“آن کس که سخن ز مهر می گفت و امید
آورد برای خلق یک دسته کلید
افسوس که آن کلید قفلی نگشود
جز قفل درِ بزرگ انبار اسید”
این شعر گویای آگاهی مردم نسبت به عوام فریبی های روحانی و کل رژیم جمهوری اسلامی است که پس از اسیدپاشی های فاجعه بار مزدوران رژیم در اصفهان و تهران، سروده شده و حال بر زبان بسیاری از مردم ایران جاری ست.
مجروح و کشته شدن چندین زن بی گناه که در چند هفته گذشته قربانی اسیدپاشی های زنجیره ای در اصفهان شدند، باز هم زخم جدیدی بر پیکر جامعه رنجدیده ایران گذاشت و خشم و نفرت مردم آگاه ایران علیه رژیم جمهوری اسلامی را صد چندان کرد. یکی از اسیدپاشی های زنجیره ای در روز یکشنبه ۲۷ مهرماه در اصفهان رخ داد که در آن سه دختر مورد حمله موتور سواران اسیدپاش قرار گرفتند و یکی از آن ها به خاطر پاشیده شدن اسید به قفسه سینه اش، در همان خیابان جان باخت و دو نفر دیگر راهی بیمارستان شدند.
مردم ایران و بخصوص مردم مبارز اصفهان نه فقط به خاطر شناخت از ماهیت رژیم جمهوری اسلامی بلکه با توجه به تلاشی که، پیش از این اسید پاشی ها، در مجلس صورت می گرفت تا تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر، حمله لباس شخصی های وزارت اطلاعات (با نام های بسیج و انصار حزب الله و غیره) به مردم و بخصوص زنان صورت قانونی به خود بگیرد، و هم چنین سخنان نماینده رهبر جمهوری اسلامی در اصفهان که در همین رابطه گفته بود “در مورد حجاب باید از تذکر لسانی فراتر رفت” و استفاده از “چوب تر” و “قوه قهریه” را مجاز اعلام کرده بود، به خوبی می دانند که اسید پاشی از سوی چه نیروهائی حمایت و هدایت می شود و به همین دلیل هم هست که این روز ها مردم وقتی که در این باره صحبت می کنند خیلی روشن می گویند: “کار خودشان است”.
مردم به درستی انصار حزب الله و بسیج و دیگر افراد وابسته به رژیم را عاملان این جنایات می دانند. برای آن ها بی تفاوتی و واکنش های برخی از مقامات دولتی و عدم تلاش جدی نیروهای انتظامی برای شناسایی و دستگیری جنایتکاران، و از طرف دیگر دادن اطلاعات ضد و نقیض به مردم، نشان دهنده ی دست داشتن ماموران رژیم در این جنایات است. به عنوان مثال، بر اساس گزارش شاهدان عینی در تصادف یک خودرو با موتورسواری در خیابان مهرداد که چهارمین اسیدپاشی اتفاق افتاد، مردم چند نفر را با بطریهای اسید پیدا کردند و در جریان درگیری ای که بین مردم و این حاملین اسید رخ داد، موتور سواران به کلانتری محل منتقل شدند. با این حال مقامات دست اندرکار رژیم هنوز از عدم دستگیری اسید پاشان سخن می گویند و توضیح نمی دهند که چرا از همین چند نفری که توسط مردم به کلانتری تحویل داده شده خبری در دسترس نیست. ماموران دولت از حضور خبرنگاران در بیمارستان ها نیز خودداری می کنند که خود نشانه ترس شان از انعکاس درست حوادث اتفاق افتاده در میان مردم می باشد. هم چنین مردم می گویند که چطور نیروی انتظامی با دوربین هائی که در نقاط مختلف شهر نصب کرده، همیشه از هر اتفاقی مطلع و هر کسی را بخواهد دستگیر می کند ولی حالا قادر به شناسائی عاملین اسیدپاشی نمی باشد؟
از مدت ها پیش از طرف خُرافه پخش کن های رژیم مطرح می شد که “تنها راه نجات زاینده رود از خشک شدن، جلوگیری از بدحجابی است”. این کفتارهای زن ستیز، با این حرف در واقعیت امر بی کفایتی خود، و نابود کردن محیط زیست جامعه را هم می خواهند بر سر زنان ایران خراب کنند و با بیان چنین مزخرفاتی زنان جامعه را مسئول نابودی منابع طبیعی کشور جلوه می دهند. این زن ستیزان که بزرگترین دستاوردشان ترویج فرهنگ فساد و هرزه گی در جامعه بوده، اساسا پایبندی به اخلاق و فرهنگ انسانی جایی در وجودشان ندارد که امروز زنان ایران را به بالا بردن چوب تر تهدید می کنند. آن ها فاسدترین و کثیف ترین عناصر جامعه را تشکیل می دهند. گاهی نیز عکس های “بی حجاب” آقازاده های فاسدشان در خارج از کشور در مجالس عیش و نوش در اینترنت منتشر می شود که به نوبه خود گویای ریاکاری عمال رژیم می باشد. بنابراین اگر ما می بینیم که سردمداران جمهوری اسلامی که در عمل خون مردم شریف و پاک و زحمتکش را ضمن متهم کردن بی جا و ناحق آن ها به بی اخلاقی، توی شیشه کرده اند، این دلیل دیگری دارد. آن ها به این وسیله در تلاش اند تا ایجاد فضای اختناق و سرکوب جامعه را تحت عنوان مبارزه با بدحجابی توجیه نمایند تا مردم تصور کنند که علت سرکوب ها و سیطره اختناق در جامعه اعتقاد آن ها به حجاب و پوشش زن است. به این منظور نیز فضای “فرهنگی و قانونی” هر چه بازتری برای آخوندهای ریز و درشت خود ایجاد کرده اند.
اما، هدف اصلی جمهوری اسلامی از ترغیب و تشویق مزدورانش به دست زدن به جنایت اسید پاشی، ایجاد جو ترس و وحشت هر چه بیشتر در جامعه و جلوگیری از برافروخته شدن آتش خشم فروخورده توده های تحت ستم ایران است. مردم آگاه ایران می دانند که جمهوری اسلامی از ابتدای به قدرت رسیدن خود تاکنون، به هزاران جنایت وحشیانه دست زده تا به خیال خود با ایجاد فضای رعب و وحشت درجامعه از برافروخته شدن آتش مهیب خشم انقلابی توده ها جلوگیری کند. از این رو نه اسید پاشی کنونی و نه دیگر اقدامات جنایتکارانه ای که این رژیم در طی سی و پنج سال حاکمیت خود علیه مردم ما انجام داده و می دهد تازگی ندارد و اساساً اعمال جنایت و ظلم و ستم به توده ها، در ذات این رژیم وابسته به امپریالیسم و حامی سرمایه داران زالو صفت ایران نهفته است. اما این که چرا امروز به فکر باز هم شدیدتر کردن سرکوب و باز هم هر چه بیشتر مختنق کردن جامعه افتاده به این دلیل است که این رژیم حامی و مدافع منافع سرمایه داران به خوبی می داند که در شرایط کنونی زندگی ٩٩ درصدی های جامعه ایران بیشتر از همیشه وخیم تر گشته است، به حدی که جامعه هیچ گاه تا به این حد غرق در فقر، بیکاری، گرانی، گرسنگی، بی خانمانی، اعتیاد، فحشاء، و صدها رنج و بدبختی دیگر قرار نداشته است. این رژیم از شدت خشم و نفرت توده ها نسبت به خود آگاه است و می داند مردمانی که در آتش ظلم و ستم امپریالیست ها و ارتجاع داخلی می سوزند به واقع آتش زیر خاکستر هستند که هر لحظه می تواند با قدرت زیادی شعله ور شده و این رژیم و سیستم پوسیده آن را از بیخ و بن نابود کند. از این روست که جمهوری اسلامی که جز با سرکوب وحشیانه قادر به کنترل توده ها نیست، امروز به جنایاتی دست زده و می زند که هیتلر و دیگر دیکتاتورهای تاریخ را روسفید کرده است.
اسید پاشی به روی زنان جهت ایجاد رعب و وحشت در میان توده ها و خانه نشین کردن نیمی از آحاد جامعه، جنایت فاجعه بار جدیدی است که این رژیم امروز به آن روی آورده است. این اسیدپاشی های زنجیره ای چنان فضای خشم و نفرتی علیه دولت و رژیم در شهرهایی مثل تهران و اصفهان ایجاد کرده که زنان و مردان آگاه ایران در چند روز اخیر تجمع های اعتراضی متعددی در شهرهای تهران و اصفهان برگزار کردند (که “معصومه عطایی” و “رعنا” از قربانیان اسیدپاشی های قبلی نیز در این تظاهرات شرکت داشته اند) و نفرت خود را علیه دولت و اسیدپاشی های “آمران به معروف و ناهیان از منکر” را با شعارهای خشم آلود خود فریاد زدند. به عنوان مثال تظاهرات روز چهارشنبه ٣۰ مهرماه به رغم تمهیدات امنیتی شدید رژیم و محاصره تظاهرکنندگان در خیابان، در شهر اصفهان در مقابل دادگستری و در تهران در مقابل مجلس، با شرکت تعداد زیادی از اقشار آگاه جامعه برگزار شد. شاهدان عینی به خبرگزاری ها گزارش داده اند که نیروهای انتظامی با گاز اشک آور و باتوم به ضرب و شتم تجمع کنندگان پرداخته و از پیوستن عابرین به تظاهرکنندگان جلوگیری می کرده اند.
بسیاری از شعارهای تظاهرکنندگان نشانه آگاهی و شهامت توده های مردم و بیانگر پتانسیل انقلابی موجود در بطن این جامعه شدیداً سرکوب شده، می باشند. به عنوان مثال می توان به شعارهای زیر اشاره کرد که نشان دهنده فضای نفرت شدید و بی اعتمادی مطلق مردم به رژیم هستند: “ای بدتر از داعشی، اسید به ما می پاشی!؟”، “قوانین ضد زن ملغی باید گردد”، “اسیدپاشی قطع نشه، ایران قیامت میشه!”، “حجاب به زور نمیشه، ایران عراق نمیشه!”، “لایحه امر به معروف نمی خوایم!”، “اسیدپاش مزدوره، امنیت از ما دوره!”، “ای دختر ایرانی حمایتت می کنیم!”، “امنیت، آزادی، حق زن ایرانی”.
برگزاری تظاهرات مردم خشمگین در اصفهان و تهران باعث احساس خطر در میان سردمداران رژیم شده و تضادهای درونی آن ها را شدت بخشیده است. به طوری که امام جمعه مرتجع اصفهان مجبور شد در جلوی دوربین قرار گرفته و با بیشرمی تمام، سخنان قبلی خود را تکذیب کند. هم چنین رژیم که از طریق دست اندرکاران خود نتوانست مردم را فریب داده و به آن ها بباوراند که گویا رژیم در کار جنایتکارانه اسید پاشی نقش نداشته است، حال به اصطلاح روان شناسان و جامعه شناسان توجیه گر نظام حاکم متوسل شده و از زبان آن ها این طور القاء می کند که گویا مردانی به خاطر قدرت نمائی به زن ها آب می پاشند. با این القائات، آن ها می کوشند تا مردم قانع شوند که اسید پاشی هم کار مردان قدرت طلب بوده و دست رژیم جمهوری اسلامی در این کار نبوده است.
تاریخ مبارزات انقلابی توده ها علیه دیکتاتورها و ستمگران در جوامع طبقاتی گواه است که هیچ کدام از این ترفندهای مذبوحانه جمهوری اسلامی، منجر به جلوگیری از رشد پتانسیل ناآرامی های اجتماعی و مبارزات قهرآمیز علیه رژیم نخواهند شد، و این ترفندها صرفاً می توانند ، نهایتا به خریدن فرصت های کوتاهی برای رژیم منجر شوند.
در روزهای اخیر اشعار و کارهای هنری مبتکرانه ای در رابطه با جنایت اخیر رژیم در جامعه پخش شده که شعر زیر که نشان دهنده غم و اندوه مردم و حمایت آن ها از قربانیان این جنایت است از زمره آن هاست:
“در باورشان خدا تراشی کردند
آرامشمان را متلاشی کردند
زیباییما برایشان سنگین بود
بر صورتمان اسیدپاشی کردند”
بدون شک دور نیست روزی که مردم ستمدیده، بساط داعشیان حاکم بر جامعه ایران را در آتش انقلاب بسوزانند.
با امید به آن روز.
دوم آبان ۱۳۹۳ – ۲۴ اکتبر ۲۰۱۴