نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته ـ بخش نهم

 

بابک مرتضی زنجانی و راه آهن سورینت

بابک مرتضی زنجانی (متولد ۲۱ اسفند ۱۳۴۹ در تهران) به گفته خودش دارای بیش از ۶۰ شرکت از جمله شرکت هولدینگ توسعه سورینت قشم، «اولین بانک سرمایه گذاری اسلامی» در مالزی، سهامدار شرکت هواپیمایی انور ترکیه، مؤسسه مالی اعتباری در امارات و بانک ارزش تاجیکستان است. او همچنین شرکت‌هایی در دوبی، ترکیه و تاجیکستان دارد. در یکی از قطعنامه‌های تحریم اتحادیه اروپا که از او اسم برده شده به ۱۵ شرکت منتسب به او نیز اشاره شده است. وی رئیس هیئت مدیره هواپیمایی قشم است که ۱۷ فروند هواپیما دست دوم (ساخت ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱) با سرمایه اولیه هزار میلیارد تومان از اروپا خریداری کرد.

زنجانی می‌گوید:‌ »از سال ۱۳۷۹ به صورت حرفه‌ای شروع به ایجاد شرکت‌های داخلی و خارجی کردم تا جایی که سال ۱۳۸۱ چیزی حدود ۱۱شرکت ایجاد شده داشتیم … تا اینکه جمع شرکت‌ها و موسسات تحت پوشش من به ۶۴ شرکت داخلی و خارجی رسید و نیاز به یک شرکت هلدینگ برای ساماندهی و یکی شدن در کلیه شرکت‌ها بود که با ایجاد هلدینگ سورینت و انتقال سهام تک تک شرکت‌های ایجاد شده سمت و سوی بهتری گرفت که هم‌اکنون در ایران و دیگر کشورهای دنیا با ۱۷ هزار نفر پرسنل مشغول ارائه تجارت و خدمات هستیم.» او همچنین اعلام کرد که ماهانه ۲۹ میلیارد تومان حقوق پرداخت

بالا از راست: بابک زنجانی، حمید فلاح هروی، رویانیان، احمدی یوسفی  پایین:  امیرعابدینی، مه آفرید خسروی، محسن پهلوان مقدم، رضا مصطفوی طباطبایی

بالا از راست: بابک زنجانی، حمید فلاح هروی، رویانیان، احمدی یوسفی
پایین: امیرعابدینی، مه آفرید خسروی، محسن پهلوان مقدم، رضا مصطفوی طباطبایی

می کند. ثروت او را ۲۵ هزار میلیارد تومان تخمین می‌زنند. وی عمده سرمایه‌اش را در دوران احمدی‌نژاد و دلالی نفت به دست آورده است.

زنجانی دوران سربازی‌اش را در سپاه پاسداران گذراند و به عنوان سرباز به بانک مرکزی اعزام شد. وی در این رابطه ادعا نمود که چندی بعد راننده محسن نوربخش، رئیس وقت بانک مرکزی می‌شود و در آنجا غیر از رانندگی کار ثبت نامه‌ها را هم برعهده می‌گیرد. زنجانی بعد از اتمام دوره سربازی به دلیل اینکه «صاحب چند کارت» برای دلالی بانک مرکزی بود تصمیم می‌گیرد در تزریق دلارهای بانک مرکزی برای کنترل بازار فعالیت کند.

زنجانی ادعا می‌کند نخستین ارزی که از بانک مرکزی برای توزیع گرفته ۱۷ میلیون دلار بوده؛ کارمزدی که بابت توزیع آن دریافت کرده هم ۱۷ میلیون تومان بوده است. او هر روز ۱۷ میلیون دلار از بانک می‌گرفت و پخش می‌کرد و ۱۷ میلیون تومان هم سود دریافت می‌کرده است. ادعاهای زنجانی بعید به نظر می‌رسد واقعی باشد. با توجه به فوت نوربخش از قرار معلوم او برای انحراف افکار عمومی و ناشناس ماندن افراد پشت‌صحنه و دست‌هایی که به او یاری رسانده تا به ثروت نجومی برسد این موارد را مطرح می‌کند. طبق گفته‌ی زنجانی او پس از درگذشت نوربخش تصمیم می‌گیرد سالامبور فروش شود، و پوست گوسفند به خارج از ایران صادر کند. بنا به ادعای او و اسناد موجود او در سال ۱۹۹۶ میلادی ورشکست شد و سر از زندان درآورد و دو سالی را زندان بود.

زنجانی و مؤسسه‌های مرتبط با او در آوریل ۲۰۱۳ توسط آمریکا به پولشویی برای دور زدن تحریم‌های اعمال شده علیه ایران متهم شده‌اند.

بیژن زنگنه وزیر نفت ایران روز سه شنبه ۱۹ شهریور ۹۲، (۱۰ سپتامبر ۲۰۱۳) گفت بابک زنجانی بیش از دو میلیارد دلار حاصل از فروش نفت ایران را به خزانه دولت واریز نکرده و وزارت نفت و مجلس ایران در حال پیگیری این مسئله هستند. این در حالی است که بابک زنجانی نزدیک‌ترین رابطه را با وزرای نفت، صنایع و معادن، اقتصاد و دارایی، امورخارجه و رئیس بانک مرکزی دولت احمدی نژاد داشت.

نام بابک زنجانی که روابط نزدیکی با اطلاعاتی‌ها و امنیتی ها و سعید مرتضوی دارد بعد از ماجرای افشاگری احمدی‌نژاد در مجلس بیش از پیش رسانه‌ای شد. او کسی بود که به ادعای نوار افشا شده‌ی احمدی‌نژاد با فاضل لاریجانی نیز زدوبند اقتصادی داشت. گفته می‌شود او از طریق حمید فلاح هروی یکی از عناصر امنیتی به بسیاری نهادها و مسئولان نظام وصل می‌شود. عکس‌های وی با حسن میرکاظمی (معروف به حسن رعیت) یکی دیگر از چهره‌های امنیتی در هواپیمای خصوصی نشاندهنده‌ی پشتوانه‌ی وی است که گفته می‌شود تا بیت‌خامنه‌ای و آقازاده‌ی وی مجتبی هم می‌رسد. علاوه بر بخشی از فرماندهان سپاه پاسداران تعدادی از نمایندگان قدرتمند مجلس از جمله حامیان پروپاقرص زنجانی هستند. ارتباط ویژه‌ی او با قرارگاه خاتم‌الانبیا و رستم قاسمی رئیس این قرارگاه که وزیر نفت دولت احمدی نژاد شد و امروز مشاور وزیر دفاع و معاون اول دولت روحانی است یکی از سکوهای پرش زنجانی بود. در پاییز ۱۳۹۱ چند جوان در فضای مجازی پرونده‌ی بابک زنجانی و ارتباط او با مسئولان دولتی را افشا کردند ولی به جرم این کار، تحت تعقیب و آزار و اذیت قرار گرفتند. البته در شرایط ویژه مانند پرونده‌ی مه‌آفرید خسروی و فاضل خداداد، حامیان زنجانی برای خواباندن سروصداها می‌توانند خود را کنار کشیده و او را دم تیغ بدهند.

«بابک زنجانی در ابتدای فعالیت‌هایش در سال ۱۳۸۳ در شرکت صنایع غذایی ثامن گوارای کیش برای مدت محدودی شریک فردی به نام سیدمرتضی میریان بوده است. سیدمرتضی میریان در سال ۱۳۸۴ سهامش را به فردی به نام محمد ایزدپناه طوسی می‌فروشد و از شرکت خارج می‌شود. از این سال به بعد دیگر ردپایی از این شرکت در اسناد موجود نیست. به عبارتی نه ردی از تغییرات در این شرکت موجود است و نه خبری دایر بر انحلال این شرکت در دست است. این مسئله درباره محمد ایزدپناه طوسی نیز صحیح است. یعنی از سال ۱۳۸۴ به بعد او نیز از مجموعه اسناد رسمی ناپدید می‌شود. سردار سیدمرتضی میریان، جانشین عملیات نیروی زمینی سپاه و فرمانده نیروی ویژه صابرین است. نیروی ویژه صابرین یک یگان ویژه از زبده ترین نیروهای سپاه است که مختص عملیات سخت و دشوار خصوصا در خاک دشمن است.»

او همچنین از طریق عوامل خود دم مداحان حکومتی را می‌بیند و در پروژه‌‌ی فیلم‌های دولتی سرمایه‌گذاری میلیاردی می‌کند.

زنجانی همچنین مالک و رییس هیات مدیره باشگاه فوتبال راه‌آهن سورینت است و از روابط نزدیکی با علی دایی برخوردار است.

در تاریخ ۵ خرداد ۱۳۹۰ در بورس ایران باشگاه راه‌آهن با قیمت ۵ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان عرضه شد، اما فروش آن با شکست روبه‌ رو شد. در پی فروش نرفتن باشگاه راه‌آهن هیأت واگذاری و شرکت خصوصی‌سازی ایران در جلسه شنبه ۱۱ تیر قیمت واگذاری نخستین باشگاه فوتبال کشور برای خصوصی‌سازی را به قیمت ۴/۱ میلیارد تومان کاهش داد. شرکت هواپیمایی فراز قشم برای خرید آن پیش قدم شد و در سال ۱۳۹۱ مالکیت آن را به عهده گرفت.

زنجانی در این مورد در گفتگو با روزنامه ابتکار می‌گوید:‌ «تنها مجموعه‌ای که از خصوصی‌سازی به ما رسیده، همان باشگاه راه‌آهن است که مالک قبلی آن به زندان افتاده بود و ما باشگاه را با پرداخت ۲۰ میلیارد تومان بدهی از جمله بدهی بازیکنان نجات دادیم. هر کسی فکر می‌کند باشگاه راه‌آهن رانتی به ما رسیده بیاید هزینه سالیانه آن را از این تاریخ به بعد بدهد ما مجانا این رانت را تقدیم می‌کنیم تا سالی ۲۰ میلیارد تومان در آن خرج کند. … من به عنوان یک سرباز بسیجی در جبهه اقتصادی کار می‌کنم. شانس‌هایی بوده که خدا در اختیارم گذاشته و از آن‌ها استفاده کرده‌ام. حداقل سه یا چهار بار هم ورشکسته شده‌ام.»

 

مه آفرید خسروی و داماش، گهر درود، پارسه

مَه‌آفرید امیرخسروی (امیرمنصور آریا) متولد ۱۳۴۸ در روستای «ناش» از توابع عمارلو شهرستان رودبار گیلان در شهریور ۱۳۹۰ به اختلاس چند هزار میلیارد تومانی (۲۸۰۰ یا ۳۰۰۰ میلیارد تومان) متهم شد، که گفته می‌شود بزرگترین اختلاس تاریخ ایران بوده ‌است.

خانواده‌ی وی از بزرگترین خوانین منطقه بودند و ارتباط تنگاتنگی با حکومت پهلوی داشتند. او به واسطه‌ی نزدیکی با باندهای اطلاعاتی رژیم و رحیم‌مشایی و دولت احمدی نژاد به یکی از بزرگترین سرمایه‌داران وابسته به نظام تبدیل شد، اما به سرعت قربانی درگیری‌ باندهای رژیم شد. خاوری رئیس بانک ملی که یکی از متهمان پرونده بود توسط محسنی اژه‌ای وادار به ترک کشور شد تا بلکه مانع برملاشدن نقش مسئولان نظام در این اختلاس شود. محسنی اژه‌ای که خود نیز درگیر این ماجرا بود ناصر سراج یکی از نزدیکانش را قاضی پرونده قرار داد.

ابتدای فعالیت «مه آفرید امیرخسروی» با اداره کردن گاوداری به همراه برادرانش در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ بوده ‌است. وی که تا سال ۱۳۷۲ در خدمت سربازی بوده، این واحد دامداری را با استفاده از طرح‌های زود بازده بنیانگذاری کرده بود. سرمایه آغازین «شرکت توسعه سرمایه‌گذاری امیرمنصور آریا» در ۲۸ خردادماه ۱۳۸۵ برابر با ۵۰ میلیون تومان بوده که بر اساس صورتجلسه هیئت مدیره همین شرکت در تاریخ ۳۰/۱۱/۱۳۸۷ به ۲۰ میلیارد تومان افزایش پیدا کرده‌است. وی که دارای نبوغ اقتصادی بود اولین اتوموبیل شخصی‌اش را در سال ۱۳۸۴ خرید.

شرکت توسعه سرمایه گذاری امیرمنصور آریا در سال ۸۹ در راستای اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اقداماتی مشکوک توانست ۹۴٫۹۶ درصد از سهام ماشین سازی لرستان، ۹۵٫۲ درصد از سهام گروه صنعتی فولاد ایران، ۹۵ درصد از سهام مهندسی خط و ابنیه فنی راه آهن (تراورس) و ۳۹٫۵ درصد از سهام فولاد اکسین خوزستان را خریداری نماید.

برخی از شرکت‌های زیر مجموعه‌‌ی «توسعه سرمایه گذاری امیرمنصور آریا» عبارتند از:

توسعه سرمایه‌گذاری امیرمنصور آریا، شرکت پخش امیرمنصور ایرانیان، گروه صنعتی شیشه مارلیک گیلان،گروه ملی صنعتی فولاد ایران

صنعت آب معدنی داماش گیلان،گروه صنعتی نمونه منصور گیلان،شرکت مشاوره و مدیریت تدبیر منصور،سامانه‌های برنامه ریزی منابع کرانه، باشگاه ورزشی داماش ایرانیان،ب انک آریا، شفاف شیمی پلاست، صنایع غذایی دریاچه گهر لرستان، آهن و فولاد لوشان،شرکت پی سنگ گستر، شرکت گردشگری و جهانگردی ستاره درخشان درفک، سبک سازان لوشان، ماشین سازی لرستان، معدن شکافان تهران، داماش ترابر ایرانیان، خدمات کشاورزی میثاق گیلان، صنایع غذایی ترچین طبخ ایرانیان، نوآوران صنعت الکترونیک، تجارت گستران منصور، شرکت آریا سنگ زرین ایرانیان، سیمان فاراب شمال، مهندسین مشاور مدیریت پردازش زمان، شرکت خدمات خط و ابنیه فنی، شرکت نوآوران صنعت الکترونیک قم، شرکت تراورس، مروارید درخشان آریا، شرکت گسترش منیزیم آریا، شرکت فولاد اکسین خوزستان، شرکت حمل و نقل جاده‌ای داخلی کالای ایمن ترابر آریا، بیمه طرح ایرانیان، ستارگان امیرمنصور

گفته می‌شود ۲۳۰ هکتار زمین در کیش و صدها هکتار زمین در کاشانک تهران با قیمت ۱۶ ریال برای هر متر مربع در اختیار وی قرار گرفته است. وی در اواخر سال ۱۳۸۹ موافقت بانک مرکزی برای تاسیس بانکی با نام «بانک آریا» را جلب و در اسفند همان سال اقدام به پذیره نویسی و سپس انتشار آگهی استخدام کارمند نمود. اما در مرداد سال ۱۳۹۰ بانک مرکزی مجوز فعالیت بانک را باطل کرد.

داماش گیلان یکی از باشگاه‌های فوتبال ایران در شهر رشت است که در سال ۱۳۸۷ بعد از خریداری امتیاز باشگاه فوتبال پگاه از استانداری گیلان توسط شرکت آب معدنی داماش تاسیس شد. داماش نام روستایی نزدیک روستای «ناش» است. این تیم در فصل۹۰ـ ۱۳۸۹ بعد از قهرمانی در لیگ گروه یک لیگ آزادگان به لیگ برتر صعود کرد. امیر عابدینی همه‌‌کاره‌ی تیم داماش است که توسط مه آفرید خسروی به این پست گمارده شد. مه آفرید مالک تیم‌های فوتبال گهر درود و پارسه تهران هم بود که پس از دستگیری وی توسط قوه‌ قضاییه توقیف شدند.

حکم اعدام مه آفرید خسروی مورد تأیید قرار گرفت و سوم خردادماه ۱۳۹۳ در محل زندان اوین حکم اعدام او اجرا شد تا چهره‌ی مهره‌های اصلی این پرونده همچنان مخفی بماند.

 

عابدینی و داماش گیلان

امیر عابدینی در سال ۱۳۲۷ در خانواده‌ای پرجمعیت به دنیا آمد بود. آن‌ها هفت برادر و دو خواهر بودند. وی در سال ۴۸ به تیم پیکان پیوست و خیلی زود بدون آن که موفقیتی کسب کند از فوتبال کناره‌گیری کرد. پیش از انقلاب در حالی که بویی از اسلام و مسلمانی نبرده بود با همسرش که غیرمحجبه بود به انگلستان و از آن‌جا به تگزاس آمریکا رفت. مدت هشت ‌ماه در این کشور به سر برد و در ماه‌های اول انقلاب بدون آن ‌‌که مدرکی بگیرد به ایران بازگشت. از آن‌جایی که برادرش احمد در همان روزهای اول انقلاب در جریان حمله به رادیو تلویزیون کشته شد به عنوان عضوی از «خانواده شهید» در حالی که همسرش محجبه‌ شده بود و خودش ریشی گذاشته بود و ادعای مسلمانی می‌کرد به حج رفت و به یکی از کارگزاران نظام اسلامی تبدیل شد.

وی در گفتگو با روزنامه اعتماد در ۱۹ آبان ۱۳۸۷ مدعی شد که فارغ التحصیل رشته عمران از دانشگاهی در آمریکاست! اما نام دانشگاه را اعلام نکرد. وی با آن که تنها مدتی در اواخر دهه‌ی ۴۰ در تیم پیکان تهران بازی کرده بود و دیگر کسی نامی از او در فوتبال نشنیده بود دروغ دیگری سرهم کرد و مدعی شد که «به تیم ملی ایران برای بازی در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین دعوت شده بود»! عابدینی پس از انقلاب، به همراه برادرش در یک شرکت ساختمانی در گیلان استخدام شد، اما به سرعت اخراج شد. وی پس از نزدیکی به جناح‌های قدرت به سرعت رشد کرد و در پست‌هایی چون مدیر عامل شرکت توسعه راه‌های ایران، استاندار لرستان، آذربایجان شرقی و خراسان به کار گرفته شد. او که به جناح راست رژیم نزدیک بود در دوران حسین محلوجی، معاون وزارت صنایع و معادن شد. همچنین عضویت علی‌البدل و اصلی شورای شهر تهران را برای یک دوره داشت. معاونت مسکن بنیاد شهید، مدیرعامل شرکت مهندسی فرودگاه‌های کشور، مدیر عامل اتکاء مدیر عاملی شرکت سهامی کل معادن ایران از دیگر مسئولیت‌های وی در سال‌های گذشته بوده است.

او بین سال‌های ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۹ مدیرعامل پرسپولیس بود و در همین مدت بخشی از سهام این باشگاه را به دست آورد و در سال ۱۳۷۳ در حالی که مدیر عامل پرسپولیس بود رئیس فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران شد.

عابدینی که شم اقتصادی خوبی داشت در سال ۱۳۸۵ به مه‌آفرید خسروی نزدیک شد و سهام‌دار باشگاه داماش گیلان شد. وی به عنوان یکی از سهامداران داماش ایرانیان این مؤسسه را مجتمعی اقتصادی معرفی کرد و در مورد نقش خود در این مؤسسه گفت:‌ «من علاوه بر اینکه مقدار کمی از سهام را در اختیار دارم، رئیس سازمان ورزشی نیز هستم و علاوه بر اینها در بخش صنعت و معدن و پروژه‌های اقتصادی مشاوره می‌دهم.»

مقدار کم سهام داماش ظاهراً‌ ۱۹ درصد است. چون در آگهی مزایده فروش باشگاه‌های استقلال صنعتی، گهر درود و داماش گیلان که از طرف قوه‌‌ی قضاییه صادر شده صد در صد سهام دو باشگاه استقلال صنعتی و گهر و ۸۱ درصد سهام داماش به فروش می‌رسد. یعنی در تیم فوتبال داماش به جز مه آفرید امیر خسروی یک نفر دیگر هم سهام دار است که بایستی خود عابدینی باشد. وی پیش‌تر هیأت مدیره داماش را مرکب از خودش، فرزندش حسین و برادران بهزادی معرفی کرده بود. حالا در نبود مه‌آفرید خسروی او دیگر همه‌کاره است. بیش از آن که نام تیم داماش و بازیکنان آن مطرح باشد نام امیرعابدینی در رسانه‌ها برده می‌شود. از زمان تأسیس این تیم در سال ۸۷ تاکنون ۱۴ مربی این تیم عبارت بودند از نادر دست‌نشان، بیژن ذوالفقارنسب، سیدعلی افتخاری، حسین عبدی، استانکو پوکله‌پوویچ، مارین پوشنیک، افشین ناظمی، مهدی دینورزاده، ابراهیم قاسمپور، مهدی تارتار، حمید درخشان، امید هرندی که به این تیم آمده و رفته و یا برکنار شده‌اند و هم‌اکنون دوباره افشین ناظمی سرمربی این تیم است تا کی نوبت وی برسد.

عابدینی در طول سال‌های گذشته از قِبَل فوتبال به ثروت هنگفتی رسیده است. او سه خانه‌ی ویلایی در لواسان دارد که دو همسرش و پسرش حسین در آن‌ها زندگی می‌کنند. همسر دومش را در دورانی که مدیرعامل پرسپولیس بود گرفت و می‌گویند همسر سومی هم اختیار کرده است. هرچه وضع مالی‌‌اش بهتر می‌شود به تعداد زنانش می‌افزاید. وی سرمایه‌گذاری زیادی در داخل کشور و دوبی دارد. همسرانش خریدهایشان را از دبی می‌کنند و در سال به سفرهای خارجی متعدد می‌روند.

پس از دستگیری مه‌ آفرید خسروی، عابدینی مدیر عامل داماش در مورد خرید داماش گفت:‌

«آنها در لیگ دو تیمی خریدند و اسم داماش را روی آن گذاشتند. این تیم آمد لیگ یک و وقتی که استانداری پگاه رشت را برای فروش گذاشت باز هم این گروه امتیازش را خرید و امتیاز تیم قبلی اش را داد به لرستان که الان شده گهر. مضاف بر آن امتیاز یک تیم تهرانی هم خریداری شد که حالا اسمش شده پارسه.»

عابدینی در پاسخ به این سئوال که چرا این گروه فوتبال را انتخاب کرده بود و آیا مه آفرید خسروی به فوتبال علاقه داشت، گفت: «آنها برای برندسازی به فوتبال وارد شدند. شما ببینید قبلا اسم آب معدنی داماش به گوش کسی نخورده بود، اما همین که وارد فوتبال شدند همه این اسم را شناختند. خود مه آفرید علاقه‌ای به فوتبال نداشت. شما در این مدت ندیدید که یک بار به استادیوم بیاید و کنار من نشسته باشد یا عکسی از او در استادیوم منتشر شده باشد.» عابدینی پس از دستگیری مه‌آفرید خسروی با تأیید محسنی اژه‌ای یک میلیارد تومان از اموال خسروی را برای داماش خرج کرد و از همان موقع در صدد فروش این باشگاه به سرمایه‌داران وابسته به نظام است. مدتی برادران قویدل را سرکیسه کرد، اما عاقبت آن‌ها مجبور به کناره‌گیری شدند.

 

محسن پهلوان مقدم و پدیده شاندیز

محسن پهلوان مقدم رییس شرکت توسعه گردشگری پدیده در مشهد یکی از سرمایه‌داران نوکیسه  است. شرکتی که چندین و چند رستوران بزرگ در مشهد، تهران و کیش دارد و در حال ساختن یک شهر در کنار پایتخت استان خراسان رضوی است. سرمایه‌گذاری‌های عظیمی در افغانستان دارد. با آستان قدس شریک است. روابط بسیار نزدیکی با استاندار، فرماندهان سپاه ناصر واعظ طبسی و … دارد. با حضور معاون احمدی‌نژاد و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کلنگ بزرگ‌ترین پروژه گردشگری ـ‌ تفریحی کشور در شاندیز توسط او زده شد. با میلاد پیامبر اسلام بزرگترین رستوران سرپوشیده جهان با سرمایه گذاری شرکت بین المللی توسعه صنعت گردشگری پدیده شاندیز در جزیره کیش افتتاح شد. برای شرکت در مراسم افتتاح مجموعه توریستی پدیده شاندیز، محمود صلاحی استاندار و سردار حمید فهیمی راد فرمانده انتظامی استان خراسان رضوی به کیش سفر کردند. در سفر هاشمی رفسنجانی به مشهد، مهدی هاشمی به همراه ناصر طبسی از پروژه‌ی «پدیده شاندیز» بازدید و حمایت خود را از پهلوان مقدم اعلام کردند.

پهلوان مقدم ۴۰ درصد سهام ابومسلم خراسان را در اختیار داشت و پس از خرید امتیاز تیم مس سرچشمه کرمان این تیم را با نام پدیده‌ شاندیز راهی لیگ دسته یک کشور کرد.

وی که یکی از رموز اصلی موفقیت‌اش را تبلیغات می‌داند. برای تبلیغ تیم فوتبال تازه تأسیس‌اش هم دست به تبلیغات می‌زند و با امدادهای غیبی که از آن برخوردار است در مرحله یک شانزدهم جام حذفی فوتبال به پرسپولیس تهران می‌خورد و بازی هم در استادیوم آزادی برگزار می‌شود. البته قرعه‌کشی به مدد او و تیم‌اش می‌آید! تا از برکات پخش مستقیم بازی هم برخوردار شود. در این فوتبال همه‌چیز بر پایه‌ی فساد دور می‌زند حتی «قرعه‌کشی».

 

برادران شفیع زاده و استقلال اهواز

شهرام شفیع زاده برادران شفیع زاده علی و شهرام بعد از عبدالله صوفیانی یک تاجر پوست و روده که در سال‌های میانی دهه‌ی ۶۰ تیم پورا را تشکیل داد و مهندس بهمن مداح در دهه‌ی ۷۰ که با تشکیل تیم بهمن و با صرف مخارج سنگین کاری از پیش نبردند اولین کسانی بودند که از بخش خصوصی پایشان به فوتبال ایران باز شد. این دو برادر خصوصا علی برادر بزرگتر در انتخابات مجلس ششم برای منصور قمر رییس اسبق تربیت بدنی آبادان تبلیغ می کردند، اما پس از عدم موفقیت وی در راهیابی به مجلس و رهسپاری قمر به تربیت بدنی دزفول پای شفیع زاده ها به ورزش باز شد. خود قمر هم در این سال های باشگاه استقلال جنوب دزفول و وحدت خوزستان را به وجود آورده و مدیریت کرده و همچنین در باشگاه استقلال اهواز در کنار برادارن شفیع زاده فعالیت داشت و کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال هم شد که صلاحیتش تایید نشد. علی و شهرام شفیع زاده تا ۱۲ سال پیش دو فعال اقتصادی در جنوب ایران بودند که کمتر کسی حتی نامشان را شنیده بود. آن ها در آبادان کارخانه نان فانتزی و دام و طیور داشتند. از مرغداری گرفته تا پیتزافروشی و خرید سهام کشت و صنعت کارون شوشتر به هر کاری دست زدند. این دو با تاسیس شرکت های فرعی، به بهانه اداره تیم استقلال اهواز توانسته‌اند وام‌های دولتی دریافت کنند و تیمداری کنند. از علی شفیع زاده به عنوان پدر املاک ایرانی‌ها در دبی هم نام می‌برند. در سال‌های اخیر همزمان با سقوط استقلال اهواز به دسته پایین تر شایعات زیادی از لیست سنگین بدهی‌های برادران شفیع زاده به گوش می‌رسید.

علی شفیع‌زاده

چندی پیش در اخبار آمد علی شفیع زاده قول کمک میلیاردی به باشگاه استقلال تهران داده است. خبرگزاری ورزش ایران(ایپنا)، اردیبهشت ماه امسال نوشت علی شفیع زاده مالک سابق باشگاه استقلال اهواز که در حال حاضر در امارات ساکن است و به دلایل خاصی نمی تواند به ایران بازگردد به باشگاه استقلال تهران ۱۵۰ هزار درهم پادش پیروزی در مقابل الشباب دوبی پرداخت کرده که خرج کمپ اختصاصی این باشگاه در تهران شده است. وی پس از پیروزی استقلال در مقابل‌ تیم‌های الریان و الجزیره هم پاداش‌هایی به اعضای این تیم داده بود.

در اخبار همچنین آمده بود علی شفیع زاده، مالک باشگاه استقلال اهواز می‌خواهد در فصل نقل و انتقالات به کمک همتای تهرانی تیمش بیاید. این اخبار را بگذارید کنار بدهی سرسام‌آور باشگاه استقلال و برادران شفیع‌زاده. شاهکار بدهی‌های برادران شفیع‌‌زاده به ابتدای فصل گذشته برمی‌گردد و جایی که تیم استقلال اهواز تازه به لیگ یک سقوط کرده بود. آنها برای اینکه بتوانند به‌زعم خود تیم قوی و خوبی را ببندند تا به لیگ‌برتر بازگردند احتیاج به پول داشتند و نمی‌خواستند از جیب‌شان هزینه کنند. به همین خاطر به کلاهبرداری روی آوردند. این دو برادر شرکت صوری جدیدی به نام عمارت‌سازان پارس کیش با مدیریت خانم (ز-ت-س) تأسیس می‌کنند. از محل این شرکت و با امضای این خانم، چک‌های بی‌محل به بازیکنان داده می‌شود. وقتی بازیکنان به دنبال روشن شدن وضعیت چک‌ها نزد شهرام شفیع‌زاده می‌روند با در بسته شرکت مواجه می‌شوند و وقتی سراغ خانم مدیر را می‌گیرد از او هم هیچ نشانه‌ای پیدا نمی‌کنند. اصلا شرکتی به نام عمارت‌سازان پارس کیش ثبت نشده است!

علی شفیع‌زاده مرد وعده‌های توخالی در فوتبال ایران هم بود. او یکی دو سال پس از جام جهانی ۲۰۰۲ مدعی شد می‌‌تواند ریوالدو، ستاره‌ی برزیلی بارسلونای اسپانیا را که یکی از بهترین و گران‌ترین فوتبالیست‌های آن دوران بود به ایران بیاورد.

 

رضا مصطفوی طباطبایی دلال نفتی و حامی پرسپولیس

در چهار ماه گذشته رضا مصطفوی طباطبایی در نقش مخزن بانک پرسپولیس دست به جیب شده و مخارج سرسام‌آور این تیم را پرداخت کرده است. معلوم نیست بر اساس چه وعده و وعیدی او در ابعادی این چنین دست به جیب شده است. اولین بار در  تیرماه ۱۳۹۲ محمد رویانیان خبر داد که ۲۴۰ هزار دلار از مطالبات وینگادا سرمربی پرتغالی سابق پرسپولیس از محل در آمدزایی‌های باشگاه و ۱۱۰ هزار دلار با کمک مالی دکتر طباطبایی مدیر شرکت سپنتا و رایزنی احمد یوسفی هوادار پیشکسوت پرسپولیس پرداخت شد تا پرونده شکایت این مربی پرتغالی در فیفا بسته شود.

در همین خصوص علی پروین عضو هیات مدیره باشگاه و حمید استیلی مدیر آکادمی و محمد جمعه‌ای مشاور مدیر عامل پرسپولیس با حضور در منزل احمد یوسفی هوادار و پیشکسوت قدیمی از او تقدیر کردند.

اما مشخص نشد فرد تقدیر شونده فقط رایزنی کرده یا مبلغ فوق را از جیب خود پرداخت کرده است؟ اگر هم طباطبایی پول را داده چرا از او تقدیر نشده است؟ احمد یوسفی عضو سابق هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس و صاحب اتوموبیل فروشی سورتمه و از دوستان نزدیک علی پروین است.

سپس در شهریورماه ۱۳۹۲ موضوع پرداخت یک میلیون دلار به تیم عجمان امارات برای فسخ قرارداد محمدرضا خلعتبری پیش آمد. بهانه‌ی پرسپولیس و فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش و جوانان برای این کار، نام لیگ این کشور بود که به جای خلیج فارس از نام «خلیج عربی» استفاده می‌کنند!

البته چندی پیش، بخش‌های اصلی خبری صدا و سیما خبر دروغی را مبنی بر این که فیفا به دلیل اعتراض ایران نام Persian gulf را برگزیده است منتشر کردند. در حالی که از بدو تاسیس سایت فیفا در کنار نام امارات متحده عربی، نام خلیج فارس را درج کرده بود و هیچ تغییری نکرده است. این خبر از طریق ارسال«اس- ام – اس» سرتاسر ایران را پوشش داد.

حس وطن‌دوستی رویانیان و همراهانش در حالی گل کرده بود که تیم ملی فوتبال ایران به خاطر نداشتن ۳۰۰ هزار دلار هزینه‌ی اردوی پرتغال، از رفتن به این کشور بازماند.

رویانیان گفت برای فسخ قرارداد خلعتبری ۵۰۰ هزار دلار نقد و بقیه به صورت اقساط پرداخت خواهد شد. او در مورد طریقه پرداخت پول گفت:‌ «ما روز پنجشنبه به بانک رفتیم، اما گفتند ساعت کاری تمام شده و جمعه هم چون بانک بسته بود، از طریقی دیگر پول لازم را به دست آوردیم. ما موفق شدیم معادل دلار مبادله‌ای را تامین کنیم و از طریق یک بانک ایرانی، پول را به حساب یک بانک چینی ریختیم و آنها هم با دریافت ۷-۸ درصد سود، امروز پول را به دبی انتقال می‌دهند. ما کار دیگری نمی‌توانستیم بکنیم و مجبور شدیم تا این درصد را بدهیم و خلعتبری را بیاوریم.»

وزارت ورزش پرداخت مبلغ فوق را تکذیب کرد و صحبت از یک فرد خیّر به میان آمد. رویانیان قول داد که نام وی را اعلام کند، اما خبری نشد. یکی از لیدرهای باشگاه از احمد یوسفی به عنوان فرد خیر نام برد که بعداً‌ مشخص شد حقیقت ندارد و او پولی پرداخت نکرده است و دوباره رابط معامله بوده و فرد «نیکوکار»‌ که نمی‌خواهد نام و تصویرش پخش شود ظاهراً کسی نیست جز رضا مصطفوی طباطبایی مدیر شرکت سپنتا که به هر دلیل نمی‌خواهند نامش مطرح شود.

شرکت سپنتا تنها در یک مناقصه خرید دکل‌های حفاری شمال که مجموعا ارزشی بالغ بر ۴۲۰ میلیون دلار داشت، با امدادهای غیبی! و خارج کردن رقبا توسط برخی چهره‌های امنیتی، به همراه رفقای خود پورسانتی بالغ بر ۱۶میلیون دلار دریافت کرده است.

سال گذشته سایت «بازتاب» تصاویری از فرد «نیکوکار» را هنگام قمار منتشر کرد.

«در تازه ترین گزارش منتشر شده از سوی یک سایت اصولگرا، طی قراردادی جدید و کاملا یک طرفه بین کشور چین و ایران، دولت ایران با خرید ۱۴ دکل حفاری شامل ده دکل خشکی و ۴ دکل در آب از یک شرکت چینی موظف به پرداخت بدهی خود به شکل وام و به همراه بهره بالا خواهد بود.

به گزارش بازتاب، این معامله که بزرگترین معامله نفتی در تاریخ صنعت نفت ایران از زمان دارسی می باشد کاملا یک طرفه و به سود شرکت های چینی خواهد بود به طوریکه علی رغم ده ها میلیارد دلار از پولهای فروش نفت ایران در بانک سان شور چین جهت تامین مالی قراردادهای ایران و چین که در حال حاضر توسط دولت چین بلوکه شده است، این قرارداد با شرایط فاینانس(وام) انجام می شود و مبالغ سنگینی بابت بهره بانکی و دلالی فاینانس از بیت المال کشور پرداخت خواهد شد.

بنابر این گزارش، نحوه انجام قرارداد میان شرکت سپنتا اینترنشنال از سوی ایران به واسطه گری دلال نفتی که پیش از این به فساد متهم شده بود به عنوان واسطه شرکت حفاری شمال و شرکت چینی بوده و شرایط این معامله کاملا به زیان ایران خواهد بود.

این گزارش می‌افزاید: «با وجود میلیاردها دلار طلب ایران از کشور چین در خصوص فروش نفت به این کشور، شرکت چینی حاضر به انتقال تکنولوژی به ایران نشده، در حالی که با توجه به خرید این تعداد زیاد دکل، انتقال تکنولوژی باید یکی از شروط قرارداد باشد.»

این سایت اصولگرا همچنین خبر مى‌دهد که «با وجود ورود نهادهای نظارتی به این معامله، حمایت های قدرتمندانه برخی از افراد از طباطبایی، موجب شده است تا وی بتواند این قرارداد را به نفع خود به پیش ببرد.»

طی ماه‌های گذشته نیز برخی سایت های خبری با انتشار مطالبی در خصوص «وجود فردی دلال، فاسد و قمارباز» که وابسته به برخی افراد ذی نفوذ در نظام است اطلاع رسانی کرده و نوشتند: «این فرد شش سال پیش برای نخستین بار به واسطه پرونده ای به نام کرسنت که در صدر اخبار خبرگزاری‌های ایران و جهان قرار گرفت و نسبت به آن افشاگری‌هایی صورت پذیرفت مورد پیگرد و بازجویی‌های متعدد قرار گرفت. این فرد که همان رضا مصطفوی طباطبایی است، یکی از دلالان خرده پای نفتی بوده که به شکلی ناگهانی و مشکوک از پیگرد قانونی رها شده و پس از آن نیز در پی وجود تحریم‌های بین المللی بخش بزرگی از فروش و قراردادهای نفتی را بین ایران و کشورهای دیگر بر عهده گرفته است.»

در آبان‌ماه ۹۲ مطرح شد که مبلغ مربوط به قسط اول و دوم فسخ قرارداد خلعتبری توسط حسین هدایتی پرداخت شده است.

ادامه دارد

زیرنویس عکس ها:

بابک زنجانی و حمید فلاح هروی

احمد یوسفی و رویانیان