در راه اسکار

اگوست در اوسیج کانتی،     August: Osage County

فیلمنامه: تریسی لتس بر اساس نمایشنامه ای به همین نام  نوشته خودش

کارگردان: جان ولز

بازیگران: مریل استریپ، جولیا رابرتز، سم شپرد…

محصول : ۲۰۱۳ آمریکا

خلاصه داستان:poster

بورلی (سم شپرد)  پدر خانواده وستون  شاعری الکلی ست  که روابط نابسامانی با همسرش ویولت (مریل استریپ ) دارد.  ویولت عصبی و معتاد به داروست و به همین خاطر بورلی زن خدمتکاری را برای نگهداری از او استخدام می کند. چند روز بعد بورلی  مفقود می شود. دختر بزرگ خانواده به نام باربارا (جولیا رابرتز) تصمیم می گیرد به همراه همسر بیل (اوان مک گرگور) و دختر ۱۴ ساله شان جین (اَبیگل برسلین) نزد مادر خانواده (مریل استریپ) بازگردند تا بتوانند در این شرایط سخت او را یاری دهند.

به زودی مشخص می شود که بورلی به خاطر خودکشی جانش را از دست داده . باربارا مقدمات مراسم تدفین را می چیند و دیگر اعضای خانواده نیز  خود را به مراسم تدفین پدر خانواده می رسانند. اما در این گردهمایی، ریشه اختلافات قدیمی  فروپاشی پنهان یک خانواده کم کم روی خود را نشان می دهد…

تراژدی یک خانواده آمریکایی

اوسیج کانتی، شهرستانی در ایالت اوکلاهما در آمریکا است و داستان فیلم در ماه اگوست و در این شهرستان اتفاق می افتد. در تاریخ سینما داستان هایی با مضمون فیلم اوسیج کانتی به دفعات ساخته شده که یکی از مشهورترین آنها، اتوبوسی به نام هوس (تنسی ویلیامز)  به کارگردانی الیا کازان است. هر دوی  این فیلم ها از روی نمایشنامه به فیلمنامه تبدیل شدند.

اوسیج کانتی در میان انبوه تولیدات هالیوودی  کشدار و بی سر و ته ۲۰۱۳ یکی از معدود فیلم های خوب و دلنشینی است که بیننده را با خود همراه می کند. عدم حضور فیلم در لیست نامزدهای بهترین فیلم اسکار امسال برای  هر علاقمند به سینما سئوالی ایجاد خواهد کرد. اگرچه  اوسیج کانتی در مجموع فیلم خوبی است، اما نقاط ضعفی هم دارد که باعث شده که در این لیست قرار نگیرد. فیلم  داستان تاثیرگذاری دارد، اما بیشتر بین یک تله تئاتر و ساختاری تئاتری در نوسان است و از مدیوم های سینمایی در زمینه میزانسن و دکوپاژ در یک برگردان سینمایی نتوانسته به خوبی استفاده کند.

اوسیج کانتی فیلمی بازیگر محور است و بار فیلم نیز بیشتر به دوش دو بازیگر اصلی آن یعنی مریل استریپ و جولیا رابرتز می باشد و اگرچه مجموع  بازی ها چشم گیر است، اما این  دو چنان قدرتمند ظاهر شده اند که بازیگران دیگر را تحت الشعاع خود قرار داده اند. فیلم از همان سکانس آغازین و با حضور ویولت شخصیتی نامتعادل و بیمار در مقابل همسر الکلی و به بن بست رسیده را  به خوبی معرفی می کند.  بورلی  پس از استخدام خدمتکار جوان برای نگهداری از ویولت بیمار مفقود می شود  و فراخواندن بارابار دختر بزرگ خانواده برای کمک به مادر سرآغاز داستان می شود، اما وقتی پس از چند روز جسد بورلی از دریا بیرون کشیده می شود و  مرگش خودکشی اعلام می شود،  قطعه دیگری به یک تـراژدی در  راه اضافه می شود و آنهم فراخوان دیگر اعضای خانواده وستون برای شرکت در مراسم تدفین پدر است.

سه دختر خانواده و خاله و همسرانشان یک به یک از راه می رسند و گردهمایی شان برسر میز شام کم کم به یک تصفیه حساب و جدال خانوادگی تبدیل می شود. زخم زبان های  تلخ و گزنده مادر سلطه جو و هجوم دختر بزرگ خانواده و تکه پرانی های دیگران فضایی عصبی و متشنج به وجود می آورد که با حمله باربارا به مادرش ویولت به اوج  خود می رسد.  بارابار اعتیاد به داروهای جور اجور را عامل  واکنش ها و رفتارهای آزاردهنده مادر می داند و در سکانسی  با حمله لفظی به پزشک مادرش او را به خاطر دادن بی دلیل داروها به مادر مورد اعتراض قرار می دهد.

عمده داستان فیلم بجز یکی دو صحنه بیرونی در داخل خانه اتفاق می افتد. اعضای خانواده در یک رویارویی و گفتارهای طولانی و شلیک  مسلسل وار گزنده به یکدیگر حقایق تلخی را آشکار می کنند که کم کم لایه هایی از فروپاشی این خانواده و روابط  به ظاهر خوب و در باطن از هم گیسخته را عیان می سازد.

یکی از افشاگری ها زمانی رخ می دهد که خواهر ویولت در برابر باربارا اعتراف  می کند که پسرش چارلی کوچولو حاصل ارتباط پنهان او با بورلی می باشد و این در حالی ست که ویولت در برابر چشمان بهت زده دخترش اعلام می کند که از خیانت همسر و خواهرش  در تمام این سالها آگاه بوده  و بر زبان نیاورده است.  در طول فیلم شاهد صحنه هایی می شویم که تنش بین اعضای خانواده را بیشتر و بیشتر می کند و مادر مبتلا به سرطان دهان کماکان با زبان تند و تلخش به افزایش این تنشها دامن می زند و در انتها با قهر و ترک یک یک فرزندان  و در اوج تنهایی و استیصال تنها پناهگاهش، آغوش دختر خدمتکار زیر شیروانی خانه می باشد که شاید بتواند گریه ها و  دردهایش را تسکین دهد.

برخی فیلم را یک کمدی سیاه نامیده اند، اما  فیلم را به سادگی می توان درامی گزنده و تلخ نامید. قصه ای  که  به کنکاش روابط یک خانواده متوسط پرداخته و مشکلات و روابط پنهان و متلاشی آنها را لایه به لایه بیرون کشیده و آنها را در برابر خود حقیقی شان قرار می دهد و چهره دیگری از جامعه ای به ظاهر مدرن و آرام  اما در باطن در حال ویرانی را به تصویر می کشد.

فیلم اوسیج کانتی در اسکار امسال در دو رشته بهترین بازیگر اول زن و بهترین بازیگر مکمل زن نامزد شده و در فستیوال های دیگر نیز بیشترین دستاوردها را برای بازیگران فیلم در پی داشته است. فیلم را با بودجه ۲۰ میلیون دلاری می توان در زمره فیلم های کم بودجه هالیوود قرار داد.  شاید یکی از دلایل  قوت مجموعه  بازیگران  فیلم، ابتکار سازندگان فیلم باشد که در طول فیلمبرداری  همه اعضای  خانواده فیلم را در ۹ خانه در مجاورت هم قرار دادند و به گفته جولیا رابرترز این یک تجربه خوب در شناخت و ارتباط نزدیکتر بین آنها بوده است.

اوسیج کانتی  بعد از company men  دومین ساخته جان ولز است. او بیشتر در زمینه ساخت سریال تلویزیونی فعال بوده است.

* عارف محمدی فارغ التحصیل ادبیات فارسی و سینما از ایران و مددکاری اجتماعی از کالج جورج براون در کانادا است . به عنوان منقد فیلم با رسانه های ایرانی چون شهروند و رادیو زمانه همکاری داشته و مدت ده سال است که برنامه تلویزیونی فیلم و سینما را تهیه و اجرا می کند. مستندسازی از دیگر فعالیت های او در زمینه سینماست.