نمی دانم شما هم این حس و حال مرا دارید یا نه؟ حس ایرانی خرافی خوف صفت من می گوید که بسیاری از ما ایرانی ها نسبت به سالی که نیمی اش برایمان سرشار حس های خوب و خوش آیند بود، و به یاد جایزه و تشویق و تعریف و تمجید برای گرفتن این عدد میمونِ بیست بود، در همان حال نمی توانستیم ترس و تردیدمان را از نیمه دیگر عدد این سال نادیده گیریم. ۱۳ برای ما ایرانیان عدد خوش یمنی نیست. سیزدهمین روز نوروزمان را از خانه و شهر و خیابان به دشت و بیابان می رویم زیرا فکر می کنیم زیر سقف بودن در این روز کار آدم عاقل نخواهد بود. و این در حالی ست که برای ایتالیایی ها ۱۳ عدد خوش یمنی ست و جغد مظهر خوش خبری و خوشبختی! به راستی که ما انسان ها چقدر متفاوت و پیچیده و زیباییم.
به هر حال سال نیمه ۱۳ نیمه ۲۰ رفت و این خبر خوشی برای ایرانی های گریزان از ۱۳ است.
در همین حال این سال نه برای ایران و نه برای کانادا دو کشوری که برای ما در میان کشورهای دیگر جهان پر اهمیت تر هستند، سال چندان خوشی نبود.
برای ایران سرزمین مادری ما حتی بدتر هم بود. هر چند رفتن احمدی نژاد خوش خبری می توانست باشد، و ایرانی ها امیدوار شده بودند که کمتر در جهان مورد تمسخر خاص و عام برای کردار و گفتار دور از شأن و شایستگی مقام های سیاسی مانند او قرار گیرند، اما انگار اوضاع سیاسی و اعدام ها و امیدها پایان تحریم ها و دیدن چهره ی تازه ای از حکومت ایران که احترام جهان و جهانیان را به همراه داشته باشد، همچنان به آرزو بیشتر شبیه است، و انگار همچنان در بند نحسی ۱۳ سالی ست که سپری شد. با این تفاصیل از دی که گذشت نمی خواهیم یاد کنیم و از فردا که نیامده فریاد.
به نظر می آید سال ۲۰۱۴ سال خوبی باشد. سال خوش خبری و خوش یمنی. خبرهای خوب اقتصادی برای کانادا در راه است و امید می رود که سایه ی سنگین تحریم های بیشتر از این از سر مردم ایران دور شود، تا از بی دارویی و بسیاری “بی” های دیگر در امان بمانند.
امید که توفان ها و باران ها و سیل های بسیاری که مردمان گوشه گوشه ی این جهان به آن گرفتار شدند که نشان از بی عنایتی سیاستمداران نامسئول دنیا نسبت به محیط زیست است و نیز ناآگاهی ما مردمان که در آزار و اذیت محیط زیست نه علیه حکومت ها که همگام با آنان پیش می رویم، در سال نو تکرار نشود و سیاستمداران دنیا با وضع قوانین مترقی از آلوده شدن مادرمان زمین جلوگیرند و ما نیز هر چه بیشتر نسبت به محیط زیست مان مسئول شویم و آگاه.
امید که در سوریه مردم هر ماه ۵هزار نفرشان به قتل نرسند، در مصر آرامش برقرار شود، در ایران آزادی و آبادی نصیب ایرانیان شود، جای ماندلاها خالی نباشد، شهروند همکار نازنینی مانند دکتر پرویز قدیریان را نه تنها از دست ندهد، بلکه بخت داشتن بزرگوارانی مانند او را باز پیدا کند.
امید سالی که از نحسی به خوش یمنی غلتیده است، شاهد بدخبری از هر گونه اش نباشد، دزدی ها و دغلکاری ها در میهن ما تکرار نشود و دزدان بزرگ زیر سایه ی رهبران دینی و دولتی در امان نمانند، و ایرانیان برای بار نخست در این سه دهه و بیشتر احساس امنیت و آرامش و فارغ از ترس دیکتاتوری و سانسور روزگار سر کنند.
در کانادا هم امیدواریم دولت این کشور مورد علاقه و احترام و دلبستگی همه ی ما سیاست هایی پیش گیرد که هم به سود کانادایی ها باشد و هم برای ایران و ایرانیان زیان و زحمت به بار نیاورد.
در پایان سالی که نیمی شادی و پیروزی بود و نیمی نحوست و نامیمونی، جای دارد که ما ایرانی کانادایی ها به این دو نیمه ی میمون سالی که شروع شده تکیه کنیم و از همین منظر روز و روزگار خوشی برای خویش و دیگران در ایران و کانادا و همه جای جهان آرزو کنیم و امیدوار باشیم که نه در فیلیپین توفان بیاید، و نه در سوریه مردم سهم شان از حکومت، مرگ و آوارگی باشد، و نه در اهواز خودمان روزی چهار تن به خاطر آلودگی هوا جانشان را از دست بدهند و اضافه شوند بر تعداد اعدامی های عرب های ایران.
امیدواریم در سال ۲۰۱۴ نه مردم دنیا بی ماندلاها شوند، و نه پدران و مادران در نبود جوانان شان به سوگ نشینند. یعنی سالی بشود به قول سعدی بزرگوارمان که “همایون” همگان از او لذت ها و موهبت ها نصیب برند و روزگار بر وفق مرادشان بشود.
برای همه شما سالی سرشار از آزادی، آبادی، صلح و صفای انسانی آرزو داریم و امیدواریم همه ی بدی ها با سیزده رفته از نیمه سالی که پایان یافت، رفته باشد و آرزوهای ما برای ایران و کانادا و جهان به بر نشیند.
نمی دانم چرا من حس خوبی به این سال تازه از راه رسیده دارم.
امیدوارم برای شما خوانندگان و همکاران و همراهان شهروند هم همین حال و حس نسبت به این سال تازه وارد باشد.
به سال ۲۰۱۴ خوش آمدید.