شهروند ـ فرح طاهری: دوازدهمین نشست کتاب ماه تهرانتو به سازماندهی فرشته مولوی، این بار به کتاب “در حضر” نوشته مهشید امیرشاهی اختصاص داشت. سخنران میهمان این ماه تنها یک نفر از راه دور بود به همین دلیل زمان کافی در اختیار بود تا خود فرشته مولوی هم دقایقی در این زمینه بگوید و بعدتر آن را در سایت خود به نظم تر منتشر کند.
مولوی می نویسد:
… گرایش به نوشتن سرگذشتها و روایتهای تاریخی در بیرون از چارچوب تاریخنگاری رسمی یا سنتی یا پژوهشی روز به روز بیشتر میشود و چرایش هم در گیرایی بیشتر و پرخواننده بودنشان است. این گرایش آنقدر پرزور است که گاهی به روشن نبودن مرز میان تاریخنگاری و داستانپردازی یا واقعیت و خیال یا تحلیل و تفسیر در یک کتاب یا متن مشخص میانجامد.
در حضر کتابیست که در میان ویژگیهایش من یکی را اینجا یادآور میشوم: این کتاب یا روایت یا به گفتهی خود نویسنده «رمان» با کمترین فاصلهی زمانی در بارهی انقلاب ۵۷ نوشته شده. از بخت خوش چون این نخستین روایت از انقلاب به قلم استوار یکی از چند تن پیشکسوت در میان زنان نویسندهی ایران است، در ادبیات معاصر ایران پرآوازه و پرخواننده شده.
نویسنده در مقدمه بر چاپ چهارم (۲۰۰۹) گرچه در حضر را «گفتگوبرانگیزترین» کار خود میداند و میگوید که برخی آن را «مانیفست مهشید امیرشاهی» نامیدهاند، خواهان داوری دربارهی ارزش ادبی اثر است. گمان او این است که خوانندهی «نسل جدید» برخلاف خوانندگانی که انقلاب را از سر گذراندهاند، فارغ از «حب و بغض شخصی و عقیدتی» به داوری اثر مینشینند. این گمان بیپایه نیست؛ اما این هم هست که هریک از آنهایی که خواسته-ناخواسته به «تب و لرز انقلابی» دچار شدهاند، واقعیت انقلاب را در نور رنگهایی دیده است که ناگزیر همان رنگ عینک نویسنده نبوده است.
نویسنده مثل هر نویسندهی راستینی خواهان آن است که کارش در چارچوب ادبیات داوری شود. اما انقلاب مردمی که او بهدرستی و راستی میگوید که نمیشناسدشان، چنان سایهی سنگینی بر در حضر میاندازد که خود نویسنده هم از سنگینی بار سیاست گریزی ندارد. گویا همین بارِ سیاستِ ناخواسته سوارشده بر قطار زندگی ادبیست که نویسندهای صاحبسبک و کارکشته چون او را واداشته تا در زلزلهی ناگهان انقلابی هیولاوار، هولزده دست به قلم ببرد و برای نوشتن نخستین «رمان» خود فرصت فاصله گرفتن از واقعه را به خود ندهد. شاید همین فاصله نگرفتن است که مرز میان نویسنده و راوی را مخدوش میکند و از باورپذیری و اعتماد خواننده میکاهد.
سخنران میهمان از راه دور این نشست، جمشید برزگر بود که ویدیوی سخنانش در سالن پخش شد.
برزگر ضمن منحصربه فرد خواندن رمان در حضر خانم امیرشاهی در ادبیات معاصر گفت: این رمان روایت روزهای انقلاب سال ۵۷ است. چندماهی قبل از انقلاب راوی از خارج به ایران باز می گرده و رویدادهای آن را برای خواننده بازسازی کرده است.
نگارش کتاب در سال ۱۹۸۴ به پایان رسیده و نزدیک ترین روایت داستانی ست از یک رویداد مهم سیاسی و اجتماعی . این رمان در مجموع یک رمان موضوع محور است.
برزگر در ابتدا به مضمون رمان پرداخت که به انقلاب ۵۷ اختصاص دارد و افزود: این امری ست ناگزیر که از هر زاویه ای که بخواهیم به کتاب نگاه کنیم بخش عمده ای از بحث ها متمرکز خواهد شد بر انقلاب ۵۷ و اینکه خواننده چه موضعی در قبال انقلاب ۵۷ داره و آن موضع را نسبت به کتاب هم خواهد داشت.
ویژگی که رمان در حضر را منحصربه فرد می کند، شاید ویژگی ست که نویسنده ی آن دارد که در راوی به تمام و کمال تجلی پیدا کرده است.
به گفته ی برزگر، چون در مقطع ۵۷ بخش عمده ای از جریان روشنفکری با روند حوادث همسو بود، روایتی که از آن حوادث به دست داده شده، به روایت غالب نزدیک بود. اما خانم امیرشاهی که در همان زمان هم نگاه مثبتی به تحولات و به ویژه انقلاب ۵۷ به رهبری آیت الله خمینی و جنبه ی پررنگ مذهبی آن نداشته در روایت خود این ویژگی را به خوبی منعکس کرده، بنابرین اتفاقی که افتاده این است که ما از نگاه کسی که خلاف جریان شنا می کند، روایتی را می شنویم که این باعث میشه در روایت خانم امیرشاهی نکاتی بازگو بشه که در روایت دیگران دیده نشده و مسکوت گذاشته شده. این ویژگی با گذشت زمان بیشتر برجسته خواهد شد.
سخنرانی کامل جمشید برزگر را در لینک زیر ببینید و بشنوید.
پس از اینکه تعدادی از حاضران در سالن نگاه خود را به کتاب بیان داشتند، در پایان جلسه کلیپ ویدیویی کوتاهی که مربوط به بیست سال پیش بود از خانم مهشید امیرشاهی در مورد برخورد خوانندگان با کتابش پخش شد.
سیزدهمین جلسه کتاب ماه تهرانتو، جمعه ۲۹ نوامبر ساعت ۷ شب در مرکز امور شهری نورت یورک شماره ۵۱۰۰ خیابان یانگ برگزار می شود. در این جلسه حسین رئیسی به بررسی کتاب”بخارای من ایل من”، نوشته ی محمد بهمن بیگی می پردازد.