رفعت باللی *
ماه های مارچ و اپریل سال ۱۹۹۱.
جنگی که با اشغال کویت شروع شده بود پایان یافته است.
عراق صدام حسین شکست خورده است.
احزاب کرد فرصت را مغتنم شمرده، شورش کرده اند.
من هم در اربیل هستم.
نیروهای صدام به سمت شمال پیشروی می کنند.
ترسناکترین سلاحشان هلیکوپترهاست.
نیروهای پیشمرگه بازهم قدرت مقابله ندارند.
صدها هزار کرد در حال فرار به ترکیه و ایران هستند.
***
منظره این چنین است:
در زمین: کردهای غیر نظامی از ترس جان براه افتاده اند.
در آسمان: هلیکوپترهای صدام در پروازند.
بالاتر از همه: هواپیماهای جنگی آمریکا. فقط نظاره گر هستند.
اینها را خوب می دانم: زیرا من هم در میان فراری ها هستم.
***
در حالی که: آمریکا فاتح جنگ است.
حتی لازم نیست شلیک کند.
با یک “اخطار” هلیکوپترها زمین گیر خواهند شد.
و کردها نیز آواره نخواهند شد.
ولی به طوری که گفتم، فقط نظاره گر هستند.
***
زندگی به من آموخت: رسیدن به هدف با ایجاد بحران، خود یک سیاست است.
موثرترین اش: بحران آفرینی از طریق مردم عادی است.
نتیجه: پناهندگی ۵۰۰ هزار کرد به ترکیه.
***
جمعیت، آواره در کوه ها و راه ها و دشتها.
پیران، کودکان، بیماران و زنان.
و کودکان درحال مرگ.
درام کرد: در صدر اخبار جهانی.
***
حساب بحران سازی آمریکا درست از آب در آمد.
به درخواست تورگوت اوزال، نخست وزیر وقت، برای پرواز هواپیماهای صدام “منطقه ممنوعه” ایجاد شد.
همان شمال مدار ۳۶ درجه مشهور.
وظیفه محافظت هم به “نیروی ضربت” واگذار شد.
***
سخن کوتاه: نیروی ضربت را ترکیه دعوت کرد و پایگاه ها در ترکیه برقرار شد.
اسم امروزی “منطقه پرواز ممنوع”، “کردستان جنوبی” است.
یعنی: ترکیه مامای کردستان شد.
***
امروز، در حال تکرار کردن تاریخ هستند.
داعش، کوبانی را محاصره کرده است.
یعنی، یکی از مناطق سه گانه پ.ک.ک. در شمال سوریه را.
دهات یکی پس از دیگری سقوط می کنند.
دوباره شاهد درام کرد هستیم.
بازهم از طریق مردم عادی.
تعداد پناهندگان به ترکیه به سرعت افزایش می یابد.
بیش از صد هزار نفر تا به امروز.
یک بار دیگر، مسئله کرد در دستور کار جهان است.
***
سه راه حل برای رفع بحران مطرح می شود.
اولی از طرف آمریکا: داعش بهانه است. حساب، ایجاد کریدور کرد است.
یعنی: بازکردن منطقه بارزانی به دریا.
وصل کردن آن از طریق شمال سوریه، به دریای مدیترانه.
صورت حساب: از کیسه ترکیه و کشورهای منطقه.
***
دومی، “منطقه پرواز ممنوع” اردوغان:
مشکل اردوغان داعش نیست.
تشکیل نوعی “نیروی ضربت” است.
و ایجاد “منطقه ممنوعه” به دست غرب.
حسابش: سرنگونی اسد از طریق “منطقه ممنوعه”.
سومی، منتسب به نیروهای مسلح ترکیه:
به طور علنی گفته نمی شود.
هدف: جلوگیری کردن از ایجاد کریدور کرد.
اعتراض پ.ک.ک نیز برای همین است.
آیا عملی است؟ اگر با قدرت های منطقه، و در راس آنها با سوریه هماهنگ شود.
***
سوال ساده است: آیا تاریخ در حال تکرار شدن است؟
جواب هم ساده است: توازن قوا در منطقه مثل سابق نیست.
در سال ۱۹۹۱، آمریکا تنها ابر قدرت جهان بود. عراق مغلوب شده بود.
امروز: آمریکا بدون موفقیت عقب نشینی کرده است. قدرت های منطقه هم شکست نخورده اند.
بعلاوه آمریکا، واقع بین تر از اردوغان است: بغداد و تهران را در مقابل خود قرار نمی دهد.
نتیجه: آمریکا یک سر و هزار سودا دارد، فقط زورش نمی رسد.
* “نیروی ضربت” و یا “نیروی چکش” ترجمه ترکی “چکیج گوچ” Çekic Güc است. اصل انگلیسی آن Poised Hammerاست.
* Refat Ballı: Erdoğanın Tamponu: Ikinci Çekic Güc http://www.aydinlikgazete.com/yazarlar/rafet-balli/52134-rafet-balli-erdoganin-tamponu-ikinci-cekic-guc.html
۲۳ سپتامبر۲۰۱۴ – سایت روزنامه آیدینلیک – ترکیه