هفته گذشته، زمانی بسیار خاص برای حزب لیبرال کانادا بود. کنوانسیون یا کنگره دو ساله حزب، از پنجشنبه گذشته تا یکشنبه ظهر در شهر مونترال برگزار می شد. به طور کل کنگره های حزبی همیشه مملو از هیجان و خاطره است ولی این بار گو این که این هیجان ده چندان بود. به دلیل انتخابات درون حزبی پیش رو در همه حوزه های انتخاباتی سراسر کانادا طی سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ و سپس انتخابات عمومی فدرال در پاییز ۲۰۱۵، شور و هیجان حاکم بر کنگره بی نظیر بود. البته تعداد جمعیت شرکت کننده و بویژه جمعیت جوان و آنانی که برای اولین بار به کنگره می آمدند نیز به نسبت سال های گذشته بسیار بیشتر بود. از آن زمان که جاستین ترودو با پیشینه کاری معلمی، با چهره جوان، افکار نوین و ظاهری متفاوت با آنچه به عنوان “نورم” در سیاست می شناسیم، به عنوان رهبر حزب لیبرال انتخاب شد، گو اینکه خون تازه ای به رگ های زیربنایی حزب تزریق شد و جوان ها که شاهرگ حیات سیاسی احزاب هستند، تشویق شدند تا به حزب لیبرال بپیوندند و با فعالیت های داوطلبانه خود، تلاش کنند تا در انتخابات عمومی ۲۰۱۵ دولت محافظه کار را شکست دهند. دیدن این میزان چهره جوان و پر اشتیاق برای من به شخصه بسیار نوید بخش بود.
در حاشیه همه هیجان ها و بحث ها، سیاستگزاری ها، دید و بازدیدها و آشنایی های جدید، آنچه در این کنگره به وضوح به چشم می آمد و برای بسیاری چون من دلگرم کننده بود، تاکید بسیار بر حضور پررنگ تر زنان در صحنه های سیاسی از فعالیت های درون حزبی گرفته تا کاندیداتوری بود. این تاکید موکد نه تنها در کلام و شعار بلکه به صورت علنی و عینی هم در چند سخنرانی و یا پانل و همچنین در نتایج رأی گیری های داخلی هم جلوه گر بود. من شانس این را داشتم که روز شنبه تمام روز را در کنگره مونترال حضور داشته باشم و بر آن شدم تا گزارش زیر را در مورد حضور و نقش زنان در کنگره امسال ارائه کنم.
خانم کیتی تل فورد، National Campaign Co-Chair حزب لیبرال، بانویی است جوان که روز شنبه صبح با سخنرانی بسیار پر شور خود از برنامه های حزب برای مدیریت کمپین های موفق در سراسر کانادا برای انتخابات عمومی پیش رو در سال ۲۰۱۵ سخن گفت. او با تاکید بر اینکه خود نیز به تازگی مادر شده است، به ضرورت نیاز حضور بیشتر زنان در رده های مختلف سیاسی و حزبی اشاره کرد. این حضور قوی زنانه بسیاری از جمله من را تحت تاثیر قرار داد.
بعد ازظهر روز شنبه پانلی با نام کمیته پارلمانی زنان لیبرال برگزار می شد با حضور تعدادی از نمایندگان نماینده مجلس از حزب لیبرال. این نمایندگان یکی از اهداف مشترک شان توانمندسازی زنان دیگر برای ورود به عرصه های سیاسی است و در کنار کار پارلمانی خود بخش عمده ای از فعالیت های خود را به این مهم اختصاص داده اند. از آن جمله می توان به خانم دکتر کرولین بنیت نماینده حوزه سن پال تورنتو اشاره کرد. اتاقی که این پانل در آن برگزار می شد، مملو از جمعیت بود و آنچه برای شخص من نوید بخش بود این بود که جمعیت حاضر در جلسه تنها زنان نبودند بلکه حدود یک سوم جمعیت حاضر در جلسه مردانی بودند که صمیمانه باور به حضور پررنگ تر زنان در عرصه های سیاسی داشتند و علاقمند بودند که بیشتر بیاموزند و حمایت کنند. زنان نماینده مجلس از برخی چالش های خود به عنوان یک زن سیاستمدار در زندگی خصوصی و یا سیاسی صحبت کردند. آنگاه که میکروفون ها برای حضار باز شد، جو احساساتی بر سالن حاکم شد چرا که تعدادی از کاندیداهای جوان که در رقابت های درون حزبی پا پیش گذاشته اند، خود را به بلندگو رساندند و از سختی های کارزار انتخاباتی خود گفتند. آنها که صحبت می کردند گو این که خود من زبان گشوده بودم. آنها از چالش های نادیده و ناگفته ای سخن می گفتند که کاندیداهای زن در کنار کمپین های انتخاباتی خود باید به دوش بکشند که بعضا سنگین و شکننده هستند. ولی پیام نوید بخش این بود که همه آنان در عین گشودن سفره دل، بر این باور بودند که راه طولانی است ولی باید پیش رفت و باید ایستاد نه برای شخص خودمان، بلکه به خاطر زنان دیگر که فردا و فرداها پا در این کارزار خواهند گذاشت. همه به اتفاق معتقد بودند تسلیم شدن راه حل نیست بلکه ماندن و قوی ماندن گزینه درستی است. در این پانل من به جا دانستم از مردانی یاد کنم که در صحنه های خصوصی به عنوان همسر، پدر و یا دیگر اعضای خانواده و دوستان، مشوق های باورمند حضور سیاسی زنان هستند (مانند همسر خودم، مهرداد حریری) و گاه بدون حمایت بی قید و شرط آنان، زنان نمی توانند پا به این عرصه پرچالش بگذارند. همچنین مردانی که در صحنه های عمومی و سیاسی بر خلاف جریان رایج و غلط آب شنا می کنند و بعضا هم قیمت های گزاف می پردازند ولی زنان علاقمند به حضور را بی دریغ و صریح حمایت می کنند.
در عصر همان روز شنبه پانل دیگری با نام موانع سازمانی و گروهی پیش روی زنان کاندیدا برگزار شد که همچون پانل قبل با استقبال بی نظیری مواجه بود. در این پانل، شرکت کنندگان تلاش کردند، از موانع موجود بر سر راه زنان علاقمند برای اعلام کاندیداتوری و همچنین چالش های ناگفته و نادیده زنان کاندیدا در طول کمپین های انتخاباتی شان، سخن گویند. در این پانل همچنین گروه ها و سازمان هایی که به صورت رسمی و یا غیر رسمی و خودجوش به توانمندسازی زنان در عرصه های سیاسی می پردازند، معرفی شدند. از جمله مهم ترین این سازمان ها که در سال های اخیر نقش بسیار موثری در حمایت زنان برای حضور در بدنه های قانونگذاری داشته، سازمان غیر انتفاعی و غیرحزبی صدای برابر (Equal Voice) است که هدفش توانمندسازی و حمایت زنان برای حضور در صحنه های گوناگون سیاسی از همه احزاب و در همه رده های سیاسی است.
در پایان برنامه های روز شنبه، نتایج رای گیری چند سمت حزبی اعلام می شد. یکی از این سمت ها، سمت ریاست حزب بود که دو کاندیدا برای آن ماه ها بود در رقابت بودند. یکی از این کاندیداها، خانمی جوان به نام آنا گینی از مونترال بود که رقیب او، آقای برایان رایس، بود. خانم آنا مادر سه کودک است و در تمام دوران کارزار کمپین انتخاباتی خود، فرزند سوم خود را باردار بود و ماه دسامبر وضع حمل کرده و بلافاصله پس از به دنیا آمدن نوزادش، به کمپین انتخاباتی خود تا ماه فوریه ادامه داده بود. در گوشه و کنار می شنیدم که بسیاری معتقد بودند، آنا در مقابل برایان رای نخواهد آورد ولی در میان شور و شوق حاضران و بخصوص شعف و هیجانی که طرفداران آنا که بویژه زنان و جوانان حزب بودند، به سالن اجتماعات آورده بودند، از تریبون اعلام شد که خانم آنا گینی با اخذ اکثریت آرا، سمت ریاست حزب را از آن خود کرد. آنا در حالی که دو کودک خردسالش در مقابل سن روی زمین بازی می کردند و فرزند نوزادش در آغوش یکی از اعضای خانواده اش بود، به عنوان رئیس جدید حزب لیبرال روی صحنه حاضر شد. شخصا خوشحال بودم که زنی جوان نه با کت و شلوار و یا کت و دامن رسمی، بلکه با پیراهنی زنانه با حضور پررنگ نقش مادرانه اش، به دلیل توانایی های ویژه اش، کرسی ریاست حزب را با اخذ اکثریت آرا از آن خود کرد. آنا تلاش نمی کرد شبیه مردان باشد تا توانایی های او را باور کنند، بلکه خودش بود با همه وجود و ابعاد زنانه اش و توانایی های حرفه ای اش.
آنگاه که برنامه های رسمی روز شنبه تمام شد، تعدادی از علاقمندان به مبحث حضور بیشتر زنان در فعالیت های مدنی، سیاسی و حزبی، به هتل روبروی ساختمان کنگره رفتند. در لابی طبقه دوم این هتل، خانم ریوا ست، وکیل و ژورنالیست و نویسنده جوان که به تازگی کتاب “تغییر موقعیت مادران” را چاپ کرده است، در مورد مادرانی که علاقمند به حضور در فعالیت های حزبی هستند، گپ و گویی غیر رسمی و دوستانه داشت و کتاب خود را برای فروش عرضه می کرد. ریوا خود دارای سه فرزند هست که کوچکترین آنها تنها ۱۷ ماه دارد. در میان صحبت های ریوا و گفت و گوی داغ حضار، جاستین ترودو، رهبر جوان حزب به صورت سرزده و غیر رسمی وارد جمع شد و با علاقه به بحث ها و داستان های شخصی افراد گوش کرد. یکی از مهمترین بحث هایی که در این جمع خودمانی مطرح شد، تجربه شخصی من به عنوان تنها زن کاندیدا در کارزار انتخاباتی حوزه ویلودیل بود. زنی از نسل اول مهاجر که در تمام دوران شش ماهه نخست کمپین، باردار بود و تنها دو هفته پیش فرزند اول خود را به دنیا آورده بود. از چالش ها و امیدها گفتم و از این که یک زن جوان مهاجر که مسئولیت مادری را نیز پذیرفته است به دلیل قضاوت ها و یا به دلیل موانع می تواند به حاشیه نشینی سیاسی رانده شود. همچنین تعدادی از حاضران از چالش های خود برای حضور در جلسات حزبی یاد کردند و پیشنهاد دادند برای این که بتوان حضور فعال تر زنان را در جلسات حزبی شاهد بود، باید به فکر محیط هایی بود که بتوان در آنها مهدکودک برای چند ساعت فراهم کرد تا مادران نیز بتوانند با خیال راحت و با هزینه اندک و یا بدون هزینه همراه با فرزندان شان در جلسات شرکت کنند و به دلیل مسئولیت مادری از حضور سیاسی و حزبی محروم نشوند. من شخصا از حضور رهبر جوان حزب در این جمع بسیار خوشحال بودم چرا که احساس کردم او با حضور در این جمع غیر رسمی پیرامون مبحث مادران و فعالیت سیاسی و شرکت در مباحث، پیامی بس رسا را به گوش ما می رساند و آن این است که زمان تغییر فرارسیده است. مرزبندی های جنسیتی در دنیای سیاسی دیگر با دنیای مدرن امروز تطابق ندارد. مقام مادری به فرزند پروری در چاردیواری خانه منتهی نمی شود، بلکه صدای زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه و صدای مادران که مسئولیت اصلی پرورش نسل بعد را به عهده دارند، در بدنه های مدیریتی و قانونگذاری باید شنیده شود و این نه فقط وظیفه زنان و مادران است که تابوها را بشکنند، بلکه وظیفه احزاب و گروه های سیاسی نیز هست تا به این تابوشکنی کمک ویژه رسانند.
شنبه شب، با خستگی فراوان پس از سفری یک روزه فشرده، ولی با دلی پرامید به تورنتو بازگشتم و دخترک نوزادم را در آغوش گرفتم و به او گفتم همان طور که مادران و پدران ما و مادران و پدران آنها کوشیدند تا موانع را برای من و ما هموارتر کنند، من و پدرت نیز می کوشیم تا تو و نسل تو زندگی بهتری را تجربه کنید. آینده ای بدون تبعیض.