعال حقوق زنان کرد و کودکان را با خود یدک می کشد و در این مسیر مجبور به پرداخت هزینه های زیادی شده است. او که به تازگی دوران حبس ۱۶۲۲ روزه خود را به پایان برده است، در اولین مصاحبه خود پس از آزادی از زندان، به مرکز اسناد حقوق بشر ایران درباره دستگیری های متعددش، بازجویی و زندان و نیز تبعید به زندان مراغه توضیحاتی را ارائه داده است.
در این شهادتنامه او به جزئیات دقیقی از شرایط بهداشتی زندان، رفتارهای جنسی بازجویان در هنگام بازجویی، خودکشی زندانیان، شرایط کودکان و وضعیت سلامت آنان، سوء استفاده های جنسی از زندانیان زن و نیز خشونت در زندان و دیگر شرایط سخن گفته است.
در رابطه با سوءاستفاده جنسی زندانیان زن توسط کارمندان دستگاه قضایی جمهوری اسلامی خانم بایزیدی گفته است که «من در این چند سالی که گرفتار این قضایا بودم مسائلی را هم با چشم خودم دیدم و هم از سوی کسانی که برایشان مسئله پیش آمده بود شنیدم. یکی از این مسائل سوءاستفاده های جنسی بود، البته نه در داخل زندان که در خارج زندان بارها و بارها اتّفاق افتاده بود. یعنی خود این کسان یا به خواسته ی خود، یا با جبر و زور تسلیم شده بودند، و شاید آن را راه حلّی برای عفو یا تخفیف در مجازات یا هر مشکلی که داشتند، می دانستند. مثلاً کسانی بودند که برای این که چند روز بیشتر مرخصی بگیرند وقتی به دادگاه مراجعه می کردند آنجا یک سری سوءاستفاده هایی توسط کارکنان دادگاه از ایشان می شد. مثلاً آن کارکنانی که در رابطه با اجرای احکام بودند.»
متن کامل این شهادتنامه به همراه فایل تصویری از آن را که سایت مرکز اسناد حقوق بشر ایران منتشر کرده، در سایت مرکز اسناد حقوق بشر ببینید.