گفت وگوی شهروند با دکتر رویا عراقی، نماینده ی آیت الله سیدحسین کاظمینی بروجردی
آیتالله حسین کاظمینی بروجردی، از روحانیان مخالف جمهوری اسلامی، از سال ۱۳۸۵ در زندان به سر می برد. او معتقد به جدایی دین از دولت است و با مفهوم «ولایت فقیه» به صراحت مخالفت میکند.
حسین، متولد ۱۳۳۷ در بروجرد، نوه ی آیتالله «سیدطاهر کاظمینی بروجردی» و پسر آیتالله «سیدمحمدعلی کاظمینی بروجردی» است، که هر دو از مخالفان حکومت دینی در ایران بودند. پدربزرگ او کمی بعد از به قدرت رسیدن خمینی، فوت کرد و پدرش در سال ۱۳۸۱ به طور مشکوکی درگذشت.
آیت الله حسین کاظمینی بروجردی، در اوایل دهه ۷۰ در فعالیتهای فرهنگی و تبلیغ دینی شهر تهران فعال بود بین سالهای۱۳۷۲تا ۱۳۸۰ بارها به دادگاه ویژه روحانیت احضار شد.
انتقادهایش از حکومت دینی ایران باعث شد که در سال ۱۳۸۵ او و صدها نفر از طرفدارانش توسط نیروهای امنیتی دستگیر و مورد اذیت و آزار قرار گیرند. او در زندان و با هدف اعتراض به سوءاستفاده حکومت ایران از لباس روحانیت، داوطلبانه خودش را خلع لباس کرد.
بروجردی به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «محاربه» به ۱۱ سال حبس محکوم شد ولی به دلیل ادامه دادن به انتقاد و اعتراض، دو هفته پیش به یک باره حرف از اعدام او به میان آمد و از زندان اوین به مکانی نامعلوم منتقل شد.
در این رابطه با دکتر رویا عراقی، نماینده ی آیت الله سیدحسین کاظمینی بروجردی که به تازگی به تورنتو آمده است، به گفت وگو نشستم و از او خواستم که معرفی اش را خود برعهده بگیرد.
رویا عراقی ـ با درود به شما و خوانندگان محترمتان. من دکترای شیمی دارم از دانشگاه صنعتی اصفهان و در ایران در دانشگاه تدریس می کردم. فعالیت خودم را در رابطه با آقای بروجردی از سال ۸۱-۸۰ شروع کردم و چندین بار دستگیر شدم که آخرین بار آن ۱۳۸۹ بود که به داخل خانه ی ما ریختند و بدون حکم مرا دستگیر کردند. چند ماه انفرادی بودم و اواسط اسفند ۸۹ در حالی که به خاطر شکنجه ها به شدت بیمار بودم، در اثر پیگیری خانواده و اعتراضات، با وثیقه آزاد و پس از آن از کشور خارج شدم.
حکم آقای بروجردی ۱۱ سال زندان بوده، چه شد که حالا از اعدام حرف زده می شود؟
ـ اینها از روز اول به قصد از بین بردن ایشان آمده بودند. آن حمله ی گسترده ای که در سال ۸۵ کردند، به قصد قتل عام همه ی ما آمده بودند. بعد از دستگیری ایشان و تعدادی از هواداران و حتی اعضای خانواده، ایشان و ۱۷ نفر از هواداران به اعدام محکوم شدند، اما بعد که سروصدای بین المللی شد، حکم تغییر کرد به ۱۱سال که یک سال در تهران و ده سال در تبعید به زندان یزد. با وضعیت جسمی بیمار، محروم کردن ایشان از دارو و درمان هم یک نوع قتل خاموش است.
به هر حال ایشان از داخل زندان هم همچنان به فعالیت ادامه داد و نامه های اعتراضی نوشت، و چندی پیش هم تدریس های داخل زندان او از سوی هوادارانش گردآوری و در قالب کتابی منتشر شد و همین بهانه ای شد تا دادستان ویژه ی روحانیت (موحدی) با حضور در سلول ایشان حکم او را اعدام اعلام کند.
دادستان ویژه ی روحانیت به استناد چه چیزی این حکم را اعلام کرده؟
ـ گفته این نوشته های شما بدعت در دین است و خلاف نظر رهبری ست. شما مرتد هستید و حکم تان اعدام است. ایشان گفته من مستند حرف می زنم و حاضرم مناظره کنم و همه ببینند و تمام جهان گوش کنند و ببینند حق با کیست. او هم گفته که ما اهل مناظره نیستیم و اعدام می کنیم.
بعد شما چه کردید؟
ـ ما همان موقع اطلاع رسانی کردیم. این اتفاق اول مهرماه افتاد و نهم مهرماه به ما اطلاع دادند که با یگان ویژه ریختند در سلول آقای بروجردی و گفته اند برای اجرای حکم می برند. دیگر ما خبری از ایشان نداشتیم تا اینکه با پیگیری های خانواده و نهادهای حقوق بشری، هفته ی پیش حدود پانزده دقیقه با خانواده ملاقات کردند و ایشان به خانواده گفته اند که مرا در سلول قرنطینه قبل از اعدام نگه داشته اند و دست و پایم را غل و زنجیر کرده اند و شکنجه می کنند. خانواده هم گفته که صدایش خیلی بد بوده و وضعیت جسمی اش هم اصلا خوب نبوده. باز هم یک مدت از ایشان خبری نبود و حتا به ما گفته شد که گویا کشته شده، ولی چند روز پیش (۲۳ مهر ۱۳۹۳) ایشان تماس تلفنی دو، سه دقیقه ای با خانواده گرفتند که فقط بگویند زنده هستند ولی اینکه در کدام زندان به سر می برند دیگر چیزی نمی دانیم.
وضعیت جسمی آقای بروجردی الان چگونه است؟
ـ ایشان سالها در زندان شکنجه و تهدید شده اند و حتی چند بار هم از سوی زندانیان دیگر به جان او سوءقصد شده. ایشان از بیماری های مختلف رنج می برد از جمله ناراحتی های قلبی و کلیوی و پارکینسون، همچنین ۹۰درصد بینایی یک چشم را از دست داده اند و الان دیگر توان انجام کارهای شخصی را ندارند و حتما کسی باید کمک اش کند.
از هوادارانش که در سال ۸۵ با او دستگیر شده بودند، کسی در زندان مانده و آیا خبری دارید از وضعیتشان؟
ـ از آنها کسی در زندان نیست و همه با وثیقه های سنگین آزاد شده اند، مثل خود من.
برای ایشان در خارج کشور چه اقداماتی می توانید انجام دهید؟
ـ من فکر نمی کنم تا زمانی که این رژیم باشد، بشود ایشان را آزاد کرد، حتی اگر هم رژیم ایشان را آزاد کند، به طرق دیگری او را از بین خواهد برد. ایشان الان باید برای معالجه به بیمارستان منتقل شود. بنابراین هر کاری که کمک کند به زنده ماندن ایشان انجام می دهیم. ما از طریق سازمان های بین المللی و دولتها پیگیری می کنیم و از آنها می خواهیم و آنها توان این را دارند که با جمهوری اسلامی مطرح کنند. در مورد هیچ کدام از زندانیان سیاسی ما کاری نمی توانیم بکنیم مگراینکه از طریق دولتها و سازمان های بین المللی مجبورشان کنیم کمتر فشار بیاورند.
وکیل ایشان چه اقداماتی کرده است؟
ـ دادگاه ویژه روحانیت اجازه ی داشتن وکیل مستقل را نمی دهد. خانم دکتر پورفاضل خیلی تلاش کردند، ولی هیچوقت پرونده ی ایشان را در اختیار خانم پورفاضل قرار ندادند.
شما چگونه از وضعیت ایشان خبردار می شوید؟
ـ از طریق زندانیان و همچنین خانواده ی ایشان.
شما گفتید که خانواده ی ایشان هم همزمان دستگیر شدند و گویا در حال حاضر هم تحت فشار قرار دارند. کمی از وضعیت خانواده آقای بروجردی بگویید.
ـ همان موقع سال ۸۵ کل خانواده هم دستگیر شدند، حتی نوه ی شش ماهه ی ایشان را هم دستگیر کردند. در این دستگیری ها، مادر، خواهر، عروس ها، پسر و دخترها، فامیل های نزدیک، صدها نفر از هواداران، همسایه ها، و …. همه دستگیر شدند. مادر ایشان چندی بعد از آزادی به دلیل فشارهای زندان درگذشت.
ترس رژیم از آقای بروجردی برای چیست؟
ـ خوب ایشان داره میگه که حکومت اسلامی نباید داشته باشیم و ولایت فقیه را رد می کنند و یک رساله هم در این مورد دارند. بنابراین اگر اینها به اطلاع همه ی مردم برسد یک آگاهی کلی ایجاد می شود که این کارها براساس اسلام نیست و اسلام هم مخالف این کارها است و این برای اینها که آمده اند از اعتقادات مردم سوءاستفاده می کنند، برای اینکه قدرت بیشتری داشته باشند و دارند فشار می آورند و به اسم دین جنایت می کنند، می تواند خطرناک باشد.
حرف آقای بروجردی چیست، چه زمانی می شود حکومت دینی داشت؟
ـ اعتقادات شیعه این است که حکومت دینی فقط در زمان امام دوازدهم خواهد بود و او می تواند عدالت کامل را برقرار کند و تا زمانی که امام دوازدهم ظهور نکند هیچ حکومتی نمی تواند ادعای حکومت اسلامی کند چون هیچکس نمی تواند عدالت را برقرار کند. بنابراین دین یک چیز فردی است و باید از سیاست جدا باشد و سیاست را متخصصان باید در دست بگیرند. ایشان نوشته که روی دین خاصی حساسیت ندارد و هر دین و عقیده ای که باعث رشد هویت انسانی و رشد خصلت های انسانی شود، مورد قبول ایشان است.
نظر او در مورد بهایی ها چیست؟
ـ در زندان یزد، یکی از هم سلولی هایش بهایی بود که با ایشان همسفره بودند و خیلی از ایشان حمایت می کند تا جایی که خود رژیم ایشان را مورد سئوال قرار می دهد که چرا شما چنین می کنید. ایشان می گوید،”او دارد دین اش را تبلیغ می کند و من هم دین ام را، من و ایشان مثل هم هستیم.”
حتی آقای بروجردی در مورد وضعیت وخیم ایران نامه ای خطاب به رهبران مذهبی جهان جهت آگاهی آنها نوشتند از جمله خطاب به رهبران بهایی، که من خودم آن را ارسال کردم.
آیا طرفداران آقای بروجردی همه معتقدان مسلمان هستند؟
ـ نه اصلا، طرفداران ایشان فقط افراد مذهبی نیستند. از مذاهب دیگر هم در جلسات ایشان می آمدند و علاقه داشتند. دانشجویان، پزشکان، جراحان، اساتید دانشگاه و افراد تحصیلکرده در بین طرفداران ایشان بودند. حتی کشیش و روحانی یهودی هم می آمد و می گفتند ما علاقه داریم ولی نمی توانیم علنا حمایت کنیم.
اتفاقا می خواستم بپرسم شما به عنوان یک زن تحصیلکرده چگونه جذب سخنان ایشان شدید؟ هیچوقت فکر می کردید پای صحبت های یک فرد روحانی بروید؟
ـ اصلا فکر نمی کردم، همیشه تلویزیون را اینجور مواقع خاموش می کردم و گوش نمی دادم. یکی از همکارانم از من دعوت کرد تا به جلسات ایشان برویم، من اما تمایلی به حضور در این جلسات نداشتم، ولی به اصرار دوستم و از روی کنجکاوی رفتم و از همان جلسه ی اول متوجه شدم که ایشان با حکومت دینی مخالف است و دارد روشنگری می کند. فکر می کنم حرف های ایشان در این مقطع خیلی می تواند روشنگرانه باشد، چون به هر حال ما قشر مذهبی زیاد داریم حتی در بین تحصیلکرده ها، حرف های ایشان می تواند کمک کند. مثلا در مورد ارث که سهم دختر نصف پسر است، ایشان این را رد می کند و می گوید خود پیغمبر گفته بین بچه هایتان فرق نگذارید، یکی از مواردی که نباید فرق گذاشت همین ارث است و بعد می گوید که باید ارث زن و مرد یکی باشد.
آقای بروجردی، به عنوان کسی که شناخت داره از اسلام و اعتقاد داره به سکولاریسم و جدایی دین از دولت، و اینکه اعتقاد باید فردی باشد و حکومت را باید متخصصان اداره کنند، می تواند افراد بسیاری را دور خودش جمع کند. همانطور که دیدید بدون هیچ رسانه ای ایشان توانست این همه افراد را دور خودش جمع کند که از همه ی ایران به جلساتش بیایند، بنابراین خیلی می تواند موثر باشد.