سخنرانی حورا یاوری در کانون کتاب تورنتو

نود و یکمین نشست کانون کتاب تورنتو با معرفی کتاب “نگاه کریم امامی به فرهنگ، هنر و ادبیات ایران” در روز جمعه ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۴ در سالن کلیسای انگلیکن برگزار شد. سخنران این برنامه حورا یاوری بود که خود نویسنده مقالات و کتب متعدد در زمینه رشته تحصیلی اش یعنی روان شناسی و نیز ادبیات فارسی است. او که در دانشنامه ایرانیکا مسئول بخش ادبیات مدرن ایران است ویراستاری کتاب معرفی شده را نیز بر عهده داشته است.

حورا یاوری، سخنران برنامه در ابتدا پشت میکروفون رفت و با اظهار خوشحالی از شرکت در چنین نشستی گفت که باید از آقای حریری تشکر کرد که در این زمانه کمتر آسان زندگی، همت و پشتکار خود را پشتوانه این برنامه کرده است. او به حضور دکتر محمد توکلی ـ استاد دانشگاه تورنتو و سردبیر فصلنامه ایران نامه ـ ، و فرشته مولوی نویسنده مقیم تورنتو در جلسه اشاره کرد و گفت فعالیت های دکتر توکلی تورنتو را به مرکز ایرانشناسی در آمریکای شمالی تبدیل کرده است و همچنین اشاره کرد که فرشته مولوی یکی از نویسنده های برجسته و نام آشنایی است که خارج از مرزهای ایران قلم میزند.

Hoora-Yavari-s

حورا یاوری

یاوری گفت: کتابی که ویراستاری آن را به عهده داشتم منتخب مقالاتی از کریم امامی در چهار زمینه ی مختلف سینما، تئاتر، ادبیات و هنرهای تجسمی است که در فاصله سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ در روزنامه کیهان اینترنشنال منتشر می شده که در واقع یکی از شعبه های روزنامه کیهان و یکی از دو روزنامه انگلیسی زبان آن دوران بوده که چاپ می شده است.

او افزود: اهمیت این کتاب به غیر از آشنا کردن ما با فعالیت های ادبی و هنری که در آن زمان جریان داشته است، فرصتی را برای ما فراهم می کند که در کنار پی گیری حوادث تاریخی از نظر اتفاق های سیاسی و اجتماعی، با تاریخ فرهنگی و ادبی ایران در آن سالها آشنا شویم. مقاله های این کتاب به ما نشان می دهد که در آن سالها در زمینه های ادبیات، هنر، سینما و تئاتر چه اتفاق هایی در مملکت در جریان بوده است. این کتاب همچنین پاسخی است برای اینکه چه جریاناتی در آن سال ها در حال اتفاق افتادن بوده که توانسته پاسخ گویی جریان ها و تحولات بعدی در زمینه فرهنگ و هنر باشد؛ تحولاتی که باعث شد از سال های ۱۹۹۰ به بعد تقریبا خیلی از فیلم های ایرانی موفق به دریافت جایزه های بین المللی شوند و آثار بسیاری از نقاشان ایرانی در موزه ها و نمایشگاه های بین المللی نشان داده شوند و در حراجی های بزرگ هنری در لندن و دبی با قیمت های بالای یک میلیون دلاری به فروش برسند.

یاوری گفت که باید داستان نویسی و شعر را از این مقوله ها جدا بررسی کرد چرا که تحولاتی که در زمینه داستان نویسی و شعر در ایران افتاد به خیلی سالهای قبلتر از دهه شصت برمی گردد.

همکار دانشنامه ی ایرانیکا گفت: به کسانی که تحول شعر فارسی را دنبال می کنند توصیه می کنم که کتاب شفیعی کدکنی به نام “چراغ و آینه” را بخوانند؛ چرا که کدکنی با دانش پذیرفته شده در ادبیات کلاسیک و تئوری های شعر و نقد شعر، به کلی تحولاتی که در شعر فارسی اتفاق افتاده است را بررسی می کند و این تحولات را متاثر از آشنایی ایرانیان با ادبیات غرب و سرآغاز نهضت ترجمه می داند؛ نهضت ترجمه ای که از اواخر قرن نوزدهم در ایران شروع شد و آثار خارجی ترجمه شده را در اختیار مردم قرار داد. بعضی از این ترجمه ها به صورت پاورقی در روزنامه ها منتشر میشد و دست به دست بین مردم می گشت.

در مورد داستان نویسی هم میتوان سرنوشتی شبیه این را دنبال کرد؛ افرادی مثل جمال زاده، هدایت و آخوندزاده افرادی بودند که بخشی از زندگی خود را خارج از مرزهای ایران گذرانده بودند و با زبان خارجی آشنا بودند که این آشنایی به نحوی در نحوه نگارش آنها گنجانیده می شده است. حتی فردی مثل نیما که در خارج از ایران زندگی نمی کرده، به دلیل اینکه در مدرسه سنت لویی تحصیل می کرده و به دلیل آشنایی که با زبان خارجی داشته با جریان های ادبی معاصر فرانسه آشنا بوده است.

یاوری گفت: امامی ویژگی هایی داشته که آثارش را بعد از گذشت این سالها دوباره ارزشمند می کند. حتی وقتی به آقای دکتر یارشاطر پیشنهاد می شود که مجموعه این مقالات دوباره و مجدد چاپ شود استقبال می کند و می گوید که فردی مثل کریم امامی نگاه ژرف و کاونده ای داشته است و متوجه شده که تحول عظیمی در زمینه فرهنگ و ادب و هنر ایران در حال وقوع است. بنابراین شروع کرده درباره این موضوعات نوشتن و این نوشته ها را منتشر کردن.

امامی با نوشتن مقالات متعدد در زمینه فرهنگ و ادب ایران به هنرمندان رشته های مختلف این امکان را می داده که مورد شناسایی جامعه ادبی و فرهنگی آن زمان قرار بگیرند. جدا از آشنایی امامی با تحولاتی که در غرب و در جهان در حال وقوع بوده است، او متوجه می شود که ما هم چیزی به عنوان فستیوال و بی ینال (نمایشگاه های دو سالانه ی هنری) که در اروپا رسم بوده است نیاز داریم؛ در نتیجه شروع می کند درباره فستیوال فیلم های اروپایی و بی ینال های هنری ونیز نوشتن و می بینیم که کم کم در ایران فستیوال فیلم به وجود می آید و حتی در سال ۱۹۷۹ ششمین بی ینال در ایران برگزار می شود که هر دو سال یک بار به منزله نشان دادن آثار هنری برگزار می شده است. در همین سال هاست که گالری های نقاشی یکی پس از دیگری در ایران به وجود می آید.

یاوری اشاره کرد که فهرستی از این گالری ها با آدرس و تاریخ تأسیس آن ها و رقابت های بین آنها در کتاب موجود است.

در همین سال هاست که سفارت خانه های خارجی، آمریکا و انگلیس با تأسیس انجمن های روابط فرهنگی، آثار هنرمندان ایرانی را در کنار آثار هنرمندان خارجی در معرض نمایش عموم قرار می دهند. کریم امامی که در مرکز این تحولات بوده است تمام این وقایع را در نشریه اینترنشنال کیهان ثبت می کرده است. مجموعه این نوشته ها یک سند است که نشان می دهد که چطور در آن سالها هنر و ادبیات معاصر ایران با جهان همزمان بوده است. کریم امامی که تمام این وقایع و تحولات را ثبت می کرده با دسترس قرار دادن نوشته هایش این امکان را به هنرمندان جوان می داده است که تفکر و تخیل و شکل هنری مستقر زمان خود را به پرسش بگیرند و از طریق پرسش و شک کردن در این نظام های مستقر هنری شکل تفکر و تخیل خاص خود را که با زمانه همراه بوده است، پیدا کنند. ما می بینیم که در آثار بسیاری از نقاشان آن دوره نقاشی سنتی یک جامه نو به تن می کند و نقاشان درمی یابند که نو شدن از طریق گفت

bookclub-Hوگو با سنت ممکن است، ابدی شدن از طریق امروزی شدن و جهانی شدن از طریق ایرانی بودن.

یاوری ادامه داد: کریم امامی مترجم سرشناسی است. مدتی در انتشارات فرانکلین کار می کرده و ویراستار شناخته شده ای بوده است. فرهنگ کیمیا را در آخرین سال های زندگی اش منتشر کرده و انتشارات زمینه را با کمک همسرش گلی امامی تاسیس کرده است. امامی نخستین کسی بوده که چند شعر از شعرای ایرانی مثل سپهری، فرخزاد، اخوان ثالث، شاملو و یک اثر از نویسندگانی مثل آل احمد، بهرام صادقی و جمال میرصادقی را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است. مقایسه ترجمه های او با ترجمه های متعددی که سال ها بعد از آثار این نویسندگان و شعرا به عمل آمده بود، نشان می دهد که ترجمه های امامی از نظر اهمیت ترجمه و دقت واژه ها بسیار مهم است.

یاوری در ادامه سخنانش با اشاره به اینکه “امامی در زمینه نقد ادبی و هنری تاثیرهای مختلفی گذاشته” افزود: امامی از یک سو با هنر کلاسیک آشنا بوده و از سوی دیگر با هنر و ادبیات معاصر. او همچنین در نقدهایش نه تنها به کمی و کاستی های اثر توجه می کرده بلکه همیشه این سئوال را از خود می پرسیده که تا کجا باید کمی ها و کاستی ها را متذکر شد، تا کجا باید یک شاعر و نقاش تازه کار را ستود وکجا باید ایستاد که همه این ها باعث تحول کار آن شاعر و نقاش شود نه این که ناقد بخواهد یک جای خاصی برای خودش در نظر بگیرد. امامی در عین حال دقت داشته که چگونه نوشته های خود را با زبان ساده در اختیار علاقه مندان قرار بدهد. او در نقدها و نوشته هایش از پیچیدگی های آکادمیک که مخصوص محافل آشنا با آن دانش خاص است فاصله می گیرد، بدون اینکه چیزی از ارزش ادبی و علمی آن کم شود و بدون اینکه به دام ابتذال و بیهوده گویی بیفتد. همه این موضوعات باعث می شود که نقد از حلقه خاص آکادمیک در ایران بیرون بیاید و خواننده های وسیع تر و گسترده تری بیابد.

یاوری دلیل اصلی ویراستاری این کتاب را نگاه خالی از حب و بغض امامی به آثاری که نوشتن آنها را بر عهده داشته است بیان کرد و گفت: این فضیلتی است که دستیابی به آن کار هرکسی نیست. امامی هرگز در نوشته هایش به حریم نقاش، شاعر، نویسنده و مجسمه ساز تجاوز نمی کند.

یاوری در پایان سخنانش خاطره ای هم تعریف کرد و گفت: من به دلیل کاری که در دانشنامه داشتم باید مقاله های مربوط به شخصیت های معاصر را نگاه می کردم که چاپ شود. در این بین نوبت رسید به مقاله ی ذبیح الله منصوری. مقاله ای که میرعابدینی نوشته بود و اینکه آدم های مختلف نسبت به منصوری چه نظری دارند. او گفت که در این مقاله فریاد همه به آسمان بلند بود که منصوری مترجمی است خیانتکار، بدون توجه به امانتداری در متن و غیره. و در این فضایی که دایم تنگ و تنگتر میشد یک دفعه کریم امامی نوشته بود که شما بیهوده به دنبال ذبیح الله مترجم می گردید، شما در برابر ذبیح الله نویسنده کلاه از سر بردارید و ادای احترام کنید.

پس از پایان سخنرانی حورا یاوری، بخش پرسش و پاسخ برگزار شد.

گفتنی است نشست آینده کانون کتاب تورنتو، جمعه ده اکتبر ۲۰۱۴ خواهد بود و در این نشست کتاب “لولیتا” نوشته ولادیمیر ناباکف با ترجمه اکرم پدرام نیا معرفی خواهد شد. اکرم پدرام نیا نویسنده، مترجم، پژوهشگر و پزشک ایرانی ساکن تورنتو و از همکاران تحریریه ی شهروند است که این کتاب را برای اولین بار به فارسی برگردانده است. بخش های بسیاری از این کتاب در شهروند منتشر شده تا اینکه متوقف شد تا کتاب به صورت کامل منتشر شود. مترجم برای جلوگیری از سانسور کتاب در ایران، آن را در افغانستان چاپ کرده و در ایران توزیع شده است. این کتاب همچنین برای تهیه در آمازون موجود است.