این صفحه به بهائیان اختصاص دارد
الواح سلاطین
درتاریخ همه ادیان بزرگ و کوچک جهان اولین بار نیست که یکی از افراد گمنام و عادی انسانی در بین جامعه ای قیام کرده و ادعا نموده که از جانب خالق عالمیان پیام فلاح و نجات برای آن ملت و قوم آورده باشد. اولین بار نیست که پیام آورنده ای با مخالفت و اعتراض و دشمنی علمای دین قبل دچار صدها نوع زجر، عذاب، زندان و مرگ قرار گرفته باشد. اولین بار نیست امری را که آن مظهر الهی مأمور ابلاغ آن بوده بعد از او هم نفوذ کلامش در قلب ها نشسته و میلیون ها از افراد را تحت سلطه کلام خود آورده باشد. اما برای اولین بار است در تاریخ ادیان جهان که مؤسس و بینان کننده دیانتی از طبقه معاریف و از سلسله شاهان (ساسانی) دعوی رسالت نموده و پیام صلح و آشتی برای ساکنین کره ارض آورده است. اولین بار است که خود و همه افراد خانواده شخص مدعی رسالت را تبعید به مملکت دیگر و زندانی نموده باشند. اولین بار است که دو دولت مقتدر جهان به تحریک و تشویق علمای روحانی زمان به دشمنی و عناد و قتل و غارت هزاران از پیروان او قیام و آن را صد و هفتاد سال ادامه داده باشند. اولین بار است که پیروان دیانتی بدون خشونت و خونخواهی و در نهایت رضا و تسلیم و محبت و خیرخواهی با بدخواهان مقابله و رفتار کرده اند به طوری که حتی یک نمونه از رفتار و گفتار و کردار ناصواب از هیچیک از مظلومان و پیروان نسبت به هیچ یک از ظالمان دیده نشده باشد. اولین بار است که پیامبری نفوذ کلامش در دوره حیاتش ده ها هزار از قلوب مستعدین از طبقه علمای روحانی و مشاهیر شخصیت های جامعه را به خود جذب کرده باشد که جان و مال و هستی خودشان را در راه کلامش عاشقانه نثار کرده باشند. اولین بار است که شارع دیانتی به خط و امضای خود جانشین و مسئول بعد از خودش را معلوم و معرفی کرده. تمام تعالیم و احکام و فرامینش را با خط و امضای خود نوشته و مهر کرده باشد تا بعد از او امکان و اجازه به فرصت طلبان داده نشود تا با تحریف و تعریف های غلط گفته های او ایجاد شکاف و دو دستگی در بین پیروانش نمایند.
از همه اینها مهمتر و یگانه، اولین بار است که شارع دیانتی در طول حیات جسمانی خود به پادشاهان و روسای جمهور و رهبران ادیان و اعضاء و وکلای مجالس قانون گذاری زمان خود با نوشتن نامه هایی با خط و قلم خود آنان را مورد خطاب مستقیم قرار داده و با معرفی خود و دادن پیام های الهی با آنان حجت ر تمام و آنان را دعوت به رعایت قوانین الهی برای ایجاد صلح و آشتی بین پیروان خود و سایر اقوام بشری نموده باشد.
نکته جالب که در تاریخ ادیان بی سابقه و بی مثل و نظیر است در این است که حضرت بهاء الله مؤسس دیانت بهایی در حال و شرایطی این پیام ها را به شاهان و زمامداران زمان خود فرستاده اند که با سیزده نفر از اعضای خانواده از طفل ۹ ساله به بالا اسیر و زندانی دو دولت مقتدر زمان یعنی ناصرالدین شاه پادشاه ایران و دولت عثمانی بودند که آنان را به بغداد آن روز تبعید و زندانی و اسیر کرده بودند.
یکی از این الواح مهمه نازله از قلم حضرت بهاءالله صوره الملوک که خطاب به سلاطین عالم نازل گردیده (۱۸۶۷ میلادی) مجموعه این پیام ها به نام الواح ملوک معروف و موجود است.
در اولین پیام حضرت بهاءالله در خطابی عمومی به همه سلاطین و رهبران و حاکمان ممالک و همچنین رهبران جهان و بزرگان ادیان ادعا و مأموریت خود را ابلاغ نموده و با نصایح مشفقانه و کلامی حکیمانه آنان را به رعایت حال رعایا و اداره جامعه با عدالت و انصاف هدایت فرموده اند و هم با انذارات (آگاه کردن) شدیده آنان را متوجه عاقبت سخت و دردناکی نموده اند که در صورت رد و مخالفت با نصایح الهی متوجه شان خواهد شد.
در پیامِ خطاب به سلطان عبدالعزیز پادشاه دولت عثمانی نوشته اند که از حدود الهی غافل نشود و نگذارد به قدر خردلی به افراد مردم ظلم بشود. نوشته اند لشکر و سپاه به قدر حفاظت از مرزها تهیه کنید و نه بیشتر شما هر روزه هزینه های زندگی را زیاد می کنید و این اجحاف به مردم است بدانید که فقرا امانت الهی هستند در نزد شما به آنها و حقشان خیانت نکنید . در پیام خطاب به صدراعظم عثمانی نوشتند حکومت را به دست شما دادیم که حافظ رعایا و مظلومین باشید اما شما به دستور نفستان عمل کردید و این خطا و اشتباه بزرگی برای شماست.
به پاپ نهم رهبر کاتولیک های جهان نوشته اند حجاب ها را پاره کن برای این که رب الارباب سوار بر ابر آمده مبادا که غرور تو را بگیرد و از شناسایی مسیح واقعی محروم بمانی، پدر آمد با تمام وعده هایی که داده شده بود مسیح در حالی که تاجی از خار به سر و سوار بر الاغی بود تبلیغ کلام الهی می نمود و تو سوار بر شانه های مردم حرکت می کنی و فخر و غرور می فروشی.
در پیام ناپلئون سوم از او سؤال کردند تو که به دفاع از مظلومان ادعا و افتخار می کنی چگونه است که از احوال ما غافل مانده ای و سؤال نکردی که گناه ما چه بود که اسیر حبس و زحمت گردیده ایم. ناپلئون به گنجینه هایی از جواهرات و مجموعه هایی از سنگ های قیمتی که داشت مغرور بود. حضرت بهاءالله به او نوشتند مغرور به گنجینه جواهرات و سنگ های رنگین قیمتی شده ای. اگر داشتن گنجینه جواهرات و طلا قابل افتخار کردن باشد پس زمین بر تو فخر دارد زیرا که جواهرات همه از دل خاک بیرون آمده اند.
در پیام تزار روس فرمودند به تصرف قلوب مردمان قیام کن که رضای الهی در آن است و انذار فرمودند که اگر جز این کنی حکومت و مملکت و قدرت از دستت خواهد رفت و چنین شد.
پیامی به پادشاه انگلیس ملکه ویکتوریا ارسال فرمودند: در این پیام حضرت بهاء الله ایشان را نصیحت می فرمایند که ای پادشاهان می بینیم که هر سال بر مخارج خویش می افزایید و باری سنگین را بر دوش رعایای خویش می نهید. از اشک و آه مظلومان بترسید در بین خود صلح نمایید تا به افزایش لشکر و مهمات جنگی نیاز نداشته باشید مگر به اندازه ای که برای ممالک خویش لازم دارید. مبادا که این پند دانای امین را پشت گوش اندازید.
حضرت بهاءالله به ناصرالدین شاه به صریح بیان فرمودند: ای کاش رأی جهان آرای پادشاهی ایران قرار می گرفت که این عبد با علمای عصر مجتمع می شد و در حضور حضرت سلطان اتیان حجت و برهان می نمود. این عبد حاضر و از حق آمل که چنین مجلسی فراهم آید تا حقیقت امر در ساحت سلطان واضح و لائح گردد.
به ویلهم اول قیصر آلمان که دچار غرور و بزرگ بینی شده بود مرقوم فرمودند که ندای الهی را بشنو مبادا که غرور حجاب شود و تو را از شناسایی مظهر ظهور بازدارد. ای پادشاه به این پیام فکر کن و ببین آنهایی که ممالک را فتح کردند و حاکم بر مردمان شدند چگونه از قصرهایشان به قبرها فرو رفتند و نابود شدند.
در پیام خطاب به رؤسای جمهور آمریکا می فرمایند ای رؤسای جمهور بشنوید نغمه های بلبل الهی را که روی شاخه درخت بقا می خواند و زینت بدهید هیکل ملک را به تراز عدل و تقوا.
آنچه را که کاملاً بدیع، جالب و در عین حال قابل تحسین و تقدیر است حرکت جامعه جهانی بهائی است که در طول یکصد و پنجاه سال گذشته پیام های حضرت بهاءالله مکرر در مکرر به سلاطین، حکومت ها، رهبران ادیان، رؤسای جمهور، مشاهیر و متفکرین روز به زبان های خودشان فرستاده شده. مطالعه جهانی برای جمع آوری و کنترل اسلحه رعایت و تأمین حقوق اقلیت ها از هر نوع، قبول ملت ها و دولت ها برای آموزش عمومی و مجانی و آموختن زبانی که جهانیان بتوانند مستقیماً با هم مراوده و زندگی نمایند، قبول قوانین ارتباطات مخابراتی، شناخت حقوق جامعه زنان و مشارکت روزافزون آنان در همه شاخه های علمی، هنری، سیاسی و زندگی بشری و بسیاری موارد دیگر که تقریباً جهانی شده اند نمونه هایی هستند بر این که جامعه جهانی بهائی با تحمل هزینه ها و قبول سختی های طاقت فرسا از پا ننشسته و در معرفی و ابلاغ پیام الهی از هیچ گونه تلاش و اقدامی کوتاهی نکرده است و از پا هم نخواهد نشست تا صلح و سلامتی، رفاه و آرامش ملت ها را تأمین ننماید و این کره خاکی را تبدیل به بهشت واقعی نماید.