آیت اله خامنه ای در ملاقاتی که به مناسبت روز زن با تعداد زیادی از زنان فرهیخته کشورمان داشتند گفتند غربی ها مسئله زن را بد فهمیده اند. تفکر و نگاهشان به زن ظالمانه و متحجرانه است در حالی که در بسیاری از مسائل هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد.
ایشان البته مثالی نزدند که در چه مواردی زن و مرد باهم فرقی ندارند ولی مردم ایران در تظاهرات بعد از انتخابات سال ۸۸ به چشم خود دیدند که باتوم به دست ها موقع کتک زدن تظاهر کننده ها، انصافن بین زن و مرد فرقی نمی گذاشتند.
در مورد رفتار ظالمانه غربی ها با زنان، ایرانی هایی که ساکن خارج کشورند، عملا شاهد این ماجرا هستند و می بینند این غربی ها چه بلایی که سر زنها نمی آورند.
در بسیاری از موارد زن و مرد با هم برابرند
زنی را که خدا خلق کرده است تا گوشه چادرش را به دندان بگیرد و در آشپزخانه و کنار حوض برای خودش خانمی کند! وادار می کنند به اسم داشتن آزادی، شلوار لی بپوشد، با دوچرخه به خرید و سرکار برود و درگرمای تابستان توی آفتاب سوزان دراز بکشد تا رنگ پوستش برنزه شود و بیشتر مورد توجه شوهرش قرار بگیرد.
دوستم می گفت من هروقت یکی از این غربی ها را می بینم، دلم می خواهد محکم بخوابانم توی گوشش ولی به خاطر دل رحمی ذاتی که دارم، ملاحظه می کنم و می گویم خدا را خوش نمی آید، البته ملاحظه اینکه مبادا اجازه اقامتم را باطل کنند و اخراجم کنند را هم می کنم!
آقا اینها یک جو رحم و مروت سرشان نمی شود. مثلا یک خانمی به نام خانم اشتون را گیر آورده اند و چون بی سر و زبان بوده و نمی توانسته از خودش دفاع کند، به عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا انتخابش کرده اند و از او شب و روز کار می کشند.
طفلکی شده است مصداق داستان یهودی سرگردان. از این مسافرت برنگشته، می فرستندش به یک مسافرت دیگر، و از این ماموریت نیامده، می فرستندش به یک ماموریت دیگر. امروز می فرستندش ژنو برای حل مسئله هسته ای ایران و آمریکا و هنوز از گرد راه نرسیده برش می گردانند به همان ژنو برای حل بحرانی که بین روسیه و اوکراین به وجود آمده. چرا؟ چون نگاهشان به زن متحجرانه و رو به عقب، یعنی رو به ژنو است. ژنو برایشان امامزاده ای شده است که همه مرض ها را درمان می کند و همه بیماران را شفا می دهد.
یک روز می فرستندش به ژنو برای جنگ داخلی سوریه راه حل پیدا کند و یک روز می فرستندش به همان کشور مشکل مالی اروپایی ها را حل کند و یک روز…. بی انصاف ها یک آدم چند دفعه در ماه می تواند به ژنو برود؟ ولش کنید بیچاره را، اسم ژنو که می آید حالش به هم می خورد.
آخر این خانم هم یک انسان است و حق و حقوقی دارد. شاید دلش بخواهد مثل زنان آزاد ایران، لذت ایستادن در صف سبد کالا و گرفتن یارانه را تجربه کند یا همانطور که در سریال ها می بینیم، با روسری و مانتو توی رختخوابش دراز بکشد و از زندگی لذت ببرد ….
حقوق شهروندی
براساس گزارش خبرگزاری ها ، حدود ۱۵۰ نفر از بستگان زندانیانی که در زندان مورد ضرب وشتم قرار گرفته بودند مقابل کاخ ریاست جمهوری اجتماع و تظاهرات کردند.
این عده از آقای روحانی تقاضا کردند همانطوری که قبل از انتخابات وعده داده اند، به نقض حقوق شهروندی زندانیان توسط عده ای که ظاهرن از کره مریخ آمده بودند، رسیدگی کند.
آقای روحانی وقتی دید این عده عصبانی و ناراحت هستند و حالی شان نمی شود که شهروندکیست و حقوق شهروندی یعنی چی به خبرنگار ما تلفن کرد وگفت شما که خبرنگار شهروند هستید به ایشان بگوئید که من مطابق وعده ای که داده ام مراقب حقوق شهروندان هستم، اما شهروند کسی است که در شهر زندگی می کند نه در زندان . اینها را باید (زندان وند!) نامید و من هرگز وعده نداده ام که مراقب حقوق زندان وندان هم باشم!
مرده ها در انتخابات هند شرکت نکردند!
همین یکی دو هفته پیش بود که محمد حسن آصفری نماینده مجلس ایران فرمودند انتخابات برگزار شده در ایران، آزادترین انتخابات دنیاست و اضافه فرمودند: خارجی ها بگذارند ایران بر انتخابات آنان نظارت کند.
گرچه انتخابات مجلس عوام هند که در آن ۸۱۴ میلیون نفر واجد شرایط رای دادن تشخیص داده شده اند، در ۹ مرحله برگزار می شود و بیش از یک ماه طول می کشد ولی تصور می کنم چون بیش از دو هفته از آغاز آن می گذرد، برای نظارت ما یک کم دیر شده باشد!؟
اگر ایشان زودتر فرموده بودند و ما بر انتخابات هند نظارت کرده بودیم، می توانستیم کلک های ساده انتخاباتی را که هنگام انتخاب آقای احمدی نژاد دیدیم و آموختیم به آنان نیز یاد بدهیم و زندگی شان را از این رو به آن رو کنیم.
یادشان می دادیم که لازم نیست انتخابات در۹ مرحله انجام شود و بیش از یکماه وقت بگیرد. راهکارهایی را نشانشان می دادیم که نیم ساعته کلک کار کنده شود و حتی قبل از شروع انتخابات، نتیجه آن معلوم شود!
بدیهی است که بهشان می گفتیم اشکالی ندارد برای سرگرمی و به طور نمایشی، صف بکشید کاغذی را بیندازید توی صندوق و به پایگاه های خود بازگردید. این کار را ماهم کرده ایم و کلی هم خندیده ایم ….اما این فقط برای سرگرمی و خنده است.
به آنان یاد می دادیم که مرده هایشان را نیز داخل آدم حساب کنند و اجازه ندهند پس از مرگ وقت شان را به یللی تللی زیر خاک بگذرانند.
هندی ها یکی شان که می میرد خیال می کنند همه چیز تمام شد. چند روزی گریه زاری می کنند و توی سر و مغز خودشان می زنند، و به زبان خارجی برایشان فاتحه می خوانند، بعد می روند شناسنامه طرف را باطل می کنند و خلاص ….
هنگام انتخاب آقای احمدی نژاد آموختیم کسی که خدا بیامرز شد، درست است که دیگر حضور فیزیکی ندارد، اما ماموریتش در این دنیا تمام نشده و اگر وجود خودش بی فایده است، شناسنامه اش به درد می خورد.
آموختیم کاندیدا می تواند شناسنامه مرده هایی را که از این ور و آن ورجمع کرده است بدهد دست کسی که کنار صندوق نشسته است و مواظب است کسی تقلب نکند، لبخندی و چشمکی بزند و بگوید: حاجی من از طرف این خدا بیامرزها وکیلم…. به احتمال زیاد او هم چشمکی می زند و می گوید نور به قبرشان ببارد که با وجود آنکه سال هاست از این دنیا رفته اند، شرکت در انتخابات را فراموش نکرده اند. برو رای آنها را بنداز توی صندوق و برایشان یکی یک فاتحه بخوان.
خیلی ها معتقدند هنگام انتخاب رئیس پاک ترین دولت تاریخ، مرده ها بیش از زنده ها در انتخابات شرکت کردند و آنقدری که برای اموات فاتحه خوانده شد، برای زنده ها خوانده نشد!
زیرنویس عکس: فقط زنده ها در انتخابات هند شرکت کردند
به زبان خوش بچه دار شوید!
کمیسیون بهداشت و درمان مجلس طرحی را تهیه کرده که بر اساس آن آموزش جلوگیری از بارداری و ابزار و وسائل این کار جمع آوری می شود.
یک عضو این کمیسیون که “شهلا میرگلوی بیات” نام دارد درباره این طرح به خبرگزاری ایلنا گفت: آموزش روش های پیشگیری از بارداری در درمانگاه‌ها جمع آوری می‌شود.
معنی این اقدام بچه دار کردن مردم به زور پس گردنی است. واقعن هم یک کارهایی هست که شوخی بردار نیست و وقتی مسئولان کشور گفتند و خواستند، باید عملی شود.
در تمام دنیا هم داستان همین است و خیلی از کارها به زور انجام می شود، البته بچه دارشدن نه ولی مثلا همین تعطیل یکشنبه ها در اروپا و آمریکا زوری است….!
قرعه کشی برای شناخت قاتل
درست است که قرعه کشی برای برنده شدن در بلیت های بخت آزمایی حرام است، اما قرعه کشی برای تشخیص قاتل که حرام نیست؟
ماجرای قرعه کشی برای شناخت قاتل طولانی است و از حوصله این یادداشت ها خارج. بنابراین لینک خبر را می گذارم تا خودتان بخوانید و لذت ببرید و ببینید چگونه قاتل به قید قرعه محکوم به پرداخت دیه شد.
* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.
