iran-re-view-H

Iran in (Re) View: Toward Solidarity Beyond Borders

 کنفرانس یک روزه “Iran in (Re)View” در تاریخ ۲۵ ژانویه در Koffler House دانشگاه تورنتو به صورت پنل‌هایی به زبان‌های فارسی و انگلیسی برگزار شد. این کنفرانس ضمن بررسی انتقادی وضعیت جامعه، سیاست و اقتصاد در ایران، فرصت‌های ایجاد همبستگی علیه وضعیت سرکوب و استثمار را به گفت و شنود و تبادل نظر گذاشت.

این فرصت که حاصل تلاش جمعی از فعالان سیاسی- اجتماعی و کارگری، دانشجویان و استادان دانشگاه درشهر تورنتو بود با هدف تبادل دیدگاه‌های انتقادی و چشم‌اندازهای بدیل، به جای بازتولید برداشت‌ها و روایت‌های متداول تولید شده از سوی دو دولت ایران و کانادا و رسانه‌های کلان، در حد مقدورات کنفرانسی یک روزه برگزار شد.

این گفت و شنود ضمن پرداختن به برخی مسائل کلیدی مربوط به واقعیت‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران در وضعیت کنونی، موضوعاتی از قبیل ماهیت و عملکرد طبقاتی نظام قدرت در جمهوری اسلامی ایران، جنبش‌های معطوف به عدالت اجتماعی و اقتصادی، ابعاد و تاثیرات تحریم‌های اقتصادی و تهدیدهای نظامی از سوی ایالات متحده و هم پیمانان آن از جمله دولت کانادا و اسرائیل را مورد توجه و کنکاش قرار داد.

آغازگر برنامه ویدیوی مشترکی از سالومه ام.سی و یک رپر آمریکایی با عنوان “بهای آزادی” بود. پس از آن شهرزاد مجاب، استاد مطالعات زنان و آموزش دانشگاه تورنتو با ایراد سخنرانی خود، ضمن خوش‌آمدگویی به حاضران و تشکر از حامیان و سازماندهندگان برنامه، توضیحاتی در خصوص نحوه سازماندهی و ضرورت تداوم چنین فعالیت‎هایی در وضعیت سیاسی حاضر ارائه کرد. وی با نگاهی انتقادی به رفتار رسانه‌های کلان و موضع قطب‌بندیهای سیاسی رایج در مواجهه با شرایط امروز ایران، به نقش پررنگ این کشور در منطقه و جامعه بین‌المللی اشاره کرد. وی همچنین تصریح کرد که چنین “بازبینی‌هایی” بر سر شرایط موجود در ایران، علیرغم تفاوت‌هایی در دیدگاه‌ها میتواند با تمرکز بر محتوای رادیکال و پیشرو، فرصت‌های ایجاد همبستگی در سطحی فراگیر را ایجاد کند.

شهرزاد مجاب با انتقاد از سیاست‌های دست راستی و سلطه‌گرانه دولت کانادا در مواجهه با وضعیت کنونی ایران، گفت که از سخنرانان امروز انتظار داریم با بررسی تحلیلی، راه‌های ایجاد “همبستگی با مردم کانادا” را به عنوان بدیلی در مقابل تلاش‌های بخشی از جامعه ایرانی برای همراهی با دولت مستقر و احزاب همسوی آن از جمله لیبرال و ان.دی.پی را ارائه کنند.

پنل اول این کنفرانس به زبان فارسی و با عنوان “ایران پس از انتخابات؛ تغییر یا تثبیت؟” به پیامدهای انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران و روی کار آمدن دولت روحانی پرداخت. شهرزاد مجاب گرداننده پنل اول بود و در این نشست امیر حسن‌پور (محقق و استاد دانشگاه تورنتو)، محمد اشرفی (فعال کارگری و عضو کمیته پیگیری و نیز دفاع از شاهرخ زمانی) و بهنام امینی (فعال دانشجوئی و تحلیلگر سیاسی) به بیان دیدگاه‌های خود پرداختند.

 

محمد اشرفی ضمن ارائه آخرین گزارش‌ها از وضعیت زندان‌های ایران گفت که ما میخواهیم نشان دهیم پس از روی کار آمدن حسن روحانی چه تغییراتی رخ داده است؟ وی از برخوردهای سرکوب اخیر در زندان گوهردشت به عنوان نمونه‌ای از رفتارهای مشابه گذشته در دولت روحانی نام برد که نشانی از تغییر در آن دیده نمیشود. وی گفت برخی میگویند “چپ‌ها مخالف آزادی و دموکراسی هستند!” بله، ما مخالف آزادی هستیم که با توپ و تانک و خونریزی ایجاد شود بلکه خواهان آن آزادی هستیم که حاصل دخالت مستقیم مردم در تعیین سرنوشتشان است.

این فعال شناخته شده کارگری، ضمن انتقاد از رفتارها و مواضع اصلاح‌طلبان به عنوان بخش دیگری از مدافعان طبقه حاکم در نظام سیاسی ایران، عمده تفاوت دولت احمدی‌نژاد با دولت “تدبیر و امید” را در نقش آنها تصویر کرد. به عقیده وی احمدی‌نژاد در نقش “عامل” وارد صحنه شد اما دولت روحانی با پشتوانه جبهه سازندگی و اصلاحات “آمران” وضع موجود هستند. محمد اشرفی روی کار آمدن دولت روحانی را نتیجه مهندسی انتخابات و برنامه از پیش تعیین شده حاکمیت دانست.

سخنران بعدی امیر حسن‌پور، تحولات اخیر ایران (انتخاب روحانی، مذاکرات ایران و آمریکا) را در بستر جهانی و تاریخی بررسی کرد، و گفت که صحنه‌ی سیاسی ایران، منطقه و دنیا شاهد دوقطبی شدنی است که در آن بنیادگرائی و امپریالیسم (نه آزادی و استبداد، نه انقلاب و ارتجاع) در مقابل هم قرارگرفته‌اند و نتیجه‌ی این دوقطبی شدن چیزی جز جنگ، کشتار، قحطی، و ویرانی نیست. به نظر او رژیم اسلامی علیرغم جناح بندیها و تضادهای درون خودش، به این نتیجه رسیده که برای مقابله با بنیادگرایانی که در افغانستان، پاکستان، قفقاز و عراق و سوریه و لبنان و یمن و آفریقا با کمک عربستان و قطر در صدد تاسیس امارت ها و خلافت اسلامی هستند، با آمریکا و اتحادیه ی اروپا در یک قطب قرار بگیرد.

یکی از نتایج تراژیک این قطب‌بندی این است که مردم رنجدیده‌ی ایران، روشنفکران، و جریانات اپوزیسیون به این یا آن جناح رژیم و این یا آن قدرت امپریالیستی امید ببندند و به بخشی از این جنگ تبدیل بشوند. تجربه‌ی گذشته هم دردناک است و هم آموزنده. در جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸) حاد شدن تضاد بین قدرتهای امپریالیستی، دنیا را به خاک و خون کشید و بیست سال بعد همان تضادها به جنگ جهانی دوم، که به مراتب وحشتناک‌تر بود، انجامید. در چند سال قبل از شروع جنگ که دولت‌های اروپائی آماده جنگ می‌شدند، احزاب کمونیست و بعضی گروه‌های صلح‌طلب با جنگ مخالفت کردند، اما هنگامی که جنگ شروع شد، همه به جز حزب بلشویک روسیه به بهانه‌های مختلف از جمله «دفاع از میهن» به ابزار جنگ تبدیل شدند، و این تنها حزبی بود که توانست جنگ را به انقلاب تبدیل کند و روسیه را در سال سوم جنگ از میدانهای کشتار خارج کند. سوال تاریخی پیش پای همه‌ی آزادیخواهان ایران اینست: آیا به بخشی از این تضاد تبدیل می‌شوید یا علیه آن قیام می‌کنید و به ضد خودش تبدیل می‌کنید؟

بهنام امینی با تمرکز بر نقد سیاست اصلاح‌طلبی مرسوم در ایران، ابتدا دلایل مدافعان شرکت در انتخابات ۹۲ را به چالش کشید و تغییر سیاست هسته‌ای در اثر رأی مردم را امری ناممکن در حاکمیت کنونی تفسیر کرد. وی با اشاره به نبود امکان بحث و اظهار نظر درباره برنامه هسته‌ای برای مردم و کارشناسان و همچنین هزینه‌ هنگفتی که از سوی نظام سیاسی ایران صرف آن شده، نتیجه گرفت که تمامی سیاست‌های کلان در این حاکمیت از جمله برنامه هسته‌ای هرگز به رأی مردم گذاشته نمی‌شوند. به گفته وی این سیاست‌ها همواره برآیند درهم‌کنش نهادهای اصلی قدرت هستند که رأی و نظر مردم در آنها تأثیری ندارد.

به نظر این تحلیلگر سیاسی، انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را می‌بایست در بستر تاریخی خود به عنوان “احیای مشروعیت حاکمیت پس از بحران تظاهرات مردمی سال ۸۸ و تحریم های بی سابقه بین المللی” دید. او توضیح داد که انتخابات ۹۲ در عمل باعث شکاف وسیع در بین مخالفان و ادغام دوباره بخشی از آن‌ها شد؛ همزمان سرکوب خشن کسانی که جذب نشدند با سکوت و حتی تأیید بخشی از دموکراسی خواهان مواجه شد. اعدام زندانیان سیاسی کُرد و بلوچ و کشتار مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف نمونه‌هایی بود که توسط وی در تایید این ادعا برشمرده شد. به گفته این فعال دانشجویی، در زمینه اقتصادی هم دولت جدید با توان بیشتری به ادامه سیاست‌های خصوصی‌سازی گسترده اموال عمومی و دولتی، اختصاص امتیازات انحصاری به افراد ویژه، تلاش برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی پرداخته و در ضمن زمینه‌های ایدئولوژیک این سیاست‌ها را از طریق حمله تبلیغاتی به مخالفان با عناوینی همچون “زدودن چپ‌زدگی” و “از بین بردن رسوبات اندیشه‌های سوسیالیستی” میسر میکند.

حاضران نیز به دعوت گرداننده پنل سئوالات و نظرات خود را مطرح کردند. (گزارش ویدیویی این کنفرانس دربرگیرنده تمامی گفت و شنود مطرح شده است و پس از آماده شدن بر روی سایت قابل مشاهده خواهد بود: IranInReview.com )

پنل دوم کنفرانس به بررسی انتقادی وضعیت سیاسی کنونی ایران و خاورمیانه به طور عمومی‌تر، و همچنین ارتباط آن با فرآیندهای جهانی مانند طبقه، نظام سرمایه‌داری و سیاست‌های امپریالیستی پرداخت. پرسش‌های ذیل از جمله مسائلی بود که سخنرانان به آن پرداختند: چگونه طبقه، سرکوب و استثمار در جمهوری اسلامی ایران نهادینه و بازتکثیر شده است؟ تحریم‌های اقتصادی از سوی ایالات متحده و هم پیمانان چه شرایطی را بر مردم عادی تحمیل کرده است؟ بهزاد سرمدی، دانشجوی دکترای انسان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی گرداننده این پنل بود. دیوید مک‌نالی (استاد دانشگاه، محقق و فعال باسابقه چپ) ، تامس م. ریکس (محقق تاریخ خاورمیانه) و فرید پرتوی (فعال کارگری و سوسیالیستی) از حاضران در این پنل بودند.

بهزاد سرمدی با معرفی کوتاهی از حاضران، مقدمه‌ای بر پنل ارائه کرد و بحث را به روی سخنرانان گشود.

تامس ریکس سخنران نخست این پنل که به زبان فارسی نیز مسلط است و سابقه زندگی و مسافرت در ایران را دارد، توضیحاتی در خصوص وضعیت فعلی منطقه به ویژه فلسطین و رابطه آن با ایران ارائه کرد. وی ضمن همخوان کردن تجربیات مستقیم خود با مردم ایران و کشورهای منطقه، ویژگی‌های مشترک و مطالبات همسوی آنها را برای حاضران تشریح کرد.

دیوید مک‌نالی سخنان خود را با اشاره به ضرورت و اهمیت برگزاری و تداوم چنین گفت و شنودهایی در سطح نهادهای اجتماعی پیشرو آغاز کرد. این استاد دانشگاه یورک کانادا ضمن توضیح روابط و مناسبات قدرت‌های امپریالیستی با شرایط منطقه، برخی موضوعات ریشه‌ای در ایجاد همبستگی مردمی در وضع موجود را برشمرد. مخالفت با تحریم‌های اقتصادی که به صورت مستقیم زندگی میلیونها ایرانی را تحت فشار قرار داده، مخالفت با سیاست‌های امپریالیستی در منطقه و ایران با محوریت جنگ و دخالت نظامی، مخالفت با سیاست های ریاضت اقتصادی و نئولیبرال، توجه و برقراری رابطه‌های ماندگار با سازمان‌ها، نهادها، فعالان وشبکه‌های اجتماعی پیشرو در سطوح مختلف از جمله بحث‌های مک نالی بود.

فرید پرتوی با اشاره به سرکوب گسترده و همه‌جانبه کارگران، زنان، ملیت‌های تحت ستم، همجنس‌گرایان و مخالفان سیاسی در ۳۵ سال گذشته، با این پرسش سخنان خود را آغاز کرد: با وجود چنین سرکوب گسترده و همه جانبه‌ای چرا ما تاکید ویژه‌ای بر اساسی بودن مبارزه طبقاتی داریم؟ وی با تصریح اینکه جمهوری اسلامی ایران تنها یک رژیم سرکوبگر مذهبی و ارتجاعی نیست، بلکه حکومت سرمایه‌داری ایران هم هست، افزود: چه این حکومت را ایده‌آل سرمایه جهانی بدانیم یا ندانیم، سیاست‌های اقتصادی آن در جهت منفعت‌های سرمایه‌داری جهانی و نسخه‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی پیش میرود. وی به نقل از گزارش هفته‌نامه اکونومیست اظهار داشت جمهوری اسلامی ایران آنچنان سیاست‌های ریاضت اقتصادی را در پیش گرفته که دولت‌های همسایه باید به آن رشک ببرند.

این فعال کارگری تاکید کرد که طبقه کارگر و مبارزه طبقاتی آن خط واصلی‌ست که میتواند یک جنبش عظیم طبقاتی و متشکل علیه کلیت نظام سرمایه‌داری و رژیم آن در ایران ایجاد کند، آن‌را متصل نگه دارد و بر مبنای پرنسیپ‌های برابری‌طلبانه و سوسیالیستی به پیش برد. وی سخنان خود را با تمرکز بر این مهم به پایان رساند که تلاش برای تقویت و سازمان‌یابی این جنبش عظیم طبقاتی در محیط‌های کار، محله‌ها و در مجموع یک سطح سراسری، یک چالش و وظیفه اساسی و فوری ماست.

پنل سوم از جنبه‎‌های مختلف به موضوع “به سوی تقویت همبستگی فرامرزی، همبستگی بین‌المللی در عمل” پرداخت. این پنل با نگاهی انتقادی به کنفرانس برگزار شده در مدرسه مانک دانشگاه تورنتو در سال گذشته با عنوان “گفت وگوی جهانی درباره آینده ایران” و سیاست‌های دست‌ راستی حاکم بر آن کنفرانس، چشم‌اندازهای آلترناتیو در سیاست همبستگی بین‌المللی را با مخاطبان در میان گذاشت. شوریده مولوی، دانشجو و نویسنده ساکن تورنتو گرداننده این پنل بود و وندا وایت برد (فعال حقوق بومیان کانادا)، سکورا ساندرز (سخنگوی “کمپین مانک از دانشگاه تورنتو باید برود” و فعال شبکه همبستگی علیه بی عدالتی در معادن طلا)، سید حوسان (نویسنده و کنشگر اجتماعی) و سردار سعدی (محقق و فعال اجتماعی) در این پنل بحث خود را ارائه دادند.

شوریده مولوی با ارائه مقدمه‌ای بر موضوعات مورد گفت و شنود در این پنل، سخنران‌ها را به اختصار معرفی کرد.

وندا وایت برد با معرفی خود و تاکید بر اینکه در سرزمین بومیان کانادا زندگی می‌کنیم، تجربیات، مشاهدات و مبارزات خود علیه وضعیت تحمیل شده به بومیان کانادا به ویژه زنان این جمعیت را شرح داد. وی با اشاره به جنبه‌های مختلف ستم سیستماتیک علیه بومیان کانادا، برخی نهادها و سازمان های فعال در این زمینه را نام برد.

سکورا ساندرس در ادامه سخنان وندا وایت برد موضوع بحث خود را مرتبط با ستم جاری بر بومیان کانادا دانست و بر ضرورت همبستگی با جنبش‌های پیشروی آنان تاکید کرد. این کنشگر شناخته شده که فعالان عرصه عدالت اجتماعی در تورنتو با فعالیت‌های او آشنا هستند، تا کنون بیش از هزار مطلب، گزارش و نوشته تحلیلی در خصوص جایگاه و عملکرد پیتر مانک، کمپانی بریک گلد و مدرسه مانک به ویژه نقش آن در سیاست خارجی کانادا در وبسایت ProtestBarrick.net منتشر کرده است. سکورا با پخش ویدئو و پخش اسلاید و ارائه آمار و شواهد بسیار در تخریب منابع طبیعی و نقض حقوق اساسی زندگی بومیان منطقه، نقش و نفوذ مدرسه مانک در سیاست گذاری‌های کلان داخلی و خارجی را تشریح کرد.

سردار سعدی با تمرکز بر کنفرانس “گفت وگوی جهانی درباره آینده ایران” در مدرسه مانک، چنین رفتارهایی را فاقد هرگونه اعتبار دانشگاهی و تنها یک پروژه سیاسی همخوان با منافع دولت محافظه‌کار هارپر شناخت. این فعال اجتماعی با اشاره به سوابق ننگین کمپانی معدن “برک گلد” در زمینه نقض حقوق بشر -که متعلق به پیتر مانک، بنیانگذار مدرسه مانک است- گفت که چنین مکانی نمی تواند میزبان دفاع از آزادی و حقوق اولیه و اساسی بشر در ایران باشد. سعدی با ارائه این مقدمه، همبستگی راستین با مبارزات مردم ایران را تنها از طریق همبستگی با مبارزات مردم بومی کانادا، پناهندگان، مهاجران بدون اقامت، زنان، دگرجنس‌گرایان، تهیدستان و کارگران این کشور دانست.

به عقیده این پژوهشگر مسائل سیاسی و اجتماعی، همبستگی در مبارزات جهانی اخیر بر علیه سرمایه‌داری جهانی و دولت‌های دیکتاتوری، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای جنبش‌های چپ در سراسر جهان است و مبارزان ایرانی را به تقویت چنین شبکه‌ای از همبستگی‌ها فراخواند.

 

سید حوسان از فعالان با سابقه در حوزه سیاست‌های نابرابر مهاجرت کانادا و از اعضای سازمان “هیچ کس غیرقانونی نیست” نیز با رسمیت بخشیدن به حقوق پایه‌ای بومیان کانادا و ضرورت مقابله با سیاست‌های ناعادلانه کلونیالیستی حاکم سخنان خود را آغاز کرد. وی با انتقاد از رویکرد جانبدارانه و سیستماتیک دولت کانادا در قبال مهاجران، گفت که تمایل بیشتر کانادا در پذیرش پرونده‌های زنان و هم‌جنس‌گرایان معطوف به دیدگاه “اسلام هراسانه” این دولت است. این فعال حقوق مهاجران و بومیان گفت پرسش اینجاست که: چگونه میشود رابطه‌‌های مستحکمی میان جامعه ایران با مدافعان حقوق بومیان، فعالان حقوق همجنسگرایان، کارگران و برابری طلبان حوزه زنان ایجاد کرد بدون اینکه در این پارادایم کانادایی غرق شد؟

بهزاد سرمدی در سخنرانی اختتامیه این کنفرانس گفت: «برنامه‌هایی از این دست زمانی موفق‌تر خواهد شد که نویدگر آغاز یک روند باشد. در این خصوص ما امیدواریم آغازگر گفت و شنودی ریشه‌ای بر سر سیاست‌های معطوف به ایران و جامعه گسترده و متنوع آن باشیم، نه به آن شکل که در رسانه‌ها و فوروم‌های کلان جاریست ـ همانند آنچه در مدرسه مانک برگزار شد ـ بلکه به گونه‌ای که فعالان ایرانی و غیر ایرانی در سطح تورنتو امکان به اشتراک گذاشتن و تقویت تجربه‌ها و توان خود در زمینه ایجاد یک شبکه همبستگی بین‌المللی را بیابند. چنین راهی به مانند هر آغازی می تواند با دشواری‌هایی مواجه باشد چرا که چنین برنامه‌هایی تنها حوزه محدودی از پیچیدگی‌هایی را پوشش می دهد که جامعه و سیاست امروز ایران را شکل داده است. چنین آغازی بدون تردید مسائل بیشتری را پیش میکشد که درخور توجه و تامل ریشه‌ایست؛ تا جایی که پرداختن به آنها مطلوب، مقصود و خواست مشترک ما در راهی است که در آن قدم نهاده‌ایم. با این حال این کنفرانس علیرغم کمبودها و محدودیت‌ منابعی که در مقابل برگزارکنندگان آن وجود داشت، قدرت این خواست مشترک را نشان داد. همراهی و تلاش سخنرانان، برگزارکنندگان، حضور دلگرم مخاطبان و پرسش‌های مطرح شده از سوی آنان همگی شاهد بر این قدرت، و ضرورت پیشبرد این سطح از گفت و شنودهای سازنده است. بر همین اساس است که صمیمانه قدردان پشتیبانی اسپانسرها، سخنران‌ها، شرکت کنندگان و همه دست اندرکاران این کنفرانس هستیم.»

برگزاری این کنفرانس که با پشتیبانی سازمان‌های دانشجویی OPIRG Toronto و OPIRG York و همچنین اتحادیه سراسری کارگران خدمات عمومی کانادا و نیز بخش انتاریو Canadian Union of Public Employees -CUPE میسر شده بود، علیرغم هوای بسیار سرد در روزهای پایانی هفته با استقبال قابل توجهی از سوی شهروندان، سازمان‌ها و فعالان سیاسی، اجتماعی و آکادمیک تورنتو روبرو شد.

شرکت کنندگان و سازماندهندگان این کنفرانس علیرغم میل به گستردن حوزه گفت و شنود به محدوده وسیع‌تری از مسائل جاری، تلاش داشتند تا جای ممکن برداشت‌های راه‌گشا و بدیل خود را در مقابل وضع موجود به بحث بنشینند. با این حال باید در نظر داشت که توان و زمان محدود این برنامه موجب شد تا همچنان طیف وسیعی از موضوعات اساسی مرتبط با شرایط حاکم در ایران و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، رابطه امپریالیسم و بنیادگرائی که در خور کنکاش و پژوهش ریشه‌ایست، آنچنان که انتظار میرفت، پوشش کافی به خود نگیرد. همانطور که در سخنرانی اختتامیه هم اشاره شد، دست اندرکاران این کنفرانس برگزاری این برنامه را آغازی برای ایجاد فضایی سازنده و فراگیر در ارئه دیدگاه‌های بدیل میدانند که همانند آغاز هر روندی با کاستی‌ها و محدودیت‌هایی روبروست.

“ایران نگاهی دوباره” نشان داد که با تکیه بر ظرفیت‌های واقعا موجود در جنبش‌های پیش رو و تجربیات ارزنده فعالان عرصه اجتماعی و سیاسی تورنتو، میتوان بدون صرف هزینه‌های هنگفت و درغلتیدن به قطب‌بندی های برآمده از سیاست‌های دست راستی دولت‌ها -به مانند آنچه در مدرسه مانک با نام ” گفت وگوی جهانی درباره آینده ایران” رخ داد- دست به تجربه‌ورزی و هم‌اندیشی‌های پیش‌برنده در برقراری پیوندها و همبستگی‌های فرامرزی برد.

تثبیت و تقویت چنین سطحی از فعالیت‌ها که به دنبال رهیافتی از دل مباحث آکادمیک و تجربه‌های زیسته فعالان عرصه اجتماعی و سیاسی‌ست، بدون تردید مستلزم دخالت و مشارکت مستقیم همراهان این روند نوبنیاد در همه سطوح اجتماعی‌ست. از این روست که کسب اطلاع از نظرها، دغدغه‌ها و بهره‌گیری از توان و تخصص همه مخاطبان و فعالان مستقل و متعهد تورنتو، امید دست‌اندرکاران این کنفرانس در گام‌های بعدیست.

برای دیدن عکس ها به لینک های زیر مراجعه کنید

http://iraninreview.com/
info@IranInReview.com
https://www.facebook.com/IranInReView